خیابانهای پاریس، پایتخت فرانسه، در ۱۱آذر ۹۸ شاهد تظاهرات هزاران ایرانی آزاده و اشرفنشان بود که آمده بودند تا صدای مردم دربند و تحت سرکوب ایران را به گوش جهانیان برسانند و با ابراز قدردانی و دستمریزاد به قیامکنندگان، از این خیزش سترگ برای آزادی پشتیبانی کنند.
آنان به گواه دوست و دشمن، نشان دادهاند که در طول ۴دهه حاکمیت دیکتاتوری مذهبی بر ایران هیچگاه میهن غمزده و تحت ستم خود را فراموش نکرده و چهارگوشهٔ این جهان پهناور را به میدان مبارزه بر علیه غاصبان حق حاکمیت مردم ایران و حمایت از مردم و مقاومت مردم ایران مبدل نمودهاند.
داستان حمایتهای خالصانهٔ هموطنان فداکار از مجاهدان جان بر کف در اشرف و لیبرتی، قصهٔ نانوشتهای است که تاریخ میهن حرفهای بسیاری در مورد آن خواهد گفت. فراموش نمیکنیم که در خلال پایداری مجاهدان در اشرف و لیبرتی چگونه ایرانیان «اشرفنشان» تا اطمینان از خروج سلامت آخرین رزمندهٔ مجاهد از لیبرتی، دمی از پای ننشستند و دست از تلاش دلسوزانه برنداشتند.
براستی علت چیست که بهرغم ۴دهه حاکمیت دیکتاتوری مذهبی بر میهن ما هیچگاه مقاومت و ایستادگی ایرانیان آزاده در برابر مستبدین حاکم بر ایران مشمول گذشت زمان نگشت و هرگز گرد نومیدی و تسلیم بر چهرههای این زنان و مردان و جوانان غیور ایرانزمین ننشست؟!
کم بودهاند ناظران خارجی و داخلی که در برابر این همه اراده، ایمان، استواری و خستگیناپذیری در مقابل وحشیانهترین دیکتاتوری قرن، انگشت حیرت به دندان نگزیده و سر تعظیم فرود نیآورده باشند. بهراستی آبشخور این همه پایداری، این میزان شور و امید را در کجا باید جستجو کرد؟!
پاسخ به این پرسش بهویژه همزمان با قیام بزرگ مردم ایران چندان سخت نیست؛ و بهروشنی میتوان آنرا از واکنشها و آه و فغان رژیم نسبت به مقاومت سرفراز مجاهدین دریافت. این روزها همگان شاهدند که چگونه از رهبر پوشالی نظام تا سرکردگان سپاه جهل و جنایت و کارگزاران و مهرههای ریز و درشت رژیم، از فعالیتهای مجاهدین و کانونهای شورشی دلیر در صحنهٔ قیام به خود میپیچند و ابایی ندارند که بدون تعارف و ملاحظات همیشگی، آشکارانه حملات هیستریک خود را متوجه مقاومت و مجاهدین نمایند؛ آنها بهطور واضح رادیو تلویزیون و نمایشات جمعه تا روزنامهها و سایر انتشارات را تماماً صحنهٔ تبلیغات بر علیه مجاهدین کردهاند؛ و اینگونه آشکارا بر ضعف و زبونی و ذلت خود در قبال مجاهدین اعتراف میکنند. هر کودک مدرسه هم از این همه هراس درمییابد که همآورد اصلی آخوندها کیست؟ و از چه روست که آه و فغان آنها گوش فلک را کر کرده است! حضور ۴دهه مقاومتی خستگیناپذیر و دارای خطوط صحیح استراتژیکی منبعث از یک رهبری آگاه و هشیار و فداکار در مقابل این نظام سراسر جنایت و خیانت، پارامتری غیرقابل انکار است که قبل از هر کس خود این نظام بدان اذعان میکند. این پدیدهای است که بهطور قانونمند دارای مابهازاء خود در درون جامعه و در میان اقشار مختلف جامعه است. مردم ما بیش از نیمقرن است که فرزندان خود را در کورانهای سهمگین مبارزه و صداقت و فدا آزمودهاند. آنان تحقق آرمان یکصد و اندی ساله آزادی میهن خود را در قامت این مقاومت سرفراز یافتهاند؛ و آزمودهاند که فرزندانشان در صفوف این مقاومت تا کجا برای تحقق این آرمان بلند آمادهاند. همانها که آمادهاند همه چیز خود را بدهند تا خلق محبوبشان صاحب همه چیز را بهدست آرند.
این اعتمادی است با پشتوانهٔ ۱۲۰هزار خون پاک و رنج و شکنج مجاهدان! همان رمز و رازی که ایرانیان آزاده را از هر دین و آیین، قوم و ملیت، پیر و جوان، زن و مرد، در حمایت از مقاومت به میدان میآورد. این همان راز ماندگاری مقاومتی است که امروز در سیما دختران و پسران دلیر میهن متبلور شده است. جوانانی که با الهام از مجاهدان شرف ایرانزمین، بیمهابا به صحنه آمدهاند تا ریش و ریشهٔ رژیم را از بن برکنند و خلقی را برای همیشه از شر وجود دژخیمان و غارتگران رهایی بخشند. این رمز و رازی است که فریاد هموطنان خارج کشور را با مقاومت و خروش قیام در داخل به هم پیوند میدهد. این راز جاودانگی این قیام تا پیروزی است.