چهل و سه سال از انقلاب ضدسلطنتی بهمن۵۷ که هدف آن آزادی و رفاه و برابری اجتماعی بود، میگذرد. اما آنچه امروز جامعه ایران با آن مواجه است فقر و نابرابری و محرومیت عمیق مردم از سادهترین و ابتداییترین امکانات زیستی و معیشتی است. از طرف دیگر میلیونها نفر در سختترین شرایط زندگی با فساد نهادینه و رانتخواری و چپاولگری حاکمیت آخوندی در کنار کشتار و قتلعام نیروهای انقلابی و جوانان شورشی روبهرو هستند. جنایاتی که جامعه را در وضعیت خشم و نفرتی عمیق و انفجاری قرار داده است.
آخوند دژخیم محسن اژهای با منطق شیادانه خود به این نفرت این طور اعتراف کرد: «اگر مردم ببینند عدالت اجتماعی ما در حال فرسایش است، حرفهای ما دیگر اثرگذار نخواهد بود» (جوان ـ ۱۲بهمن۱۴۰۰). .
یک کارشناس حکومتی نیز ضمن اعتراض به ادعای پوشالی عدالت ورزی رئیسی جلاد گفت: «هنوز نتوانستهایم فقر را به مفهوم واقعی از جامعه حذف کنیم... عدالت اجتماعی زمانی میتواند تحقق یابد که فقرا و نیازمندان دغدغه معیشت اولیه نداشته باشند. اما اکنون رانتخواری و قبیله سالاری موجب شده برخی به سرمایههای هنگفت و قابل توجهی دست یابند» (همان منبع).
خمینی ملعون و دوزخی روی زمین
خمینی سارق بزرگ قیام ضدسلطنتی که وعدهٔ ساخت مسکن برای ضعفا و آب و برق مجانی داده بود، در همان سال اول مردم را در فقر و سرکوب و تباهی به خاک سیاه نشاند و اینک پس از ۴۳سال، حاشیهنشینی، زبالهگردی، کودکان کار، کودک همسری، گورخوابی، اتوبوسخوابی و... . . گرسنگی و سوءتغذیهٔ بیش از ۶۰میلیون ایرانی، دستآورد فساد سیستماتیک اقتصاد آخوندی است که معاش خانوادههای ایران را از سفرههایشان ربوده و اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران را به زیر خط فقر و فلاکت کشانده است.
معاون اجتماعی دادگستری تهران در رابطه با افزایش زبالهگردی در سطح پایتخت گفت: «دست کم چهار هزاروپانصد کودک، نوجوان و بزرگ سال به این کار در تهران مشغول هستند» (سایت دویچه وله ـ ۱۰دی۱۴۰۰).
یک کارشناس حکومتی در رابطه با ثمره چهل و سه سال حاکمیت آخوندی برای مردم ایران نوشت: «متأسفانه بعد از۴۳سال از پیروزی انقلاب [بهمن ۵۷] شاهد انواع نابرابری، بیعدالتی، فساد سیستماتیک، فقر، سو مدیریت [بخوانید دزدی و اختلاس] و... هستیم که عملاً ما را از جبهه حق خارج کرده است. حدود ۸۰درصد جوانها نمیتوانند مسکن بخرند یا حتی اجاره کنند، زیرا نرخ خط فقر به درآمد ماهیانه ۱۲میلیون تومان است، متوسط قیمت هر متر مربع مسکن در تهران حدود ۳۲میلیون تومان است، اما درآمد سرانه ایرانیان زیر ۶میلیون تومان در ماه است» (رکنا ـ رژیم ۱۸بهمن ۱۴۰۰).
ایران روی دریای عظیم منابع، مردم در چرخه فقر!
وقتی از ایران صحبت میکنیم درباره کشوری صحبت میکنیم که معادل تمامی خاک اروپا معادن غنی دارد و دومین صادرکننده گاز جهان است. «در حالیکه ایران حدود یک درصد از جمعیت جهان است، به ترتیب ۹ و ۱۶درصد از ذخایر اثبات شده نفت خام و گاز طبیعی جهان را در اختیار دارد. بهطور کلی ایران حدود ۵درصد از ذخایر فلزی جهان را در خود جای داده است» (ستاره صبح ۲۰مهر۱۴۰۰).
یک کارشناس حکومتی در گفتگو با «جهانصنعت» ۱۲بهمن ۱۴۰۰ گفت: «ما اقتصادی داریم که اندازه آن ۴۵۰میلیارد دلار بوده که به یکسوم رسیده است. تولید ناخالص داخلی ایران به ۱۹۰میلیارد دلار و متوسط درآمد سرانه هر ایرانی به ۲۲۰۰دلار در سال رسیده است».
همه اینها نیز در نهایت موجب میشود تا بار دیگر شاهد چرخه فقیر شدن مردم باشیم. تا جایی که رئیس کمیسیون برنامه و بودجه رژیم گفت: «در ایران۴۰میلیون نفر نیاز به کمک فوری و آنی دارند» (مهر ـ۱ مهر۱۴۰۰).
جهان صنعت ۱۲بهمن ۱۴۰۰نوشت: «ایران جزو کشورهایی است که درآمد سرانه آن ۲۲۰۰دلار در سال است، حال آنکه درآمد سرانه کشورهایی از قبیل نروژ و دانمارک و فنلاند بیش از ۴۰هزار دلار در سال است. بنابراین اقتصاد ایران دههها با اقتصاد این کشورها فاصله دارد».
تامین معاش برای ادامه حیات
تلگرام خبر فوری (رژیم) ۲۷دی ۱۴۰۰، در گزارشی از فقر ویتامینها در میان ایرانیان بهدلیل کاهش مصرف گوشت و لبنیات و افزایش سه برابری مصرف مکملها نوشت: «متخصصان غذا و دارو از فقر انواع ویتامین در میان ایرانیان بهدلیل کاهش مصرف گوشت و لبنیات خبر میدهند. برخی اقلام غذایی بهعلت افزایش قیمت تا ۳۵درصد، کاهش مصرف یافته است. این اقلام شامل گوشت قرمز، گوشت مرغ، شیر، لبنیات و میوه میباشد».
یک کارشناس حکومتی با اشاره به ناکارآمدی دولت رئیسی جلاد در حل بحران اقتصادی کشور گفت: «گفتگوی رئیسی سخن جدید و امیدوارکنندهای نبود این نکته که تورم کنترل شده با افزایش قیمتهای هر روزه سنخیت ندارد. شاهد مهاجرت مستأجرین به حاشیه شهرها هستیم که خود میتواند مشکلات امنیتی و اجتماعی بهدنبال داشته باشد. قشر متوسط جامعه بهشدت ضربه دیده و قدرت خریدش کاهش پیدا کرده است» (روزنامه آرمان رژیم ـ ۷بهمن۱۴۰۰).
آن روی سکه سوءتغذیه و گرسنگی، غارت سپاه پاسداران و نهادهای وابسته به خامنهای است که کارشناسان حکومتی از آن تحت عنوان «تخصیص نابرابر منابع اقتصادی» نام میبرند.
آفتاب یزد ۱۱بهمن ۱۴۰۰ نوشت: «فقر و محرومیت و تخصیص نابرابر منابع اقتصادی [بخوانید دزدی نهادینه شده در بودجه] موجب گسترش و عمق شکاف طبقاتی شده و بهگفته کارشناسان؛ غالب اقشار جامعه زیر خط فقراند، و دغدغه اکثریت خانوادهها تنها تأمین معاش برای ادامه حق حیات است».
درصد افزایش سوءتغذیه در کشور۱۳۹۶ ـ ۱۴۰۰
پیآمد گرانیها بر سلامت مردم و افزایش سوء تغذیه
در اقتصاد رانتپرور آخوندها گرانی مرزی ندارد و این روزها شاهد افزایش قیمت کالاهای اساسی بهخصوص برنج، آرد (نان)، گوشت و... هستیم.
روزنامه همدلی ۱۶بهمن ۱۴۰۰ با اشاره به افزایش هولناک قیمتها نوشت: «خیلیها میپرسند، آقای رئیسی با برنج ۱۰۰هزار تومانی و گوشت ۳۰۰هزار تومانی، چه نهاری میتوان خورد؟... تورم کمر اقشار ضعیف و متوسط را خمیدهتر کرده؛ میپرسند در بازار کالاهای اساسی چه خبر شده که قیمتها با چنین سرعتی سربالایی میروند؟».
مدیر تغذیه وزارت بهداشت رژیم نیز هشدار داد که، «پر کشیدن مواد پروتینی و ریزمغذیها از سفره مردم منجر به افزایش شیوع سوءتغذیه بهویژه در کودکان زیر ۵سال و دیگر گروههای آسیبپذیر مانند مادران و نوجوانان، شده است» (ایلنا ـ۱۸مهر۱۴۰۰).
سوء تغذیه و بحران امنیت غذایی در هشت استان کشور
در کشوری که نه جنگ است و نه بحران طبیعی، شرایط اقتصادی بهگونهیی است که هشت دهک جامعه نمیتوانند کالری مورد نیاز روزانه خود را تأمین کنند، سرانه مصرف گوشت، برنج و لبنیات ایرانیان در وضعیت بحرانی است... سؤال اساسی اینجاست که چرا مردم ایران با کشوری سرشار از ثروت و منابع هنگفت ملی با سوءتغذیه مواجه هستند؟
سایت حکومتی رکنا ۱۸بهمن ۱۴۰۰، گرانی کالاها و تورم را عامل اصلی سوءتغذیه برشمرد و نوشت: «با افزایش تورم و بیشتر فقیر شدن مردم در هشت استان محروم کشور شامل سیستان و بلوچستان، کهگیلویه و بویراحمد، ایلام، هرمزگان، خوزستان، کرمان، بوشهر و خراسان جنوبی شاهد بروز سوءتغذیه کودکان زیر ۵سال هستیم».
مردم در خط مرگ، آخوندها با زندگیاشرافی
انقلاب بهمن۵۷ که قرار بود برعلیه فقر و بیعدالتی بهنام مستضعفان پایهگذاری شود به کام آخوندها به یغما رفت. بیدلیل نیست که اقشار مختلف مردم در تظاهرات روزانه خود فریاد میزنند، «یک اختلاس کم بشه... مشکل ما حل میشه».
محمدرضا محبوبفر در بررسی ریشههای سوءتغذیه گفت: «جامعه امروز ما از یکطرف با مردمی سروکار دارد که اتوبوس خوابی، کوه خوابی، دره خوابی، نخاله خواب و... میکنند و برخی از مسئولان، خانههای ۱۵میلیون دلاری در اختیار دارند که این مسأله نشاندهنده یک نوع مغالطه آشکار است. «سایت حکومتی رکنا ۱۴بهمن۱۴۰۰).
همچنین روزنامهٔ جمهوری اسلامی روز ۱۹بهمن در مطلبی با عنوان « «قرار ما این نبود» با اشاره به غارت غیرقابل توصیف کارگزاران و فاصلهٔ بینظیر طبقاتی در ایران نوشت:
«نظام جمهوری اسلامی نتوانسته به اهداف خود در بخش تأمین عدالت برسد. فاصله طبقاتی بسیار شدیدی که اکنون در جامعه انقلاب کرده ما وجود دارد، با هیچیک از معیارهای انقلابی و اسلامی منطبق نیست... تمام کسانی که در چهار دهه گذشته در قوای سهگانه و در جایگاههای مختلف تصمیمسازی و تصمیمگیری و اجرا و تقنین و قضاء مسئولیت داشتند باید بدانند که در پدید آمدن آن سهم دارند. همه باید بپذیرند که قرار نبود در نظام جمهوری اسلامی فاصله طبقاتی بیشتر شود بهطوریکه عدهیی در اشرافیترین کاخها زندگی کنند و از سر سیری در حراج تهران ۱۵۰میلیارد تومان برای اثری که بهقول آن صاحبنظر هنرشناس اصلاً چیزی نیست پول خرج کنند و ۱۰میلیون خانواده زیر خط فقر زندگی کنند».
زنگ خطر سرنگونی
آری! حاکمیتی که قرار بود آزادی و برابری برای مردم بیاورد، از همان ابتدا به بزرگترین دشمن مردم ایران تبدیل شد، و شعار امروز میلیونها ایرانی که فریاد میزنند «این همه سال جنایت مرگ بر این ولایت» مبین همین واقعیت است.
کار به جایی رسیده که تقی رستموندی معاون وزیر کشور کنونی رژیم میگوید میل به ایجاد تغییرات اساسی در ایران رو به افزایش است. او که شاخص میل به اعتراض و تمایل مردم به نظام غیردینی را یکی دیگر از مؤلفههای نگرانکننده توصیف کرد روز یکشنبه ۲۶دی در یک همایش درباره آسیبهای اجتماعی در وزارت کشور گفت: «اگر احساس کنیم بهدلیل ناکارآمدیها، نگرش مردم به سمتی میرود که گویا حکومت دینی در حل چالشهای کشور موفق نیست و شاید حکومت دیگری نظیر حکومت سکولار و غیردینی میتواند مشکلات کشور را حل کند، آن زمان زنگ خطر برایمان به صدا در میآید»
آری! زنگ خطر بهقول آخوند مجید انصاری بعد از قیام ۹۸ به صدا درآمده و هیچ نیرویی قادر به کنترل ارادههای برانداز نیست