از روز یکشنبه ۲۹دیماه، قیام مردم عراق علیه دستگاه فاسد حاکم و وابسته به رژیم آخوندی اوجی تازه یافت. مردم بهویژه در استانهای جنوبی بهصورت گسترده عکسهای منحوس قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس را به آتش کشیدند، مقر کتائب حزبالشیطان وابسته به رژیم در نجف را آتش زدند، جادههای شهر حله را بستند، در ناصریه خیابانهای اصلی شهر را مسدود کردند، در میدان طیران بغداد در مقابل حملات وحشیانه نیروهای سرکوبگر ایستادند.
قیامکنندگان اتمامحجت کرده بودند که اگر تا شامگاه یکشنبه به خواستههای آنان پاسخ داده نشود، تمامی شاهراهها و راههای اصلی منتهی به بغداد را خواهند بست. مردم و جوانان عراق این تهدید را از صبح دوشنبه ۳۰دی در بغداد و سایر شهرها عملی کردند و در برخی نقاط با نیروهای سرکوبگر که قصد ممانعت داشتند، درگیر شدند. نتیجهٔ این درگیریها شهادت و مجروح شدن شماری از مردم بود.
سیاست رژیم برای بهشکست کشاندن قیام
طی ۳ماه و نیمی که از قیام میگذرد، رژیم ۲خط را بهموازات هم پیش میبرد. از یکسو منحرف کردن جهت قیام از رژیم بهسمت آمریکا و از سوی دیگر تجزیهٔ صفوف قیامکنندگان و خسته و مرعوب کردن آنها. دژخیم قاسم سلیمانی عامل اصلی این خط بود. حملهٔ کتائب بهپایگاه آمریکایی کی.وان در روز ۶دی بههمین منظور صورت گرفت. این حمله پاسخ نظامی متقابل آمریکا، سپس تلاش برای گرفتن سفارت آمریکا در بغداد در تاریخ ۱۰دی و بهدنبال آن پاسخ سنگین آمریکا و هلاکت قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس را در پی داشت. با از میان رفتن آنها رژیم بازوی اصلی خود در عراق را از دست داد، اما از توطئه و تلاش برای حفظ عراق در چنگال خود دست برنداشته است.
پس از هلاکت قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس، رژیم اکنون تلاش میکند با مقتدا صدر بهمثابه اسب تروا در مقاومت عراق همان خط بهانحراف کشیدن و تجزیهٔ صفوف جنبش را پیش ببرد. برجستهترین اقدام صدر فراخوان برای تظاهرات ضدآمریکا و ضدفساد در عراق در جمعه ۴بهمن است.
اما قیامکنندگان در بیانیهٔ جنبشهای مردمی عراق پاسخ دادند: «این فراخوانی سیاسی است که از ایران آمده و بهمسألهٔ عراق نپرداخته است». در همین رابطه حرف مردم و قیامکنندگان عراق به مقتدا صدر این است: در عراق «آمریکا تب است اما رژیم ایران سرطان»!
آیتالله سیستانی نیز طی اطلاعیهای نسبت به سوءاستفادهٔ فرصتطلبانه از خواستههای مردم تحت عنوان اصلاحات برای محقق کردن اهداف مشخص، هشدار داد. ناظران امور عراق این هشدار را بهعنوان مخالفت با فراخوان مقتدا صدر تفسیر کردند.
خط دیگر رژیم خسته کردن و مرعوب کردن از یکسو با کشدادن زمان و وعدههای توخالی و از سوی دیگر با حملات جنایتکارانه گهگاهی به تظاهرکنندگان در میدانهای تحصن در بغداد و سایر شهرها و ترور و ربودن فعالان قیام، دنبال شده است. اما پاسخ جوانان و قیامکنندگان به این خط همانطور که بر پارچهنوشتههای خود نوشتهاند اینست: «مقاومت و صبر» و «خسته میکنیم و خسته نمیشویم».
بدین صورت خط مقاومت طی ماههای گذشته بیشازپیش عمق و گسترش یافته است. ایستادگی قیامکنندگان و جوانان شورشی در میدان تحریر و سایر میدانهای تحصن، موجب شده اقشار وسیعتر مردم در سراسر عراق از آنها و خواستههایشان حمایت کنند.
عامل شکست سیاست رژیم در عراق
تردیدی نیست آنچه موجب شکست سیاست رژیم برای بلعیدن عراق که از ۱۷سال پیش برای آن مستمراً کشتار و توطئه کرده، شده است، آگاهی و قیام مردم عراق و همچنین قیام مردم ایران است. کما اینکه رهبر مقاومت مسعود رجوی در پیام شمارهٔ ۱۸ ارتش آزادیبخش یادآوری کرد: «دشمن واحد، جبهه واحد و مبارزه واحد و مشترک، از ایران تا عراق و یمن و سوریه و لبنان، مسأله این است».(۷آذر ۹۸)
این مبارزهٔ مشترک خود را یک بار دیگر در شادی عظیم و مشترک مردم ایران و عراق در هلاکت قاسم سلیمانی نشان داد. بهویژه نابودی قاسم سلیمانی نماد شکست غیرقابل جبران رژیم در عراق و طلیعهٔ آزادی در این کشور و رهایی همهٔ منطقه از یوغ رژیم آخوندی و پایان ارتجاع و تروریسمی است که نظام ولایت فقیه میکوشد در سراسر منطقه بگستراند. کما اینکه مسعود رجوی در انتهای همان پیام گفت: «خلقهای این منطقه از جهان سرنگونی استبداد دینی و دستنشاندگان و مزدوران آن را اراده کردهاند. بر زنجیرهاست که گسسته شوند. بر تاریخ و سرنوشت است که ارادهٔ پیروزمند خلقهایمان را بپذیرند».