انتخابات و بحران ناشی از آن، همچنان مهمترین مسألهٔ روی میز رژیم است. این مسأله محور اصلی جمعهبازارهای رژیم هم بود. گماشتههای ولیفقیه در ترس از سوت و کوری این نمایش، ملتمسانه به شرکت در آن فرامیخواندند. این التماسها توأم بود با حمله به روحانی و باند اصلاحطلب از یکسو و دفاع از ولیفقیه مفلوک ارتجاع از سوی دیگر.
در تهران، آخوند صدیقی در اظهاراتش و توصیه بهاین که بهچه کسانی رأی ندهید، آدرس روحانی و باند او را میداد: «نمایندگانی که هم امین باشند، امانتدار انقلاب باشند، با چشم و ابروی بیگانگان توافقنامههای آنچنانی را امضا نکنند».
آخوند علمالهدی نیز با شدت بر خطیر بودن این انتخابات تأکید کرد و اینکه هیچیک از انتخاباتهای قبلی بهاندازه این یکی خطرناک و مؤثر نبوده است.
رژیم و پیام ورشکستگی نمایش ۲۲بهمن
علت اصلی این همه وحشت از سوت و کوری نمایش انتخابات، ناشی از آن است که راهپیمایی ۲۲بهمن که خود رژیم آن را مانوری برای انتخابات توصیف میکرد، بهطور مفتضحانهای شکست خورد. در تهران که مرکز توجه رژیم و در میدان آزادی که کانون این نمایش بود، فیلم و تصاویری که از این میدان هنگام سخنرانی روحانی منتشر شد، نشان میداد که فقط یک جمعیت حدود ۲هزار نفره دور تریبون جمع شده بودند. آنها هم چماقداران خامنهای بودند که روحانی را هو میکردند و شعار مرگ بر روحانی سرمیدادند و بقیهٔ میدان خالی بود. بسا فضاحتبارتر از این، وضعیت شهرستانها بود. نکتهٔ دیگر اینکه رژیم مراسم چهلم قاسم سلیمانی را با راهپیمایی ۲۲بهمن همزمان کرده بود تا بهخیال خودش رونق بیشتری به آن بدهد؛ اما این ترفند هم شکست خورد تا آنجا که ترجیح داد مراسم چهلم را زیاد هم نزند و حتیالامکان مسکوت بگذارد؛ بهاین ترتیب لقمهٔ تبلیغاتی که ولیفقیه در جنازهگردانی قاسم سلیمانی برداشته بود از دماغش درآمد.
واقعیت این است که قیام آبان صحنهٔ بروز اصلی ریزش نیروهای رژیم بود. راهپیمایی ۲۲بهمن نیز بهطور مضاعف نشان داد که رژیم ولایت دیگر قادر نیست حتی نیروهای مواجببگیر خود را هم بهمیدان بیاورد. موضوع دیگری که به وحشت خامنهای ضریب میزند، تشتت و تفرقهٔ شدید باند اصولگرا در آستانهٔ نمایش انتخابات است. چرا که دستجات مختلف این باند تابهحال ۷لیست جداگانه دادهاند و نتوانستهاند در مورد لیست و سر لیست واحد توافق کنند.
این تشتت باند اصولگرا موجب شده از یکسو باند اصلاحطلب امیدکی پیدا کنند که ممکن است بتوانند از تشتت و تفرقهٔ باند اصولگرا سود ببرند و کرسیهای بیشتری از آنچه قبلاً حساب میکردند، تصاحب کنند و یک اقلیت قوی در مجلس تشکیل بدهند؛ از سوی دیگر این تفرقه، موجب نگرانی شدید ولیفقیه از مجلس یازدهم شده است که آن را در اظهارات امام جمعههای او و مشخصاً علمالهدی میتوان دید. آنجا که گفت: «بایستید دم درب مجلس، یک عدهای را نگذارید بروند توی مجلس... اینهایی که زاویه با رهبری دارند ولو هر اندازه کم...».(۲۵بهمن)
هراس اصلی
فارغ از رقابتهای باندی، آنچه بیش از هر چیز سران رژیم و بهویژه خامنهای را نگران کرده، گستردگی تحریم است؛ بهطوری که رژیم نتواند آرایی بالاتر از آنچه در انتخابات قبلی(۳۴میلیون) مهندسی و اعلام کرده بود، اعلام کند. آن هم با توجه به افزوده شدن حدود ۳میلیون رأی اولی. در این صورت، رژیم ضربه سیاسی سختی خواهد خورد. بهخصوص که اینبار روحانی و وزارت کشور او ممکن است در اعلام آمار دلخواه ولیفقیه کم یا بیش مزاحمت ایجاد کنند.
وحشت از تحریم را صادق خرازی، از مهرههای متمایل بهاصلاحطلبان، در یک گفتگوی تلویزیونی(۲۳بهمن) چنین بیان کرد: «هر کی که این انتخابات را تحریم کند متعلق به این مردم نیست. هر کی انتخابات را تحریم کند متعلق به بیگانگانی است که میخواهند این (نظام) بهسمت نابودی برود... برای استمرار و حیات و ثبات سیاسی در ایران چارهای نداریم که همدیگر را تحمل کنیم گزینه دومی در مقابل ما قرار ندارد!».
این حرف مشترک بین دو باند، نشان میدهد که ترس آنها از شکافی است که بر اثر انتخابات در رأس نظام ایجاد میشود و میتواند مورد استفادهٔ دشمن اصلی نظام قرار گیرد و قیام فوران کند.
در همین رابطه بهمنظور ممانعت از این فرایند و ایجاد رعب، در روزهای اخیر رژیم از یکسو اقدام بهدستگیری گستردهٔ هواداران و خانوادههای مجاهدین کرده و از سوی دیگر، تقریباً هر روز زندانیان بیپناه را اعدام کرده است؛ امری که گویای شدت وحشت رژیم از شرایط انفجاری جامعه است.