روز پنجشنبه ۲۰ آذر خامنهای در حرفهایش برای مداحان حکومتی بحران آلودگی هوا و ریزگردها در خوزستان را با تعبیر «مشکل گردو غبار»، کوچک نمایی کرد و گفت: «مشکل گرد و غبار خوزستان از جمله کوچکترین مشکلات است». حرفی که کوچک نمایی کرونا توسط «ولی وقیح» را تداعی میکند که میگفت «بلای بزرگی نیست».
ادعای ضحاک زمانه در حالی است که در همین روزها مشکل آلودگی هوا همراه با موج جدید آنفولانزا خوزستان را در بحران فرو برده است. روز چهارشنبه۱۹ آذر مدیر علوم پزشکی دانشگاه جندیشاپور اهواز با اشاره به آلودگی هوا در خوزستان اعلام کرد: آمار مراجعان بیماریهای قلبی و ریوی حدود۲۰ درصد نسبت به سال گذشته افزایش یافته واستان خوزستان، بهویژه شهر اهواز، سالهاست با مشکلات جدی ناشی از آلودگی هوا و ریزگردها دست و پنجه نرم میکند. صنایع متعدد نفت، نیشکر، فولاد، پتروشیمی و دکلهای نفتی، سطح آلودگی صنعتی را بهمراتب بالاتر از حد نرمال رسانده است».
بحران البته محدود به خوزستان نیست. بر اساس آمارهای رسمی رژیم، در ایران در هر ۹ دقیقه یک نفر بر اثر آلودگی هوا جان خود را از دست میدهد. آلودگی هوا در ایران یک «مشکل زیستمحیطی» نیست؛ زنجیرهیی از یک قتلعام خاموش است که سالانه دهها هزار نفر قربانی میگیرد. این تنها بخشی از چرخهٔ مرگبار ولایت خامنهای است که در آن هر دو ساعت یک نفر اعدام و هر ۲۵ دقیقه یک نفر در تصادفات جادهیی کشته میشود. این اعداد مرگهای خاموش دیگر از جمله بر اثر گرسنگی، گرانی، کمبود دارو را شامل نمیشود.
در ایران نرخ مرگ و میر بر اثر آلودگی هوا، طبق آمارهای رسمی رژیم سالانه ۷۰ نفر در هر ۱۰۰هزار نفر برآورد شده است. این آمار در کشورهای اسکاندیناوی ۱۰ نفر در هر ۱۰۰ هزار نفر است. یک کارشناس حکومتی میگوید: «در آخرین گزارشی که دانشگاه علوم پزشکی تهران و مرکز تحقیقات برای وزارت بهداشت انجام داده، در ۱۴۰۳ به واسطه مواجه با آلودگی هوا حدود ۵۸ هزار مرگ منتسب هست این ۵۸ هزار مرگ منتسب معادل ۱۵ درصد از کل موارد مرگ افراد بالای ۳۰ سال است. این عدد عدد بسیار بالایی است و بیشترین اعداد مربوط به شهر تهران با بیش از ۸۸۰۰ نفر میباشد» (تلویزیون رژیم، ۱۷ آذر).
در این میان موضوعی که نباید گم شود نقش سپاه پاسداران و بنیادهای وابسته به بیتالعنکبوت خامنهای در آلودگی هوا و افزایش مرگ و میر است. در گزارشهای محیطزیستی، سه منبع اصلی آلودگی وجود دارد، اما ویژگی ایران آن است که هر سه منبع در اختیار شبکه صنعتی ـ نظامی سپاه پاسداران قرار دارد. این سه منبع به شرح زیر است:
- مازوتسوزی نیروگاهها: نیروگاههایی که توسط قرارگاهها و مجموعههای وابسته به سپاه پاسداران اداره میشوند، برای جبران کمبود گاز، مازوت با گوگرد «۵۰ برابر حد مجاز» میسوزانند. سایت حکومتی انتخاب، ۹ آذر ۱۴۰۴ مینویسد: «نیروگاه منتظرقائم کرج علاوه بر مازوت سوزی، در تاریخ ۲۰ مهر مازوت با گوگرد ۲۸۴۵۱ میلیگرم در کیلو گرم استفاده کرده که بیش از ۱۳۵ برابر حد استاندارد و نیروگاه رجایی قزوین نیز اقدام به مصرف مازوت با گوگرد ۲۹۶۱۲ میلیگرم در کیلو گرم کرده که ۵۹۲ برار حد مجاز است».
- صنایع آلاینده: فولاد، سیمان، پتروشیمی، پالایشگاهها و کارخانههای بزرگ که بخش عمدهٔ آنها در مالکیت یا پیمانکاری سپاه پاسداران است، بدون فیلترهای استاندارد و با سوخت سنگین فعالیت میکنند (ایلنا، ۲۰ بهمن ۱۴۰۳).
- ناوگان فرسوده و سوخت بیکیفیت: حضور گستردهٔ بنیادها و شرکتهای وابسته به سپاه در خودروسازی و موتورسیکلتسازی، تولید انبوه خودروهای فرسوده و موتورسیکلتهای کاربراتوری را بههمراه داشته است. این ناوگان با سوختی حرکت میکند که طبق اعتراف منابع حکومتی در ۸۳ درصد موارد استاندارد نیست (دیدهبان ایران، ۱۷ آذر).
به این ترتیب روشن میشود که مرگ خاموش دهها هزار نفر در آلودگی هوا، محصول یک ساختار آلوده است؛ ساختاری که تصمیمهای آن نه در نهادهای تخصصی، بلکه در بنگاههای تجاری و نظامی سپاه پاسداران و مافیای حاکم گرفته میشود و تا زمانی که این ساختار آلوده بر اقتصاد و انرژی کشور چنگ انداخته، نفس مردم ایران در اتاق گاز پاسداران همچنان گروگان خواهد ماند.