سقوط دادن فرهنگ انسانی، ملکوک کردن کرامت آدمی، نازل کردن سطح زندگی و تبدیل به «همین که هست» و «بسوز و بساز»، یک سیاست راهبردی از جانب کارگزاران نظام ملایان شده است. در پیشبرد این سیاست، این قوم تباهساز قصد دارند با شقاوت تمام، تا سلب هویت انسانی پیش برود. دستورالعملی که این سیاست را تجویز و مجاز و اجرایی میکند، حفظ نظام بنا بر حکم «اوجب واجبات» است. حکمی که لازمهٔ اجرای آن، مکش تمام سرمایههای ایران بهطرف کانون قدرت سیاسی و مذهبی و انباشتن این سرمایه برای بهخدمت گرفتن گلههای مطیع و نانخور حکومتی و نیابتی است.
در ایران آخوندزده یک تلاش عقیدتی برای برده کردن انسانها در مقابل سلطهٔ آخوند در جریان است. نزولات مبتذل فکری و سیاست حفظ نظام به هر قیمت، با هم آمیختهاند تا مردم ایران را لایهلایه به حاشیهٔ زندگی و در تداوم آن به سقوط پیاپی فرهنگ و اخلاق سوق دهند. هدف در این سوقدهی، به مغاک کشاندن هویت انسانی و پشتبند آن خنثی کردن تمام امیدها و انرژیها و توان آدمی در پیجوییِ مطالبات و اعتراضات سیاسی و اجتماعی و فرهنگیاش است.
قاپیدن اجزای سفرهٔ مردم و بردن احتیاجات زندگی به گوشهٔ ناگزیر رضایت و تن دادن، یک سیاست راهبردی است که با اهداف اشاره شده در بالا، صورت میگیرند. سقوط و به مرگ کشاندن اخلاق، یکی از اهداف عمدهٔ نظام ملایان در چنین سیاست راهبردی است.
محصولات این سیاست اکنون در جامعهٔ ایران متورم و غیرقابل کنترل شده و از دیوار همپوشانیِ باندی هم بالاتر رفته است. گزارش یک جامعهشناس حکومتی بهنام امانالله قرایی مقدم از چنین وضعیتی که آن روی سکهٔ پارو کردن پول توسط کارگزاران و نهادهای مذهبی حکومتی است، نمایان کردن گوشهیی از تخریب هویت انسانی بهدست ایدئولوژی و سیاست نظام ولایت فقیه میباشد:
«دولتمردان باید در افکار خود خانهتکانی کنند. چرا دولت پاسخگوی این سؤال نیست که به چه دلیل بودجهٔ فلان نهاد ۱۶برابر شده است؟! تا وقتیکه بودجه تحت نفوذ گروههای اقتدارگرا است، وضعیت کشور از این بدتر خواهد شد. افزایش۴۰درصدی بودجه نهادهای مذهبی چه سودی برای مردم دارد؟».
تجمع انتقام از زندگی و میل به بزهکاری و قتل و دزدی، یکی از عناصر تورمیافته از قبل سیاست راهبردی نظام ملایان و ترویج عامدانهٔ آن در جامعه و اقشار فرودست اقتصادی است. رژیم این سیاست را علیه مردم گرفتار در فقر و بیکاریِ آخوندساخته اجرا میکند، آنگاه مرتکبان بهاصطلاح به جرم را دستگیر و زندانی میکند، سپس با وثیقههای سنگین، منبع درآمد حکومتی بهپا میکند! این یک گردش کار در نظام ولایت فقیه شده است. محصول آن، تجمع انتقام از زندگی، رشد بزهکاری، قتل و دزدی است. به ادامهٔ گزارش همان جامعهشناس با تأکید وی بر «از بین رفتن روح انسان شرافتمند» توجه کنید:
«ما سالها قبل در خصوص افزایش جرم و جنایتها در اثر وضعیت بد معیشتی مردم، بارها تذکر دادیم. متأسفانه روح وحشتناک انسان شرافتمند [بخوانید با سیاست راهبردی و هدفمند حاکمیت] در جامعهٔ ما از بین رفته است. وقتی بخشی از جامعه گرسنه شده و درآمدی ندارد، چه راهی جز دزدی برایش باقی میماند؟».
بازی با «این روح شرافتمند» به همینجاها ختم نمیشود. کارخانهٔ کشتار کرامت آدمی و روح و اخلاق انسانی در نظام ملایان هر دم توسعهیافته میشود و سوژههای نو و مدهای جدید پس میاندازد: «خرید و فروش موی زنان همزمان با گسترش فقر در ایران»! (روزنامه حکومتی خراسان، ۲۹آذر۱۴۰۰)
کارخانههای نظام آخوندی به موازات تباهسازی اخلاق و کشتار هویت و کرامت آدمی، جامعهشناس هم تولید میکنند تا این محصولات را برانداز و تفسیر کنند که بازار داد و ستد این خبرها و مغازلهخوانیها گرم باشد و تولیدات فکریِ کارشناسانه، رسانههای حکومتی را اشباع کنند! برای نظام هم بد نیست که این خبرها و تفسیرها در رسانههایش در گردش باشند و آسیاب دمکراسیِ ملاتاریزه بگردد! یکی از همین کارشناسان، تلاش میکند پدیدهٔ تازه به بازار آمدهٔ خرید و فروش موی زنان را از منظر جامعهشناسی! حلاجی کند؛ منتها در این حلاجی کارشناسانه! آنکه اصلاً نباید نزدیکش شد، سببساز این داد و ستدها یعنی نظام مقدس اسلامی ولایی است:
«از دختر ۱۰ساله تا زن ۵۰ساله برای موضوعاتی همچون خرید گوشی تلفن همراه تا پرداخت هزینههای درمان، به فروش مو روی آوردهاند. افزایش چنین خرید و فروشهایی، که این روزها هم شامل لوازم منزل میشود و هم شامل فروختن مو. در بعد اول نشان از افزایش فقر مطلق در میان مردم است؛ اختلاف طبقاتی ناشی از معضلات اقتصادی در جامعه ما بسیار شدید شده است» (همان منبع).
توسعهٔ کارخانهجات تولیدات تباهسازیِ آخوندها به این حدود هم کفایت نمیدهد. این دستگاه برای پس زدن مطالبات ورمکرده و انبوه شدهٔ مردم، تلاش میکند خواستهها را وارونه کند تا قناعت به «همین که هست» و «بسوز و بساز» را با عادی کردن جلوههای فقر و نداری، طبیعی جلوه دهد. از این رو، رسانهٔ بهاصطلاح ملی آخوندی ــ که در فحوای کلام مردم ایران به «میلی» معروف شده است ــ تلاش میکند صعود گرانی و تورم و کاهش قدرت خرید مردم را با کلاس گداپروری جایگزین کند. در این جایگزینی هم آنچه پیش برده میشود، جا انداختن سقوط ارزشهای انسانی و نازل کردن سطح زندگی است. به این خبر که کلیپ آن در بسیاری توئیتها انعکاس یافته است دقت کنید: «آموزش پوشاندن لباس دسته دوم به بچهها در صدا و سیما. در یک برنامه تلویزیونی، مادرها را دور هم جمع کردهاند تا دربارهٔ شیوه پوشاندن لباسهای مندرس و پاره به فرزندان، حرف بزنند».
مشاهده میشود که تبر تباهسازی عقیدتی و سیاسی و اجتماعی در نظام ملایان، سراغ ریشههای کرامت و هویت انسانی رفته است. اینجا همان پایان خط تاکتیکها و استراتژیهای رژیم ملایان است. اینجا همان مرز «خرابی چون که از حد بگذرد» است. اینجا همان میدان نبرد ضد طبقاتی و صنفی و سیاسی اقشار مردم ایران با رژیم است که از چند ماه پیش به این سو شتاب گرفته و به جانب تعیینتکلیف نهایی پیش میرود. این نبرد ضد طبقاتی که عمیقترین عرصهٔ پیکار علیه نظام ملایان شده است، بیشک به حکم تاریخ، کلنگ بزرگترین تغییر ساختاری را بر بنیاد تمامیت نظام ولایت فقیه فرود خواهد آورد.