اعترافات گاهگاهی و ناگزیر جهانپور سخنگوی وزرات بهداشت رژیم که منجر به برآشفتگی رژیم و برکناری او از این پست شد، تنها یکی از سلسله ادلهای است که دروغ پردازی مجرمانهٔ رژیم در قبال شیوع کرونا را به ثبوت میرساند. قدر مسلم این است که فریبکاریها و کوچکنماییهای رژیم برای همیشه مکتوم نخواهد ماند و دیر یا زود برملا خواهد شد.
اعتراف ناگزیر به آمار دهشتناک کرونا
جهانپور که پس از اذعان مینو محرز عضو کمیتهٴ مقابله با کرونای رژیم مبنی بر ابتلای ۲۰درصد از جمعیت کشور به کرونا به صحنه آمده بود تا ابروی نظام آخوندی را بزک کند، و این آمار دردناک و حیرتانگیز را رفع و رجوع کند، از سر ناشیگری به چشم و چار نظام ضدبشری زده و آن را کور کرد. وی رقم اعلام شده را از سر خیرخواهی به نصف و به ۱۰درصد تقلیل داد؛ غافل از آنکه همین کوچکنمایی خیرخواهانه هم دست رژیم را رو میکند.
به این ترتیب با احتساب ضریب ۳درصدی برای مرگ و میر، نزدیک به ۲۴۰هزار نفر از مردم بیپناه ایران تاکنون قربانی سهلانگاری سران نظام آخوندی شدهاند. حال آنکه رژیم از همان روز اول به ضرب و زور سپاه پاسداران و نیروهای انتظامی و گماردن آنها در بیمارستانها و مراکز پزشکی تلاش کرده بود از درز آمار واقعی ممانعت کند.
قبل از ارائه آمار با اینجانب هماهنگی کنید!
بر آشفتگی وزیر بهداشت رژیم از فاشگویی ناگزیر جهانپور و برکناری او قبل از همه دست روحانی و خامنهای را رو میکند که همواره تلاش میکردند به قیمت بیتفاوتی و نادیدهگرفتن مرگ و میر هزاران هزار نفر از مردم و برای جلوگیری از اعتراضات اجتماعی نسبت به این سهلانگاری مجرمانه، آمار دهشتناک کرونا را پنهان کنند و اوضاع را عادی و تحت کنترل جلوه دهند.
از فحوای حکم نمکی جهت انتصاب سخنگوی جدید بهروشنی میتوان حساسیت سران نظام نسبت به ارائهٔ آمار را دریافت. نمکی در حکم انتصاب سیما لاری بهعنوان سخنگوی جدید وی را از «سیاسی کاری» برحذر میدارد:
«امید است با امانتداری، دقت و پرهیز از هر گونه سیاسیکاری و تمرکز بر جنبههای فنی و تخصصی این وزارتخانه در انجام امور محوله مؤید باشید».(ایرنا. ۲۱خرداد ۹۹)
وی سپس تصریح میکند که سخنگو بدون اجازه از بالا و بدون مهندسی لازمه، حق ندارد آمار واقعی را ارائه دهد؛ و لذا تأکید میکند:
«از آنجا که هر گونه اظهارنظر سخنگو، دیدگاه رسمی دستگاه و وزیر مربوطه تلقی میشود لذا قبل از طرح موارد در رسانهها و شبکههای اجتماعی ضروری است هم آهنگی لازم با اینجانب بهعمل آید».(همان منبع)
۸۵ برابر بیشتر؛ اعتراف شگفتآور
از آنجا که رژیم در اثر درماندگی مفرط و بیآیندگی، بیشازپیش پاره پاره شده و هرکس در نظام ساز خودش را میزند، آخوندها بهسختی میتوانند جلوی درز اخبار را بگیرند. بنا بر این محتمل است که بهرغم همهٔ تمهیدات ضدمردمی رژیم، منبعد آمار بیشتر و واقعیتری بیرون بزند. کما اینکه سوری عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی رژیم اذعان کرده است:
«نزدیک به ١٥میلیون نفر از جمعیت کشور از اول اپیدمی تاکنون کرونا گرفتهاند. این یعنی ۱۸.۷۵درصد از جمعیت».(شهروند. ۲۱خرداد ۹۹)
شگفت اینکه روزنامهٔ شهروند در مقام مقایسه، این آمار را «٨٥ برابر آمارهای رسمی ثبت شده در وزارت بهداشت» ارزیابی کرده است! این آمار شگفتآور قبل از هر چیز عمق خیانت و جنایت سران نظام را آشکار میکند.
مصطفوی رئیس مرکز تحقیقات بیماریهای نوپدید و بازپدید رژیم در انستیتو پاستوربر اساس مطالعاتی که اوایل اردیبهشت ماه بهعمل آمده «میانگین آلودگی در کشور، حدود ١٦درصد تخمین زده شد. بررسیها در شهر تهران با نمونهگیری از کارمندان ادارههای مختلف هم نشان داد که حدود ٢٠درصد از این افراد مبتلا شده بودند».(همان منبع)
مقصود شوم نظام آخوندی
آماری که اینک از جانب مهرههای رژیم اعلام میشود، گوشهیی از فاجعهیی است که اگر نبود حاکمیت منحوس آخوندی، بدون تردید میتوانست بسیار بسیار کمتر باشد. از سوی دیگر مقاومت ایران با افشای آمار و ارقام ساختگی رژیم و با قبول مخاطرات فراون و تلاشهای پیگیر اعضاء و هواداران خود در داخل گوشهای از آمار واقعی را در معرض افکار عمومی داخلی و خارجی قرار داد و دست رژیم را رو کرد تا جایی که روحانی بارها التماس کرده که به آمارهای معاندین گوش نکنید.
واقعیت این است که در استراتژی ایمنی گلهای و فرستادن مردم به میدان مین کرونا، نظام مجبور است در رابطه با آمارهای واقعی مخفیکاری کند زیرا همانطور که خامنهای گفته بود از بلا و تهدید کرونا میخواهد فرصت بسازد یعنی آنها در صددند با چشمپوشی و بیتفاوتی نسبت به جان مردم بیپناه، مرگ و میر دهها هزار نفرهٔ ناشی از کرونا را به فرصتی جهت مقابله با قیام علیه فاشیسم مذهبی حاکم مبدل کنند.
خامنهای و روحانی کلان بازندهٔ کرونا
مسعود رجوی رهبر مقاومت در پیام ۱۷خرداد ۹۹ در مورد این هدف پلید چنین گفته است:
«اکنون پس از ۴ماه استراتژی رژیم ولایت فقیه مبنی بر کلان تلفات و سپر انسانی در برابر خطر قیام و سرنگونی به اثبات رسیده است. صورت مسأله این است که رژیم در کلان بازی مرگ، کلان برنده است یا کلان بازنده؟
کلان برنده یعنی اینکه میخواهد و میتواند با گرد مرگ و یأس، راهبندی برای سرنگونی بسازد و جامعه را منفعل و منجمد کند. در خوابهای خونسرشته و پریشان ولایت فقیه میتوان مانند ایلغار مغول، ۳۰۰سال ایران را سرکوب و منکوب و میخکوب کرد.
کلان بازنده یعنی که خامنهای و روحانی بر سر شاخ و بن میبرند. رژیمشان را موریانه کرونا و بحرانها از درون خورده و وعده خدا حق است. برخلاف تصور آنها جانهایی که از دست میرود نه عامل بقای رژیم بلکه تیک تاک فنا و پایان است.
ترس و وحشت بیپایان از خطر قیام و سرنگونی و از هزار اشرف و کانونهای شورشی مبین همین حقیقت است.
ارتش گرسنگان به سوی شورش و قیام میرود. آتشفشان خشم خلق فوران خواهد کرد».