روز یکشنبه ۱۶شهریور خلیفهٔ درماندهٔ ارتجاع در دیدار با هیأت دولت و جمعی از کارگزاران نظام، ضمن اعتراف به بحران معیشت، نسبت به بیان ضعفها و شرایط بحرانی نظام در بلندگوهای رسمی هشدار داد و گفت: وقتی مسئولان جلو مردم پشت بلندگو قرار میگیرند راوی ضعف و ناتوانی و ناامیدی نباشند راوی قدرت و امکانات کشور باشند. پزشکیان هم که در خدمت خلیفه پامنبری میکرد، روضه وحدت خواند و گفت: ما اگر با هم متحد بشویم و اختلافاتمان را کنار بگذاریم هیچ قدرتی نمیتواند ما را به زانو در بیاورد
اما هنوز ۲۴ساعت از این حرفها نگذشته بود، که سرسپردگان ولایت از «پشت بلندگو»ی مجلس فرمایشی، به دولت پزشکیان تاختند و راوی ضعف و ناتوانی و تشتت بیدرمان نظام شدند.
حاجی دلیگانی با اشاره به توافقات پنهانی وزارتخارجهٔ رژیم با مصر و کوتاهآمدن احتمالی در برابر آژانس گفت: «آقای عراقچی هشدار میدم! آقای عراقچی چه دارید میکنید؟ اگر پایت را از آنچه که در این قانون آمده فراتر بگذاری مجازات خواهیم کرد علاوه بر اینکه استیضاحت میکنیم شما را به دادگاه معرفی میکنیم. شما حق ندارید حق و حقوق ملت ایران را اینطوری ببخشی از آن طرف از آقای لاریجانی هم...».
در این لحظه رئیس جلسه میکروفن دلیگانی را خاموش کرد و نگذاشت «راوی ضعف و ناتوانی و ناامیدی»، لاریجانی را هم لت و پار کند.
در همین روز (۱۷شهریور) حسینیکیا راوی جنبههای دیگری از ناتوانی و ضعف درمانناپذیر ولایت مندرس خامنهای شد و گفت: «بانک مرکزی در این کشور مرده است آقای فرزین هر روز با بیتدبیری باعث شده که ارزش پول ملی کاهش پیدا کند. چرا اینقدر بیعرضهگی، بیبرنامگی موج میزند در کارهای بانک مرکزی. آقای رئیسجمهور برای بانک مرکزی فکری بکنید و چارهاندیشی بکنید. بیعرضهتر از آقای فرزین امروز در این مملکت وجود ندارد که هر روز پول ملی دارد کاهش پیدا میکند». حسینیکیا عراقچی راهم تهدید به استیضاح کرد.
آریایینژاد عضو دیگر مجلس ارتجاع نیز بادکنک وحدت و کنار گذاشتن اختلافات را که پزشکیان عنوان کرده بود ترکاند و در حالی که «وفاق» پزشکیان را «نفاق» میخواند دولت او را به باد حمله گرفت و گفت: «در حالی که مردم در سختی معیشت و اقتصادی به سر میبرند هزینههای گزاف بابت جشنوارهها پرداخت میشود...».
در همین روز حیاتمقدم ضمن تشریح کارنامهٔ رئیسجمهور خامنهای گفت: «دولت در زمینه اشتغال عملکردش صفر است. رئیسجمهور عملکردش صفر است. وزیر کار عملکردش صفر و استاندار عملکردش صفر است...». وی در ادامه ضمن اذعان به پایه اصلی بحران و نگرانی اصلی نظام گفت: «ما از تهدید آمریکا نمیترسیم از تهدید اسراییل نمیترسیم از تهدید هیچ کشوری نمیترسیم ولی چالشهای اجتماعی دارد برای ما تهدید میشود. چالش اجتماعی و بیکاری دارد تبدیل میشود به چالش سیاسی، مطابق آن چالش امنیتی، مطابق آن بحران تولید میکند ولی آقایون این موضوعات را درک نمیکنند».
این فقط بخشی از جنگ گرگها و روایت «ضعف و ناتوانی و ناامیدی» در فردای هشدار خامنهای است. دربارهٔ یأس و ترس و لرزش و ریزش در اندرونیترین لایههای نظام، دو هفته قبل علمالهدی در نمایش جمعهٔ مشهد، گفت: «میگویند آقا رادیو تلویزیون گوش نکنید چون خبرهاش دروغه میگویند. به گزارش مسئولان توجه نکنید چون گزارشاتشان خلاف واقع است. اخیراً هم میگویند آقا به حرفهای رهبری هم گوش نکنید حرفهای رهبری تکراری است...» (شبکهٔ خراسان، ۷شهریور).
یک رسانهٔ رژیم هم به ریشه این بحران و تضاد اصلی وشکاف پرناشدنی بین مردم و حاکمیت و خطر انفجار اجتماعی پرداخته و مینویسد: «وقتی کارگر و بازنشسته میبیند حاصل سالها پرداخت حق بیمهاش در معرض نابودی است و دولت هم هیچ عزم جدی برای نجات این ندارد، چه چیزی جز ناامیدی و خشم اجتماعی برجا میماند؟ بحران تأمین اجتماعی صرفاً یک موضوع حسابداری نیست، بلکه بهسرعت میتواند به یک بحران اجتماعی و حتی امنیتی بدل شود. تصور کنید... اعتراض چند میلیون خانواده بازنشسته چه ابعادی خواهد یافت و چه لرزشی بر پیکره اقتصاد و سیاست کشور خواهد انداخت... اگر دولت همچنان دست روی دست بگذارد، نقطه انفجار دور نیست» (سیاست روز، ۲شهریور).