اکنون که بیش از ۲هفته از حملات دیوانهوار رژیم به تأسیسات نفتی عربستان در ۲۳شهریورماه گذشته میگذرد، بهطور روشنتر و واقعبینانهتری میتوان در مورد آثار و نتایج سیاسی این حمله داوری کرد. تردیدی نیست که این اقدام در صحنهٔ بینالمللی بهشدت به زیان رژیم بوده و همانگونه که روحانی هم پس از پایان سفر خود به نیویورک و در بدو ورود به تهران اذعان کرد، فضا و تعادل را به کلی به زیان رژیم گردانده و طرد و انزوای رژیم را عمیقتر و گستردهتر کرده است. اما در داخل خود رژیم چطور؟ آیا باعث تقویت روحیه در رژیم شده است؟
در حالی که رجزخوانی پاسداران و هارت و پورت فالانژهای حزباللهی در قبال حمله موشکی به تأسیسات نفتی عربستان در حال فروکش کردن است، آثار نگرانی و وحشت از عواقب این اقدام ابلهانه بهخصوص پس از شکست سفر روحانی به نیویورک در حال بارزتر شدن و زمزمههای اعتراض نسبت به آن در حال بالاگرفتن است.
بهدنبال اظهارات پاسدار حاجیزاده فرماندۀ هوا-فضای سپاه پاسداران مبنی بر اینکه «انقلاب اسلامی باید به تمدن بزرگ اسلامی ختم شود و بدانید ما تنها در مورد کشور ایران مسئول نیستیم»، احمد زیدآبادی از مهرههای باند اصلاحطلب با بیان اینکه این پاسدار بیمغز معنی حرف خود را نمیداند در یادداشت توئیتری خود نوشت: «آیا میتوان از سردار حاجیزاده پرسید که او بهعنوان فرمانده یکی از نیروهای اصلی سپاه، چه تفسیر مشخصی از جملهٔ خود دارد»؟
زیدآبادی با اشاره به اینکه تناقض میان واقعیت و رجزخوانیهای ایادی رژیم فراتر از این یا آن پاسدار ریشه در کلیت نظام ولایت فقیه دارد، افزود: «به نظرم کلیت نظام سیاسی در این مورد، سیاستِ ابهام بین امر ملی و فراملی را برگزیده و بر اساس الزامات هر دو رویکرد توأمان سخن میگوید».
صدای این نگرانی و اعتراض را از مجلس ارتجاع و از زبان اعضای آن هم میتوان شنید. نورمحمد تربتینژاد، نماینده مجلس رژیم، ۷مهر ۹۸ گفت: «تحولات منطقه و جهان هر روز پیچیدهتر و سرعت بیشتری به خود گرفته و آمریکا با خروج و برهمزدن برجام قصد فشار بر مردم جهت قرار دادن آنها در برابر حاکمیت و حفظ تردید و سایه جنگ بر روی کشور را دارد در این راستا ضمن تشکر از مواضع حکیمانه مقام معظم رهبری و رئیس محترم جمهور در اجلاس سازمان ملل متحد به دستگاه دیپلماسی کشور توصیه مینمایم از هر گونه بهانه دادن به ایجاد تنش و خدایی نکرده بروز جنگ خانمانبرانداز اکیداً اجتناب نمایند تا جنگافروزان از هرگونه سوءاستفادهای ناامید گردند بدیهی است شاهراه خروج از بسیاری گرهها نگاه و تعامل مثبت در داخل و خارج میباشد...».
علائم وحشت از پیامدهای سیاست ماجراجویانهٔ رژیم را در رسانههای حکومتی با وضوح بیشتری میتوان دید.
روزنامهٔ حکومتی آرمان در مقالهای به قلم فریدون، مجلسی از دیپلماتهای سابق رژیم، با عنوان «ضرورت توجه به رابطه امنیتی عربستان و آمریکا» مینویسد: «نباید تصور و برداشت حقاندیشی مطلق داشته باشیم. به قولی باید یک سوزن به خودمان بزنیم و یک جوالدوز به دیگران. باید بپذیریم که با سیاستهای تعریف شدهای که داریم امکان اینکه دیگران طرح و ایدههایمان را قبول کنند، کم است. همگرایی و اجماع در داخل پیششرط موفقیت در سیاست خارجی است. سیاست خارجی ایران شاید برای جماعتی مطلوب و شیرین باشد اما شاید بهنظر بسیاری منطبق با منافع ملی نباشد. ایران در نزد اغلب کشورهای عربی خواسته و ناخواسته دوست تعریف نمیشود و این کشورها نگاه همراه با سوءظن به جمهوری اسلامی دارند و ریشههای آن هم به درازای تاریخ برمیگردد. برای همین در صورتی که بسیاری از کشورهای عربی مجبور به انتخاب میان ایران و آمریکا باشند، گزینهشان پیروی از آمریکا و ضدیت با ایران است».
البته این ترس و وحشت تنها به حرف محدود نمیشود، بلکه رژیم ناچار از اتخاذ اقداماتی برای حملات تلافیجویانه شده که تنها به حیطهٔ نظامی هم محدود نمیشود.
زنگنه، وزیر نفت رژیم، روز یکشنبه ۷مهر هشدار داد: «زیرساختها و تأسیسات صنعت نفت در برابر تهدیدهای فیزیکی و سایبری قرار دارند». وی با بیان اینکه «تحریمها صنعت نفت ایران را نشانه گرفتهاند»، به تمامی شرکتها و مؤسسات وابسته به صنعت نفت هشدار داد: «باید در برابر تهدیدهای فیزیکی و سایبری، هوشیاری کامل داشته باشند».
وزیر نفت رژیم افزود: «تحریمها، جنگ تمامعیار اقتصادی با ایران است که صنعت نفت را که محرک اقتصاد کشور است، هدف گرفته و شرایط خاصی را رقم زده است».
زنگنه هشدار داد: «آمریکا در حال بررسی شیوههای پاسخ به این حملات است و بر فشارهای خود علیه نظام میافزاید».