728 x 90

ایران‌زمین؛ گفتمان سرنگونی

ایران در انقلاب
ایران در انقلاب

استمرار قیام و خیزش در آستانهٔ چهارمین هفتهٔ آن، پرده از لایه‌لایه پدیده‌های مختلف سیاسی و اجتماعی در راستای نمودار کردن افق سرنگونی حاکمیت ولایت فقیه برمی‌دارد. گویی هر پرده‌یی که کنار می‌رود، بذرافشانیِ ادبیات و گفتمان سرنگونی، دامنه‌های گسترده‌تری را در شهرهای ایران در بر می‌گیرد و با این گفتمان پیوند می‌زند.

 

مرور کوتاه در علت‌یابیِ گسترش ادبیات و گفتمان سرنگونی، ما را به نتایج قیام آبان ۱۳۹۸ می‌برد. این قیام، مْهر نهایی بر مهیا شدن «شرایط عینی» جامعهٔ ایران را تثبیت نمود. از آن پس هر اعتراض و قیامی که در بیرون حاکمیت تا شهریور و مهر ۱۴۰۱ صورت گرفت و هر تضاد و شکافی که درون حاکمیت گسترش یافت، افزودن مضاعف بر الزامات شرایط عینیِ سرنگونی بوده است.

 

مهیا بودن و بلوغ شرایط عینی، زمینهٔ لازم برای جرقه و انفجار اجتماعیِ منجر به قیام شهریور و مهر ۱۴۰۱ شد. این انفجار، از همان شروع و شیوعش با شعار و مطالبهٔ سرنگونی، طنین یافت و همه‌گیر شد.

آن پدیده‌های مختلف سیاسی و اجتماعی که به آنها اشاره‌یی کلی شد، شامل بحرانهای لاعلاج اقتصادی، صنفی، اجتماعی و به‌طور خاص بحرانهای فرهنگی[مثل تغییر نسل‌ها و تفاوت ارزش‌هایشان، مسایل زنان، مهاجرت، فرار مغزها و...] سیاسی هستند. علت تأکید بر دو بحران فرهنگی و سیاسی، پیوند ناگزیر ارگانیک [اندام‌واره‌]شان با آزادی است؛ آن هم در جامعهٔ‌ی که وقتی آزادی و اختیار نیست، همه‌چیز و همهٔ پدیده‌ها سیاسی می‌شوند.

 

در پایان شهریور و آغاز مهر ۱۴۰۱ چنین ثقلی از بحرانهای تلنبار شده در جامعهٔ ایران ــ که شاخص شرایط عینیِ قیام و خیزش برای سرنگونی‌اند ــ با همبستگی تضادها و بحرانها منفجر شدند.

اکنون شعارهای «مرگ بر خامنه‌ای» و «مرگ بر دیکتاتور» به شعارهای «ملی» بالغ تبدیل شده‌اند.

اکنون با هر ضربه‌یی که شهرهای قیامی بر پیکر طلسم اختناق وارد می‌کنند، انرژی‌های کلان در جهت بروز انقلاب بزرگ اجتماعی آزاد می‌شوند.

اکنون دهها تلویزیون فارسی‌زبان مشغول گزارش نبرد آزادی و دیکتاتوری در شهرهای ایران‌اند.

اکنون شعارهای صنفی به‌جانب فریاد پرطنین «آزادی، آزادی، آزادی» میل یافته‌اند.

اکنون مردم با درد مشترک، آرزوی مشترک و همیاری میدانی، جبهه بزرگ ایرانی را در مقابل اشغالگران ولایی تشکیل داده‌اند. از این‌رو تیغ‌های زهرآگین شیطان‌سازیهای ارتجاع پلید آخوندی علیه اپوزیسیون آن کند و بی‌اثر شده و از طرفی ماهیت ضدبشری این رژیم و پروپاگاند ۴۳ ساله‌اش، مکافات اتودینامیک آن در منظر مردم شده‌اند.

اکنون قیام هر مداری که تغییر کرده و هر پله‌یی که صعود می‌کند، مطالبهٔ سرنگونی نیز به هم‌زبانی و خواسته مشترک و ملی تبدیل می‌شود و گسترش آن، شتاب تصاعدی می‌یابد.

اکنون با پیشرفت قیام و رادیکال شدن آن علیه تمامیت نظام ولایت فقیه، سه جبهه اصلی شکل گرفته‌اند: پیشتازان سرنگونی‌خواه با مرزبندی قاطع علیه حاکمیت / بورژوازی مترصد ربودن قیام و نازل کردن مطالبات آن به امورات فرعی و صنفی / حاکمیت آخوندی.

 

اکنون تداوم و رادیکال شدن قیام از یک‌طرف و دسیسه‌های اتاق فکر نظام با توسل به مانورهای مسخره‌یی چون درخواست گفتگو و توجه به مطالبات و... از طرف دیگر، مرحله قیام را به یک مدار کیفیِ جدید بالغ کرده است. شاخص این کیفیت، گسترش گفتمان سرنگونی در جبهه‌های سیاسی، میدانی و کف خیابان و نیز انعکاسات و توجهات بین‌المللی است. چنین است صورت مسألهٔ اصلی ایران‌زمین در آغاز پنجمین هفتهٔ قیام سراسری برای تعیین‌تکلیف حاکمیت ولایت فقیه.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/5d047bb7-bf19-42e2-9b8e-0325d610497a"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات