افزایش سیستماتیک تبلیغات شیطانسازی علیه مقاومت ایران در رسانههای حکومتی
این روزها به رسانههای رنگارنگ حکومتی سرک بکشیم، مطالب زیادی علیه آلترناتیو دموکراتیک این نظام در آنها به چشم میبینیم. کنسرت جیغ بنفش و «واویلا و واحسرتا»ی آخوندی البته بعد از برگزاری شکوهمنده و خیرهکننده گردهمایی اخیر مقاومت ایران به اوج تازهیی بالغ شده است. اگر کشف بمب ناکام ارسالی از سوی علی خامنهای به قصد انفجار در محل گردهمایی را هم در کنار این بگذاریم درخواهیم یافت که یک پیروزی مضاعف برای مقاومت ایران و یک شکست مضاعف برای حکومت آخوندی، چگونه جنون مهرهها و کارگزاران و سردمداران آن را به عرش اعلی رسانده است؛ تا جایی که کیهان شریعتمداری به تاریخ ۱۳تیر ۹۷ از غیظ مینویسد:
«وقتی فرانسه پس از همه دستودلبازیهای اقتصادی دولت ایران و درست همزمان با سفر آقای روحانی، اجازه برگزاری نشست ۳روزه به یکی از جنایتکارترین سازمانهای تروریستی (آن هم با گندهگویی «سرنگونی و براندازی») میدهد، کدام پالس را ارسال کرده است؟... چرا اصرار دارند باز هم خود را فریب دهند؟ چرا اعتراض صریح و قاطع نسبت به دولت فرانسه صورت نمیگیرد و ضرورت مبارزه با تروریستها را مطالبه نمیکنند؟».
پاسدار کیهاننویس تصور میکند در دوران سیاست مماشات قلم میزند. چه خامدستانه توقع دارد به یمن حراج ثروتهای ملی ایران و زدوبند در پشت پرده، شبهکودتایی مانند ۱۷ژوئن بهوجود بیاید. و طلبکار هم هست که چرا اعتراضی صریح و قاطع نسبت به دولت فرانسه صورت نمیگیرد.
پاسدار مربوطه نمیداند یا نمیخواهد بداند که «آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت». اکنون این سپاه پاسداران ارتجاع است که در لیست سیاه قرار گرفته است و روزبهروز حلقه محاصره علیه آن تنگ و تنگتر میشود.
پرتوپلاگویی و هذیانبافی در قبال پیروزیهای تنها آلترناتیو قدرتمند
پرتوپلاگویی و هذیانبافی دیکتاتوری آخوندی در قبال موقعیت اعتلایابنده تنها آلترناتیو مطرح و قدرتمند تا آنجا میرسد که قلم بهمزدان آن آسمان را به ریسمان میبافند. گاهی به فرانسه میتازند گاه به آمریکا، گاه به کشورهای عربی، وقتی از این به نتیجه نمیرسند، به جمعیت حاضر در محل گردهمایی بند میکنند و در حالی که خبرگزاریها از حضور ۱۰۰هزار نفری حامیان مقاومت در این گردهمایی خبر دادهاند، آنها ادبیاتی را بهکار میبرند که تنها شایان خودشان است.
«داخل پرانتز باید نوشت نشانه روشن ورشکستگی و ناتوانی غرب در مقابل اقتدار جمهوری اسلامی، همین خیمهشببازی تروریستها در پاریس است. امثال دولت فرانسه و آمریکا، سرشکستگی حمایت از سازمان تروریستی منفور ملت ایران (و حتی طیفی از مخالفان) را بهجان میخرند، چون بعد از ۴۰سال ستیزهجویی نتوانستهاند یک اپوزیسیون آبرومند دستوپا کنند. وزن گروهکی که برای پرکردن سالن نمایش مجبور است اتباع آفریقایی و اروپای شرقی را اجاره کند، روشن است؛ انگار حضار نمایش مبارزه هم، میز و صندلی و بشقاب و قاشق مراسم هستند که بشود کرایه کرد! اما همین ماجرای حقارتآمیز، خباثت دولتهایی مانند فرانسه را نشان میدهد».
نعرههای هراس از گردهمایی مقاومت ایران در پاریس چرا؟
راستی این همه غیظ برای چه و چرا؟ مگر نمیگویند، این گردهمایی خیمهشببازی بوده است، از خیمهشببازی که نباید هراسید؛ پس چرا آنها میهراسند؟
بگذارید از روی روزنامه حکومتی جمهوری ۱۳تیر ۹۷ این موضوع را دنبال کنیم:
«نباید از نظر دور داشت که (مجاهدین) برای قریب د۲دهه در فهرست تروریستی آمریکا و اتحادیه اروپا قرار داشت ولی نام این گروهک حتی بدون آن که تغییر ماهوی چندانی در عملکرد، اهداف و برنامههایش ایجاد شود، نه تنها از فهرست تروریستی غرب محو شد، بلکه با مأموریت جدیدی مورد توجه خاص غرب و بهویژه آمریکا و برخی اعضای شرور اتحادیه اروپا از جمله فرانسه قرار گرفته است.
حضور برخی نزدیکان ترامپ از جمله رودی جولیانی، وکیل ترامپ و نیوت گینگریچ به همراه برخی عناصر ناراحت و افراطی همانند استفان هارپر، نخستوزیر سابق کانادا که حتی از صهیونیستها هم صهیونیستتر عمل میکرد و همچنین برنارد کوشنر و دیگران در اجلاس(مجاهدین)، بهروشنی نشان از توطئههای محور شرارت غربی ـ عبری ـ عربی علیه ایران دارد».
بله این روزنامه حکومتی با زبان وارونه خود به این واقعیت اذعان میکند که مجاهدین و مقاومت ایران نه تنها توانستهاند با تلاش و پاکبازی فوق تصور خود، به قیمت خون شهیدان و رنج زندگانشان از لیست سیاه تروریستی خود را خارج کنند، بلکه فراتر از آن از اصول خود به هیچوجه کوتاه نیامدهاند و گردی از ذلت و دریوزگی و خودباختگی روی آنها ننشسته است. آنها دیروز از زبان رهبری خود میگفتند: «سرنگونی! سرنگونی! سرنگونی!» و امروز هم همین را میگویند. علاوه بر آن توانستهاند لشگری از وجدانهای بینالمللی و شخصیتهای آزادیخواه و ایراندوست را با خود همراه کنند. توانستهاند یک جبهه متحد جهانی در برابر منویات تروریستی و بنیادگرایانه حکومت آخوندی شکل دهند. توانستهاند نیش اتمی این رژیم را کشیده و آن را منفور و منزوی کنند.
برای اینکه بیشتر پی ببریم که چرا تمامی باندها و دستجات رژیم بعد از اجرای موفقیتآمیز گردهمایی و انعکاس گسترده جهانی آن از کجا سوختهاند، لازم است به این پاراگراف از همان روزنامه حکومتی نیز نگاهی بکنیم.
«خوبست این نکته را با دقت مدنظر قرار دهیم و حوادث پیرامونی را با حساسیت بیشتری رصد کنیم تا دریابیم دشمنان ما به چه میاندیشند و چه آرزوهایی دارند. این آرزو طی روزهای اخیر به تکرار عنوان شده که (مجاهدین) گزینههای آلترناتیو موردنظر غرب جنایتکار برای آینده ایرانند».
بلکه جلز و ولز آخوندها و قلمچرخانان آنها از اینجاست. معلوم است دیگر صنعت فتوشاپی آلترناتیوتراشی افاقه نکرده است. معلوم است دیگر «رضاشاه روحت شاد!» گفتنهای سازمانیافته و با اسکورت مأموران انتظامی اثر ندارد. معلوم است دیگر گفتن اینکه مجاهدین در داخل ایران منفور هستند و پایگاهی در بین مردم ندارند، کسی را نمیفریبد. پس باید ترسید و «حوادث پیرامون را با حساسیت بیشتری رصد کرد!». اینطور که قیامها سربرمیآورند از کجا معلوم که فردا مجاهدین در داخل ایران سروکلهشان پیدا نشود.
بله باید ترسید و تا دیر نشده فلنگ را بست! ممکن است فردا خیلی دیر باشد.