بهرغم اینکه سالهای اخیر را خامنهای با وارونه گویی، سال جهش تولید، رونق تولید، رشد تولید و امثالهم نامگذاری کرد، و دولتهای ضدمردمی نیز به او تعهد دادند که دستورات او را در این زمینه اجرا کنند، اما واقعیت این است که طی این سالها تولید نه تنها رونق، رشد و... نداشته، بلکه هر سال نسبت به قبل واردات کالا خصوصاً کالاهای اساسی را افزایش دادهاند و تولید داخلی پیوسته رو به کاهش بوده است.
درصورتی که افزایش تولید و اتکا به تولیدات داخلی در رشد اقتصادی کشور و همچنین در زمینه بهبود وضعیت معیشت مردم نقش اساسی و جایگاه ویژهیی دارد.
روزنامه دنیای اقتصاد ۲۵اسفند ۱۴۰۰ نوشت: «یک پژوهش نسبت به روند کاهشی نرخ رشد سرمایهگذاری و گرفتاری اقتصاد ایران در تله رشد پایین، هشدار داد. مطابق آمارها، طی یک دهه اخیر متوسط رشد سرمایهگذاری در اقتصاد ایران منفی بوده که تداوم این روند باعث کاهش درآمد سرانه، گسترش فقر و بیکاری، تضعیف توان دولت… همچنین بیثباتی قیمتها، زمینهساز دخالتهای مستقیم دولت در اقتصاد، اختلال در بازارها و تضعیف تولید شده است».
روزنامه فرهیختگان نیز با استناد به گزارش مرکز آمار رژیم نوشت: از سال۱۳۹۵ تاکنون «با در نظر گرفتن روند رشد جمعیت کشور تولید، روند نزولی در سرانه تولید ناخالص داخلی داشته است»
این روزنامه وابسته به باند خامنهای در ادامه مقالهاش افزود: «مهمترین عامل عدم توفیق کشور در بهبود وضعیت تولید را میتوان ضعف در حکمرانی اقتصادی یا بهصورت جزئیتر ضعف در حکمرانی تولید دانست».
یکی از دلایل مهم روند تخریب تولید و رشد منفی اقتصادی قرار گرفتن بیش از ۷۵درصد اقتصاد کشور و بخش زیادی از مؤسسات اقتصادی و تولیدی در چنگ نهادهای وابسته به حاکمیت از جمله نهادهای وابسته به بیت خامنهای است که فساد در آنها بیداد میکند.
تمام هم و غم این نهادها هم، دزدی و چپاول است و اگر هم بعضی از مؤسسات حکومتی در امر رشد تولید نقش مثبتی داشته باشند، به جای اینکه ثمرات آن نصیب مردم شود، به جیب بیت ولایت و دولت ضدمردمی میریزد.
در زمینه تخریب تولید و رشد منفی اقتصادی در سالهای اخیر روزنامه اعتماد وابسته به باند مغلوب نوشت: «سالهاست که رشد اقتصادی ایران بهطور متوسط منفی است، نرخ تشکیل سرمایه ثابت از استهلاک سرمایه، پایینتر است. یعنی تلاشی برای ترمیم جادهها، نوسازی صنایع، بهبود شاخصهای تولید و... صورت نگرفته است. این روند نشان میدهد که ریشههای اقتصاد ایران، دچار فساد و کرمخوردگی شده است» (اعتماد ۲۴اسفند ۱۴۰۰).
البته باید اضافه کرد نه تنها تلاشی برای بهبود شاخصهای تولید صورت نگرفته بلکه تولید سال به سال به فلاکت و ورشکستگی بیشتر کشیده شده است.
ورشکستگی که به اذعان بسیاری از کارشناسان اقتصادی بهدلیل فساد موریانهای و فساد سیستمی است.
یکی از دلایل مهم تعطیلی و ورشکستگی کارخانهها، واردات بیرویه کالا و قاچاق است، که بر اساس برآورد بسیاری از کارشناسان و رسانههای حکومتی ارزش سالانه کالاهای قاچاق بیش از ۲۵میلیارد دلار است. امری که نتیجه آن ورشکستگی بسیاری از مؤسسات تولید داخلی، تعطیلی کارخانهها و بیکار شدن کارگران و پیوستن آنها به ارتش بیکاران و نابودی زندگیشان است.
در زمینه بیکاری نیروهای تحصیل کرده روزنامه آرمان ۲بهمن ۹۹ در مقالهیی با عنوان «بیکاری۲۵۰هزار مهندس افتخار نیست» نوشت: «در تازهترین اظهارنظر، رئیس سازمان نظام مهندسی ساختمان اعلام کرده که ۲۵۰هزار مهندس در ایران بیکار هستند»... .
اینها همه پیآمد رهنمودهای مشعشع خامنهای است، چرا که مشکلات اقتصاد به بنبست رسیده ایران بسیار پیچیدهتر از این است که با ترهات توهمی و پوشالی ولیفقیه نظام حل شود، بنبستی که اکثریت مردم و بیش از ۹۰درصد از کارگران را نیز که نیروی تولید و رشد اقتصادی کشور هستند به زیر خط فقر کشانده است.
بحران نابودی تولید در ایران آخوندزده در حالی است که اقتصاد کشورهایی که ۴دهه پیش با ایران در یک سطح قرار داشتند، طی این سالها همواره در حال رشد بوده است. اما سیاستهای ضدمردمی نظام و در رأس آن فساد نهادینه شده سیاسی و اقتصادی نه تنها اقتصاد کشور را از تحرک بازداشته بلکه آنرا نیز به قهقرا برده است.