نصف شدن تولید در یک دهه
از فساد و تبهکاریهای کارگزاران و آقازادههای رژیم آخوندی که بر ذخایر و اموال مردم ایران چنگ انداختهاند و حاضر نیستند بخش کوچکی از این ثروت بادآورده را نیز به صاحبان اصلیاش پس بدهند، بگذریم، میرسیم به روند طبیعی امور و سیر یک جامعه که تنها با تشکیل و رشد سرمایههای مادی و انسانی قادر خواهد بود به حیات و بقای خویش ادامه دهد والا مسیر برگشت و انحطاط را طی خواهد کرد.
دهه نود خورشیدی در این رابطه دورانی بود که سرمایهگذاری و تشکیل واحد های پولی و امکانات فنی و تکنولوژیک و مدیریتی آن، به عقب گردهای وحشتناکی کشیده شد. سرمایهگذاران نسبتاً مستقل از حاکمیت، دیگر تمایل و توانی برای فعالیتهای خود نداشتند و دلسرد و ناامید از تداوم وضع موجود، راهی گوشه خانه و یا کوچ به دیار بیگانه شدند. آمارهای حکومتی نشان میدهد در این دهه تولید ناخالص ملی نصف شده است و این برای هر اقتصاددانی معنایی جز یک فاجعه ندارد که خود را در فقر و فلاکت مردم نشان میدهد و خم شدن تا کمر پیر و جوان در سطلهای زباله بیان اندوهبار این فاجعه است.
«بنا به گزارش بانک جهانی، تولید ناخالص داخلی حقیقی ایران در فاصله سالهای ۲۰۱۱میلادی تا ۲۰۲۰میلادی به قیمتهای پایه سال۲۰۱۵میلادی از۵۸۰میلیارد دلار در سال۲۰۱۱ به۲۰۳میلیارد دلار در سال۲۰۲۰ کاهش پیدا کرده است» (دارایان۱۸بهمن۱۴۰۰).
البته این اعداد نشان نمیدهند چه بر سر اهالی این مرز و بوم آمده است و چه بر سر تخریب محیطزیست و منابع آب و خاک میهن رفته است. هزاران رویای زندگی سعادتمند که به زیر خاک رفت و هزاران غنچه امیدی که پرپر شد.
آژیر قرمز موتور اقتصاد
این تنها گزارش یک مرکز بینالمللی ناظر بر تحولات اقتصادی نیست که برگشت از مدار رشد و توسعه را نشان میدهد بلکه مراکز حکومتی رصد و ارزیابی فعالیتهای اقتصاد کلان نیز اقرار به ارتجاعی بودن نتایج تحولات اقتصادی در کشور میکنند.
«مطابق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس «رشد موجودی سرمایه در سالجاری برای سومین سال متوالی منفی خواهد بود». در حالیکه میانگین بلندمدت «رشد بهرهوری» نزدیک به صفر بوده، رشد اقتصادی در ایران متأثر از «رشد سرمایهگذاری» است. حال چراغ هشدار این سوخت اقتصاد هم روشن شده است» (دنیای اقتصاد۲۰بهمن۱۴۰۰).
این گزارش توضیح میدهد که در ظرف سه سال گذشته میزان استهلاک سرمایه از تشکیل سرمایه سبقت گرفته است! و طبعاً رشد موجودی سرمایه منفی شده است. همگان میدانند رشد اقتصادی هر جامعهای متأثر از موتورهای سرمایهگذاری و بهرهوری اقتصاد آن جامعه است. از منفی شدن رشد سرمایه به فاجعه دیگری هم اشاره شده است و آن نزدیک بهصفر رسیدن میانگین بهرهوری است. حاصل هر دو این شاخصها هم کاهش چشمگیر سطح تولید در آینده و افزایش نرخ فقر و اشتغال و کوچک شدن سفرهها و شکستن کاسه رفاه و بهزیستی مردمان است که معلول این وضعیت است. گزارش اعلام میکند نرخ فقر در دهه۹۰ از ۱۸درصد به ۲۹درصد افزایش یافته است. و این نتایج چه قرابتی با عنوان گزارش مزبور دارد: «تصویر کلان اقتصاد ایران و چشمانداز آن»!
هتریک رشد منفی موجودی سرمایه
اگر در مسابقات فوتبال شاهد هتریک فوتبالیستهای معروف دنیا هستیم در ایران تحت حاکمیت خامنهای و پاسداران نگهبانش، به اعتراف خودشان شاهد سه سال متوالی منفی شدن موجودی سرمایه در اقتصاد هستیم.
«بر اساس آمار بانک مرکزی، تشکیل سرمایه ثابت ناخالص در ۶ماه نخست سال۱۴۰۰ منفی ۸.۹ درصد شده است. همچنین رشد ۲.۵ درصدی استهلاک سرمایههای ثابت، نشاندهنده کاهش موجودی سرمایه در سال۱۴۰۰ است. نتایج برآورد مذکور بیانگر آن است که رشد موجودی سرمایه در اقتصاد ایران برای سومین سال متوالی منفی خواهد بود» (اقتصاد۲۴-۲۰بهمن۱۴۰۰).
اگر افزایش قابل توجه نرخ تورم در سالهای ابتدایی و انتهایی دهه۹۰ را در کنار رشدهای اقتصادی منفی این دهه بگذاریم خواهیم دید که دیگر درآمد اهالی این مملکت نمیتواند کفاف هزینههایشان را بدهد و بنابراین نرخ فقر به میزان قابل توجهی گسترش یافته است.
افق تورم و رشد کم در پسابرجام
اینها تنها ارزیابیها و رصد نهادهای بینالمللی نسبت اوضاع فاجعهبار اقتصاد ایران نیست. اعترافات مرکز پژوهشهای مجلس رژیم آخوندی و بانک مرکزی هم مؤید آن است. بخش خصوصی تحتنظر رژیم هم به اوضاع خراب خود و حوزه فعالیتش اقرار دارد و بلکه افق پیش روی خود را نیز تیره و تار میبیند.
اتاق بازرگانی رژیم در تهران در آخرین بررسی خود از وضعیت شاخصهای اقتصاد کلان، پیش و پس از توافق احتمالی در برجام، همچنان نگران و مضطرب از سرنوشت سرمایهها و کسب و کارهای خودشان هستند. و همین دلشوره هاست که سرمایه را از ایران تحت حاکمیت خامنهای و آخوند رئیسی فراری میدهد. نمایندگان بخش خصوصی مورد تأیید رژیم آخوندی بر این باورند که بهبودی اقتصادی حتی پس از دستیابی به توافق در برجام نیز بهسرعت اتفاق نمیافتد.
«بررسیهای اتاق تهران با استناد به تحولات اقتصاد در نیمه نخست سال و همچنین با نگاه به پیشبینی بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول به ما میگوید که تصویر روشن و امیدوارکنندهای نمیتوان ترسیم کرد... در مجموع متوسط رشد اقتصاد ایران در سالهای پیش رو حدود ۲درصد خواهد بود که بهنظر نمیرسد برای جبران رکودهای سالهای اخیر کافی باشد» (جهان صنعت۱۹بهمن۱۴۰۰).
آنها در گزارش خود نسبت به رشد تورم و میزان نقدینگی ۲۷درصدی و پایه پولی ۲۲درصدی و رسیدن حجم نقدینگی به ۴۲۲۹تریلیون تومان، نگرانی خود را ابراز کردند. جالب اینکه در یک مقایسه ساده نرخ تورم در ایران را با کشورهای منطقه که خود غرق در تضاد و چالش هستند، نشان میدهد که رژیم آخوندی چه بلایی بر سر مردم ایران آورده است. «بر اساس این برآوردها، تورم ایران به ۶.۸ برابر تورم عراق، ۴.۹برابر تورم پاکستان و ۳.۵ برابر تورم ترکیه رسیده و در صورت تشدید شرایط تورمی مطابق پیشبینیها، ایران به جایگاه متزلزلتری از نظر اقتصادی خواهد رسید. نکته جالب توجهتر آن که تورم در کشورهایی همچون عراق و سوریه که همواره در شرایط جنگ و نااطمینانی قرار داشتهاند تکرقمی بوده و فاصله قابل توجهی با تورم ایران داشته است» (اعتمادآنلاین۱۶بهمن۱۴۰۰).
دولت آخوند رئیسی؛ سقف فساد و ناکارآمدی و افلاس
در چهل و سومین سالروز انقلاب ضدسلطنتی و غصب حق حاکمیت ملت توسط خمینی و اذنابش، میتوان نشان داد همه دولتهای تحتامر ولایت فقیه در ورشکستگی اقتصاد و سقوط اخلاقی و ملکوک کردن باورهای دینی، شریک و سهمیند اما دولت مورد انتظار خامنهای در همین چند ماهه، چنان سقفی از ناکارآمدی و فساد و سرکوب و افلاس زده است که کارشناسان اقتصادی حکومتی هم صدایشان را بلند کرده و از ناتوانی و نادانی این قوم بیگانه با پیشرفت و توسعه مینالند که با این جماعت همچون مغولان، هیچ امیدی حتی بعد از پسابرجام نیست.
«شاید مهمترین نکتهیی که وجود دارد به ارکان نظام تصمیمگیری در دولت سیزدهم برمیگردد... . بعید است که حتی در صورت رفع تحریم نیز قادر باشند گشایش چندانی در اقتصاد ایجاد کنند. آنطور که بررسیها نشان میدهد حدود نیمی از صنایع و واحدهای صنعتی با ۴۰تا ۵۰درصد از ظرفیتی که دارند به کار و فعالیت میپردازند و نیمی از ظرفیتها و سرمایههای آنان بلااستفاده باقی مانده است» (جهان صنعت۲۰بهمن۱۴۰۰).
ایران تحت حاکمیت خامنهای و آخوند رئیسی و پاسداران حریص و چپاولگر، در وضعیتی قرار گرفته است که برخلاف عموم کشورها - حتی جهان سومی ـ، دچار استهلاک و رنجوری سرمایه و افزایش شتابان تورم است و میرود تا آخرین اندوختههایش را نیز از دست بدهد.
بنابراین مردم محروم و البته خشمگین که چیزی برای از دست دادن ندارند، میدانند که تنها راهحل کنار زدن حاکمیت آخوندی است و این واقعیت روشن را این روزها و ماهها مردم و جوانان شورشی در کف خیابانها اثبات کردهاند.