با نگاهی به اخبار نشست ۳کشور اروپایی با ظریف و حاصل آن تحت عنوان بسته اروپایی و اظهارنظرهای بعد از آن میتوان با قاطعیت نتیجه گرفت که رژیم در مورد خروج از این بنبست ول معطل است و خلاصه باید دست در جیب کند و آنچه را که بهناحق طی سالیان با حمایت همین آقایان مماشاتگر از جیب و سفره مردم ایران به جیب خودش و آنها ریخته است را بالا بیاورد.
در واقع اروپا نه میتواند و نه میخواهد که منافع اقتصادیاش با آمریکا که ۵۰برابر منافعش با رژیم است را فدای مناسبات اقتصادیاش با آخوندها بکند. به همین دلیل اگر به بسته اروپایی که بعد از نشست با ظریف علنی شد نگاه کنیم اساساً تفاوتی با شرایط اعلامشده توسط آمریکا ندارد. توجه کنید:
محورهای بسته اروپایی
۱- ایران از ساخت و طراحی موشکهای بالستیک بهویژه قارهپیما خودداری نماید.
۲- بعد از سال ۲۰۲۵ که محدودیتهای برجام به پایان میرسد، ایران باید تعهدات جدیدی در خصوص محدودیتهای غنیسازی را پذیرا باشد.
۳- در بعد منطقهیی ایران باید با تأمین خواستههای کشورهای اروپایی محدودیتهای زیادی را پذیرا شود(برکناری بشار اسد در منطقه).
۴- ایران باید از هر گونه کمک و انتقال موشک و فناوریهای دفاعی به سوریه، یمن و حزبالله خودداری کند.
۵- اجازه بازرسی از مراکز نظامی خود را به آژانس بدهد.
در کنار بسته اروپایی، اظهارنظر وزرای اروپایی بهرغم ولعشان برای چپاول داراییهای مردم ایران، ناتوانی اروپا را در گرفتن زیر بغل رژیم بعد از خروج آمریکا از برجام بهوضوح بیان میکند:
بوریس جانسون: تمام تلاشمان این است که از کسب و کار قانونی شرکتها و مؤسسات انگلیسی و دیگر کشورهای اروپایی در ایران در چارچوب برجام حمایت کنیم.
وی درعینحال اظهار کرد که باید نسبت به تهدیدها و نگرانیهایی که تحریمهای جدید آمریکا ایجاد میکند، واقعبین باشیم.
موگرینی، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا، گفت نمیتوان به (رژیم) ایران تضمینی داد، اما این اتحادیه میتواند اقداماتی را در پیش بگیرد.
بنابراین دوران، دوران تعیینتکلیف است و با توجه به استارت خوردن تحریمات از جانب آمریکا فرصت کشدادن و وقتکشی نیز از آخوندها گرفته شده است.
پایان دوران طلایی
آری، گذشت آن دوران طلایی، دوران «بستههای مشوق» اروپایی که در واقع مشوق تروریسم و سرکوب بود، دورانی که ملاها هم از توبره میخوردند و هم از آخور، هم صدور تروریسم و جنگ و دخالت در منطقه و سرکوب در داخل، هم حمایت قدرتهای خارجی از جنایاتش.
بنابراین اگر رژیم نیمچه امیدی به اروپا داشت و خلاصه شکافی بهنام اروپا برایش باز بود الآن دیگر این شکاف هم با بسته اروپایی بسته شده است.
البته این بدین معنی نیست که اروپا دست از مماشات برداشته باشد، خیر، اروپا الآن هم کماکان بهخاطر منافع اقتصادی چشمش را بر روی جنایات رژیم در حق مردم ایران میبندد، ولی دیگر از آن امتیازهای بادآورده برای رژیم خبری نیست.
در رابطه با چین و روسیه هم که رژیم ابتدا میخواست با طرح اینکه آنها را در پشت خود دارد، هم بهلحاظ سیاسی و هم بهلحاظ روحیه دادن به نیروهای وارفته خود مانور کند، تیرش به سنگ خورد، واقعیت این است که چین اساساً قبله و کعبه آمالش خلص منفعت اقتصادی است و در مجموع وارد اینگونه معادلات و کنش واکنشها نمیشود. روسیه هم که بهقول معروف هشتش گروی نه است و اگر بتواند گلیم خودش را از آب بیرون بکشد هنر کرده است.
بنابراین چین و روسیه هم که با رژیم هیچ قرابت و نزدیکی جز چپاول اموال مردم ندارند؛ وقتی که اوضاع رژیم پتال میشود خیلی راحت به آن پشت میکنند. به این اظهارنظرها توجه کنید:
«یک دیپلومات سابق رژیم نیز گفت: روسیه در جستجوی مهار نظام ایران است. تکیه یکجانبه به روسیه کار غلطی است. زمانی باید با روسیه کار کنیم که همکاری ما با غرب خوب باشد؛ وگرنه صرفاً روسیه در موضوعات مختلف با کارت جمهوری اسلامی بازی میکند.
وی افزود: آثار توافق پنهانی روسیه، آمریکا و اسراییل قابلمشاهده است».
«یک مقام ارشد ایرانی با خریداران نفت ایران در چین این هفته گفتگو کرده و از آنان خواسته است به خرید نفت از ایران ادامه دهند اما چینیها قولی ندادهاند. سعید خوشرو همراه جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران به چین رفته بود».
فریدون مجلسی، تحلیلگر مسائل بینالملل سایت حکومتی رجا نیوز:
این تحلیلگر مسائل بینالملل گفت: خروج از برجام باعث میشود چین و روسیه به ناچار به تحریمها میپیوندند و همین تجارت بخور و نمیر با این کشورها هم منتفی خواهد شد.
بله مواضع روسیه و چین نیز تیر خلاصی بود به امیدهای رژیم برای گشودن بنبستی که در آن گرفتار آمده.
راهکارهای متصور برای رژیم در مقابل بسته اروپایی و بنبست برجام
اکنون چه راهحلهایی فراروی رژیم مستأصل و در گل مانده وجود دارد.
۱- تسلیم به خواستههای اروپا و آمریکا، این یعنی جمع کردن جل و پلاس آخوندها در منطقه و همچنین پایان اعمال هژمونی و باجگیری حاصل از بیثبات کردن کشورها و باجگیریهایش در این رابطه.
این یعنی کشیده شدن چوب زیربغل رژیم در منطقه و شکستن کامل هیمنه ولیفقیه.
در واقع اقرار به ضعف و ناتوانی که بهدنبال آن تشتت و ازهمگسیختگی ارگانهای نظامی و ریزش پرشتاب نیروهای وارفته را در پی خواهد داشت.
این یعنی گرفتن پیام ضعف و استیصال رژیم از جانب مردم و جوانان قیامآفرین و تعیینتکلیف نظام در خیابانهای تهران و شهرستانها،
این یعنی سرنگونی!
۲- تسلیم نشدن و ندادن امتیاز، یعنی شرایط آمریکا و اروپا را نپذیرفتن (که خیلی بعید است) که بهمعنی خفه شدن در زیر فشارهای شدید و کشنده تحریمات فزاینده است. خفگی اقتصادی که سلب امکانات مالی برای صدور سلاح و تروریسم و دادن میلیارد میلیارد دلارهای مردم ایران به مزدوران برونمرزی را در پی دارد.
یعنی تقویت جبهه مردم و بالا رفتن پتانسیل قیام و انقلاب و وارد کردن ضربه نهایی توسط مردم و کانونهای شورشی که همان نتیجه شق اول یعنی سرنگونی بر آن مترتب است.
م. ایمان
مسئولیت محتوای این مطلب برعهده نویسنده است و سایت مجاهد الزاماً آن را تأیید نمیکند