یکی از ثمرات آخرین برنامه پنجساله استبداد سلطنتی در ایران که به انقلاب سال۱۳۵۷ ختم گردید، بیرون آمدن غول ارتجاع از چراغ جادوی نفتی بود که جز تخریب و ویرانی در این سرزمین، کار دیگری نکرد.
دلیل اجرایی نشدن برنامههای توسعه پنجساله چیست؟
رژیم آخوندی در کپیبرداری از کشورهای توسعه یافته چنان ناشیانه عمل کرده است که امروز پس از چهل سال اتلاف سرمایههای مردم و اجرای شش برنامه پنج ساله، ارمغانی جز طرحهای پوشالی و عملکرد ویرانساز منابع و ثروت یک ملت، حاصلی ببار نیآورده است. حال آنکه کشورهای دیگر که دیرتر و با مشکلات بیشتر و منابع کمتر از رژیم آغاز به طی کردن مراحلی از توسعه کردند، امروزه موفقیتهای آشکاری بهدست آوردهاند.
دکانهای دونبش برنامهنویسی
به موازات سازمان برنامه و بودجه رژیم آخوندی که خود دکانی عریض و طویل و دارای صاحبهای گوناگون و بالطبع ناندانی عدهٔ کثیری از مفتخوران نظام است، انبوه دیگری مغازه با سرقفلیهای کلان در امر برنامهنویسی نیز باز شده است که یکی از اجناس رایج آنها نقد و اشکالگیری از کار رقباست. از جمله مغازهای موسوم به «مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» است که متعلق به واعظزاده پسر خاله خامنهای است که از یک دهه پیش با صرف صدها میلیون تومان هزینه به برنامهنویسی برای سال۱۴۴۴ خورشیدی اشتغال دارد!
نیمی از برنامههای توسعه هم اجرا نشده است
صاحب این مرکز طی مصاحبهیی در تبلیغ محصول خود و نقد برنامهنویسان رسمی کشور میگوید:
«سؤالی که غالباً در جامعه و میان نخبگان مطرح میشود این است که آیا این سند در اجرا به سرنوشت بقیه اسناد مانند چشمانداز دچار خواهد شد یا خیر؟» و در ادامه میافزاید: «ارزیابیها نشان میدهند که کمتر از ۵۰درصد برنامههای توسعه پنجساله اجرا شده است. علتهای این امر در مطالعهای تحت عنوان آسیبشناسی اسناد برنامهیی کشور، معلوم شد».(آنا. ۶ بهمن۱۳۹۷)
وی در مصاحبه پس از اظهارات کشاف در مورد اجرای برنامههای پنجساله، و کشف چندین و چند آسیب در داخل و خارج و پشت و پهلوی آنها مدعی شد که برنامههای ذکر شده سرانجام «با کوچکترین مانعی، برنامهها کنار گذاشتهشدهاند».(همان منبع)
واعظزاده با اشاره به اینکه «معمولاً فرایند اصلاح و تکمیل و ارتقا در سند [برنامهٔ پنجساله و چشمانداز] در نظر گرفته نشده و لذا به جای اصلاح رسمی و شفاف بعضاً در عمل به کنار رفتهاند» اعتراف کرد:
«وقتی اجرای برنامهیی به موانع بزرگ برخورد میکند بهظاهر سادهترین کار این است که در عمل برنامه به کنار گذاشته شود».(همان منبع)
شکست برنامههای توسعه در ایران
پس از پایان جنگ ضدمیهنی در سال۱۳۶۷ تا مقطع رئیسجمهوری احمدینژاد، سه برنامه پنج ساله اجرا شد که هر کدام از آنها کشور را به یمین و یسارهای متعدد کشاند. احمدینژاد پای خود را چنان از گلیم فراتر گذاشت که نه تنها با برنامه چهارم تصویب شده در دوره خاتمی مخالفت کرد بلکه حتی سازمان برنامه و بودجه را نیز منحل کرد و به جایش یک معاونت در امر برنامه برای دوستان خود دست و پا کرد. دستپخت برنامه پنجم که دولت احمدینژاد تدوین کرد، یکی از بدترین برنامههای اجرا شده در رژیم آخوندی بود که نتایج تلخ آن حتی بسیاری از کارگزاران حکومتی را به اعتراض واداشت.
اما و اگرهای برنامه ششم؛ آخرین برنامه رژیم آخوندی
بدلیل تغییرات گوناگونی که مجلس دهم و شورای نگهبان رژیم در برنامه ششم مصوب دولت آخوند روحانی داد، دیگر میل و رغبتی برای اجرای آن در دولت باقی نماند و لذا دولت روحانی با بیمیلی مفرط با آن برخورد کرد تا اینکه سرانجام در اردیبهشت۱۳۹۶ اجرای آن ابلاغ شد.
حسینعلی امیری، معاون پارلمانی روحانی در زمینه این بیمیلی گفت: «عدم اجرای برنامه ششم از سوی روحانی را تکذیب میکنم» وی در پاسخ به این سؤال که آیا این خبر از پایه بیاساس و نادرست است، گفت:
«بههرحال قانون دستپخت انسانها است ممکن است در اجرا مشکلی داشته باشد ولی میتوان با ارسال لایحه به مجلس آن را اصلاح کرد».(تابناک. ۲۵تیر ۱۳۹۶)
انقضای زود هنگام برنامه ششم
درست یکسال پس از اجرای برنامه ششم از سوی دولت آخوند روحانی، اشکالات، ایرادات و انتقادهای گستردهای برخاست؛ حاکی از اینکه این برنامه پا در هواست و هیچ مبنای واقعی ندارد؛ و بهتر است متوقف شود! منتقدان به کاهش رشد اقتصادی، افزایش نگرانکننده نقدینگی و کاهش جذب سرمایهگذاری خارجی، اشاره کردند. ضمن اینکه با خروج آمریکا از برجام و شروع مجدد تحریمها بهعلت نقض گسترده برجام از سوی رژیم آخوندی از جمله افزایش فعالیتهای بمبسازی و موشکپرانی و تجهیز گروههای نیابتی و آتشافروزی در منطقه، تمام معادلات برنامه نویسان حکومتی به هم ریخت.
روزنامهٔ حکومتی شرق (۲۴ تیر۹۷) در این زمینه چنین نوشت:
«امسال سال دوم اجرای برنامه ششم توسعه است؛ برنامهیی که با جنجالهای فراوانی همراه بود ... با یک سال تأخیر به سند مالی چهارساله دولت تبدیل شد. حالا مقایسه اعداد پیشبینیشده در برنامه ششم توسعه با ارقام محقق شده تا به اینجای سال نشان میدهد این برنامه از لحاظ برآوردی با آنچه در صحنه اقتصاد رخ میدهد، چقدر فاصله دارد».
سند چشمانداز را به بایگانی بسپارید
موسی غنینژاد که همین چند روز پیش به کشف بزرگی نائل شده و دریافته بود که نویسندهٔ کتاب «اقتصادبه زبان ساده» در دههٔ۵۰ مقصر اصلی بحران اقتصادی نظام آخوندی است! اکنون از «چشم انداز» نویسان این نظام میخواهد که آن را به بایگانی بسپارند:
«بهنظر من این سند را باید به بایگانی سپرد. چون دیگر موضوعیت ندارد و اهداف سند دور از دسترس است. ما باید طرحی نو دراندازیم... جز این، هر برنامه و سندی به سرنوشت این سند و برنامههای توسعه تبدیل میشود». (تجارت فردا. ۲۲ خرداد۹۹)
چماقداری که برنامه پنجساله مینویسد
رئیس مجلس جدید رژیم آخوندی، به مصداق ضربالمثل «دیر آمده است و میخواهد زود برود» در حالیکه اصلاً نمیداند سرگذشت برنامههای پنج ساله و بودجههای سالانه چه بوده است، خیال میکند این عرصه هم شبیه چماق زدن در خیابان به سر و بدن جوانان آگاه این مردم است؛ در ملاقات با احمد جنتی وعده داد که «با یک برنامه ۵ساله میتوان اوضاع اقتصادی را سامان داد»!
قالیباف که جهت عرض ارادت به خدمت جنتی رسیده بود، ضمن داد سخن در مورد اقتصاد کشور افاضه فرمود که: «باید تلاش کنیم مشکلات را حل کنیم و با همه تجربیاتی که دارم معتقدم مشکلات را میتوان در یک برنامه ۵ساله البته با اصلاح مدیریت سر و سامان داد» (کیهان. ۲۲خرداد۹۹).
آری؛ این فهم و ظرفیت فکری یکی از پاسداران نظام ولایت فقیه است که هنوز از چپاولگریهای گذشته فارغ نشده در پی برنامهنویسی آن هم از نوع پنج ساله برای ادامه اقدامات مشعشع گذشته خود میباشد. هنوز قائممقام او در راهرو های دادسرای رژیم آخوندی به اتهام انواع دزدیها در انتظار دادگاه است. اما ارباب او میخواهد برنامه پنج ساله جدیدی بنویسد! به این گماشتهٔ ابله ولیفقیه در مجلس وحوش باید گفت: جوانانی که با چوب و چماق امثال این پاسدار جانی مجروح شده و پیکرشان در خون نشست؛ به همراه عموم مردم ایران بهزودی و برای همیشه طومار برنامه نویسان و مجریان دزد و غارتگر نظیر قالیباف را درهم خواهند پیچید و شرشان را از سر این میهن کم خواهند کرد.