بامداد جمعه ۱۰ آذر شعلههای تداوم جنگ، خانهویرانی و از زندگی و هستی ساقط شدن مردمان بیپناه، دوباره زبانه کشید.
حجم خانهویرانیِ مردمان بیپشت و بیچشمانداز و آمار چندین هزارهٔ قتل زنان و کودکان غزه، بیانکنندهٔ ماهیت این جنگ است.
آیا این جنگ، یک جنگ ملی فلسطینیان علیه اشغال خاکشان است؟ اگر چنین است، پس چرا نمایندهٔ مشروع و تاریخیِ فلسطینیان مخالف آغاز و تداوم ویرانگری و جنایات آن است؟
آیا این جنگ، خواستهٔ مردم اسراییل با پشتیبانی میلیونیِ آنهاست؟ پس این همه تظاهرات اعتراضی، افشاگری و روشنگری از جانب میلیونها اسراییلی در خاک آنجا و در کشورهای جهان، از چیست؟
هم مردم فلسطین و هم مردم اسراییل ــ قربانیان اصلی این جنگ ــ شاهدند که تنها طرفی که از این جنگ سود میبرد و خوشحال است دیکتاتوری ولایت فقیه در تهران است؛ از این رو هیچ ربطی به مردم فلسطین و مردم اسراییل ندارد.
همهٔ این واقعیتها نشانیهای بارز ماهیت و هدف این جنگ هستند.
اکنون در آستانهٔ دومین ماه جنگ، نگاه دولتها و دیگران به آن، قابل تأمل شده است. رشتههای قطور مماشات با جنگافروزان و جنایتکاران جنگی، روزانه صدها انسان بیگناه و نونهالان نازنین را به قربانگاه عدم و زندگیکشی میبرد.
دنیایی علیه جنایات و تداوم این جنگ برخاسته است ولی منافع اربابان مماشاتگر دنیا، مقابل این اعتراضات ــ با سرجمع جهانیِ میلیونیشان ــ صف کشیده است. «چنین است که چندین میلیارد انسان نمیتوانند از چنگ زورگویان برهند» (ویلهلم رایش).
تداوم این حجم از ویرانی و کشتار و نبودن مرجع جهانیِ متضمن برای جلوگیری قاطع و توقف آن، خود نشانهٔ سیاستیست که در آن، ارزشهای انسانشمول و بشری به قعر تهیگاه وجدان و اخلاق سقوط نمودهاند. چنین وضعیتی در ورای عالم منافع و معاملهٔ سیاسی، از قضا وجدانهای بیدار بشری و هوشیاران نسبت به ماهیت این جنگ را در منطقه و جهان تکثیر خواهد نمود. همانگونه که هماینک در شهرهای جهان شاهدیم و بیش از این را نیز خواهیم دید.
بهنظر میرسد سر باز کردن دوبارهٔ یک زخم تاریخی میان فلسطین و اسرائیل، دارد بهنحوی ناگزیر منجر به ظهور یک راه حل میشود. در این راهحل که فعلاً شاقول و راهنمای آن، مسیر تحقق «دو کشوری» است، طرفهای حداکثری، برندهگان اصلیاند و طرفهای بسیار حداقلی، بازندهگان اصلی.
فلسطین از سال ۱۳۵۸ که خمینی به صدارت رسید، دستخوش تجاوزی توسعهطلبانه در لوای مذهب شد. طبعاً سرمایه و اجرای این تجاوز صادراتی، بر واقعیت میل و باور مذهبیِ محلی استوار شد؛ بهخصوص که بیتالمقدس در کانون منازعات تاریخیِ سیاسی و مذهبی قرار داشته است. این سیاست تجاوزکارانه اگر چه خنجرهای فراوان به منافع ملی فلسطینیان زده است، اما روند جنگ که به مرحلهٔ فعلی انجامیده، گواهی میدهد که خمیری که برای تنور این جنگ گرفته شد، پیامدهای استراتژیک مهمی برای فلسطین، اسرائیل، منطقه و ایران بهبار خواهد آورد. تغییرات مرحلهٔ کنونیِ جنگ، چشمانداز ظهور پیامدهای سنگین استراتژیک را علیه تنورگرمیهای جنگافروزی در تهران آشکار نموده است.
استراتژیِ ولایی ــ آخوندی که بر پاشنهٔ جنایت استوار شده است تا بحرانهای درونیِ خود را تحتالشعاع جنگافروزی سامان دهد، هماره و همواره توسط بازخورد داخلی و بینالمللیِ همین استراتژی، گرفتار مجازات اتودینامیک شده، میشود و خواهد شد.