رشد روزافزون بحرانهای فزاینده سیاسی، اقتصادی، اجتماعی در حاکمیت غارت و چپاول آخوندی، این روزها منجر بهشدت یافتن پدیدهیی شده است که رسانههای حکومتی از آن بهعنوان پایین آمدن آستانه تحمل اجتماعی نام میبرند. چنان عرصه را بر مردم محروم میهن ما تنگ نموده است که هر حادثه غیرمترقبهیی بیدرنگ با واکنش شدید مردم روبهرو میشود.
کارگزاران رژیم وحشت و هراس خود از پایین آمدن آستانه تحمل اجتماعی مردم این چنین بازگو مینمایند: «آستانه تحمل اجتماعی مردم ایران در سالهای اخیر به دلایل مختلفی کاهش یافته و این مسأله یک زنگ خطر جدی است، روزانه شاهد آن هستیم که شهروندان با کوچکترین اتفاقاتی که خلاف میل آنها بوده یا در مواردی که حقی از آنها پایمال شده است، واکنشهای تند و خشن نشان میدهند. اکنون شرایط زندگی شهری بسیار متفاوت از سالهای قبل شده و اینکه مردم فشارهای مختلفی را تحمل میکنند، واقعیتی است که امروز با آن مواجه هستیم. تنگناهای اقتصادی وجه مشترک این فشارهاست. علاوه بر این مردم سختگیریهای دیگری را هم متحمل میشوند».(سایت حکومتی سلامت نیوز ۲خرداد ۹۶)
نیاز به توضیح نیست که نیت و قصد رسانهها و کارگزاران رژیم از بکار بردن عباراتی مانند پایین آمدن آستانه تحمل مردم بهجای نفرت و بیزاری تمامی مردم از حاکمیت دینفروش آخوندی از اینرو است که اذهان مردم را از مشکل اصلی که رژیم آخوندی و سیاستهای ضدمردمی آن است منحرف کنند و آن را تا سطح ضعف مدیریت و سیاستهای غلط مدیران اجرایی نظام آخوندی نازل کنند تا بهخیال خام خود برای این رژیم ضدمردمی فرجه بقا بیشتری باز کنند.
در یک نمونه دیگر از این اعترافات سایت حکومتی سلامت نیوز شرایط انفجاری امروز جامعه ایران را این چنین بازتاب میدهد: «از صبح که چشم باز میکنی، انبوه خبرهای تلخ و ناگوار که بیشتر ریشه در عوامل انسانی دارد به سویت هجوم میآورد هر اندازه هم که آدم خوشبینی باشی و به نیمه پر لیوان نگاه کنی، احساس شادی و شادمانی نمیکنی. خبرهای مربوط به بالا بودن شدید نرخ بیکاری و خط فقر، رکود اقتصادی، کاهش مستمر قدرت خرید مردم، مفاسد و اختلاسهای بزرگ اقتصادی و حالا هم مدتی است حوادث بسیار دردناکی چون کشتار زائران بیگناه ایران در عراق و مرگ دلخراش دهها تن از هموطنان ما در سانحه تصادف ۲قطار مسافربری در سمنان یا خبرها و تصاویر مربوط به ضربوشتم و از هستی ساقط کردن دستفروشان بینوا در تهران و شهرستانها به آن افزوده شده، مشکلات مسکن و افزایش بیوقفه قیمتها و هزینه زندگی و انواع و اقسام خبرهای تلخ دیگر که از در و دیوار بر سرمان میریزد کار افسردگی ما مردم ایران را به جایی رسانده که در استانداردهای بینالمللی بعد از مردم جنگزده عراق، غمگینترین مردم دنیا شناخته شدهایم».
در تازهترین نمونه از این گسل عمیق بین مردم و حاکمیت منفور آخوندهای دینفروش روزنامه حکومتی قانون ۲خرداد ۹۷ به بازتاب واکنش یکی از شهروندان تهرانی پرداخته است و مینویسد: «روز گذشته تصویری از آتش زدن یک خودرو در اعتراض به جریمه پلیس راهور در چهارراه جهان کودک تهران منتشر شد که در آن شهروندی که بهنظر میآمد اهل استان گلستان با پلاک ایران ۶۹ باشد، سختترین واکنش اعتراضی را از خود نشان داد. مأمور راهنمایی و رانندگی یک بار راننده پراید را جریمه کرد و راننده به فاصله چند ساعت بعد، دوباره مرتکب تخلف و جریمه شد. این بار راننده نتوانست طاقت بیاورد و با عصبانیت تمام، ماشین پرایدش را جلوی چشم همه عابران پیاده و سوارههایی که در خیابان بودند، آتش زد. کسی نمیداند رقم جریمهیی که در برگه راهنمایی و رانندگی نوشته شد، چقدر است اما قیمت ماشین او حداقل ۲۰میلیون تومان بود که به آتش کشیده شد».
این روزنامه حکومتی در ادامه در توضیحی پیرامون چرایی این اتفاق به توصیف اوضاع فاجعهبار مردم تحت حاکمیت فاسد آخوندی پرداخته و اضافه میکند: «با آنکه در رسانهها خبری از علت اقدام مرد جوان گزارش نشد و پلیس راهور نیز پاسخ رسمی درباره آن نداد اما شاید بتوان تصور کرد که او قبل از اینکه حتی همان جریمه اول را بگیرد، هجوم فکر و خیالهای قرضها و بدهیها عاصیاش کرده یا شاید صبح قبل از اینکه از خانه بیرون بیاید، با همسرش بر سر خرید روزانه و بیپولی دعوا کرده است! اتفاق آتش زدن خودرو در برابر ۲بار جریمه شدن وقتی عجیب بهنظر میآید که فردی حاضر شده برای اعتراض به جریمه مأمور راهنمایی و رانندگی، بخش مهمی از سرمایه زندگیاش را آتش بزند».
روزنامه حکومتی قانون در پایان ضمن اشاره به چند نمونه دیگر از شرایط فلاکتبار مردم، وحشت و هراس خود را از پتانسیل انفجاری جامعه اینگونه نشان میدهد: «اتفاقی که میتواند خبر از آشفته بودن حال اجتماع ایرانی و پایین آمدن محسوس آستانه تحمل مردم داشته باشد وگر نه چه دلیلی میتواند آتش زدن خودرو برای اعتراض به یک جریمه را توجیه کند؟ اتفاقاتی از این دست در سالهای اخیر به دفعات تکرار شده و کمترین توجه را نیز از سوی مسئولان داشته است. ۲۵فروردین امسال نیز مردی ۵۱ساله در خیابان دانشگاه اقدام به آتش زدن خودش کرده بود که حضور مردم مانع از این کار شد. در آذر سال گذشته نیز مردی در خیابان ولیعصر تهران موتورش را مقابل چشمهای عابران آتش زد.
اسفند سال ۹۴ نیز یک دستفروش وقتی با برخورد خشونتآمیز مأموران شهرداری برای جمع کردن بساطش مواجه شد، خود را آتش زد... همه این اتفاقات میتواند یک فصلمشترک داشته باشد و آن هم عصبی شدن روزافزون شهروندان در برابر فشار و مشکلات زندگی است که در حوادثی اینچنین، خودنمایی میکند. آمارهای سال گذشته نشان میدهد که ۲۸.۵درصد از کل معاینات بالینی پزشکی قانونی مربوط به نزاع است که این آمار در سالهای دیگر نیز تکرار شده و همواره در رتبه اول آمار معاینات پزشکی قانونی قرار داشته است. این روزها بسیار شاهدیم که اعتراضهای شهروندان به از بین رفتن حقشان در حوزههای مختلف مالی، بانکی، شهری، اجتماعی و... با تجمع در برابر ادارات و نهادهای دولتی صورت میگیرد که این خود بیانگر نوع دیگری از عصبانیت و پایین آمدن آستانه تحمل مردم است».