این روزها، نشانهها و زمزمهها حاکی از زمینهسازی رژیم برای افزایش قیمت بنزین و سایر حاملهای انرژی است. کمبود سوخت در جایگاههای پمپبنزین، کاهش ۱۰۰لیتری سهمیهٔ بنزین و همزمان با آن، بالاگرفتن تبلیغات رژیم مبنی بر حجم بسیار بالای قاچاق بنزین به کشورهای همسایه بهعلت پایین بودن قیمت بنزین در داخل کشور و مصرف بیرویهٔ بنزین... همه سناریوی آشنا و تکراری رژیم برای زمینهسازی افزایش قیمت بنزین است. در همین حال بازار تأیید و تکذیب هم گرم است و مقامهای ذیربط حکومتی بهتناوب مشغول آن هستند. آخرین مورد، اظهارات مدیرعامل شرکت پالایش و پخش فرآوردههای نفتی است که میگوید: «سهمیهٔ دولتی ۶۰لیتری در کارتهای سوخت پابرجاست و فقط سهمیهٔ آزاد، ۱۰۰لیتر کاهش یافته و از ۲۵۰لیتر به ۱۵۰لیتر رسیده است»(تلویزیون رژیم ـ ۹شهریور).
اظهارات ضدونقیض و تأیید و تکذیبهای متناوب در کنار اجرای طرحهای آزمایشی و مقطعی در برخی شهرها و مناطق کشور، ترفند شناخته شدهٔ رژیم برای فرسودن حساسیتهای اجتماعی است. ظاهراً درسی که رژیم از قیام آبان ۹۸ گرفته آن است که گرانی کالاهای حساس مانند بنزین و نان، بایستی «مدیریت» شود، یعنی گامبهگام، با ایجاد کمبودهای مصنوعی و بهستوه آوردن مردم در صفهای چند کیلومتری و خلاصه شیوهٔ نمدمال و بهمرگ گرفتن و بهتب راضی کردن است.
رژیم همچنین تبلیغات دروغ و فریبکارانهیی را هم آغاز کرده است، از جمله اینکه قیمت بنزین در ایران ارزانترین در دنیا و منطقه است، یا ایران بالاترین مصرف بنزین دنیا را دارد. در همین رابطه میکوشد از بالا بودن فاجعهبار مرگومیر بر اثر آلودگی هوا که در حال حاضر سالانه بالغ بر ۲۱هزار نفر است نیز استفاده کند؛ حال آنکه اگر قیمت بنزین در ازای دلار در ایران ارزان است، نیروی کار در ایران تحت حاکمیت آخوندها بهمراتب ارزانتر است و دستمزد یک کارگر ایرانی نسبت به کشورهای همجوار و منطقه از یکسوم تا یکدهم است.
زمینهسازی فریبکارانهٔ رژیم برای افزایش قیمتها تنها به بنزین و سوخت محدود نمیشود، رژیم در حال حاضر همین شیوهٔ افزایش خزنده و تأیید و تکذیب را در مورد نان هم بهکار گرفته است. در مورد نان نیز گزارشها از شهرهای مختلف کشور حاکی از صفهای طولانی در برابر نانواییهاست. عرضهٔ آرد دولتی بهنانواییها کاهش یافته و مردم، بهخصوص اقشار فقیر ناچارند برای تأمین نان مصرفی خود که سهمیهٔ دولتی کفاف نمیدهد، آن را به چند برابر قیمت از آزادپزها خریداری کنند.
تازه، سوخت و نان تنها کالاهایی است که بهدلیل حساسیت اجتماعی و هراس رژیم از پیامد گران شدن آنها، ناگزیر تلاش میکند قیمت آنها را کنترل کند، در مورد سایر کالاها، افزایش قیمتها سرسامآور و مرگبار است، از جمله انواع مواد غذایی مانند مرغ و تخممرغ طی یک سال گذشته، بین ۳۰۰ تا ۴۰۰درصد افزایش یافته و بهای مسکن طی ۴سال گذشته ۸برابر شده است(خبرگزاری حکومتی ایلنا ـ ۹شهریور ۱۴۰۱).
این گرانیها و تورم هوشربا البته بیدلیل نیست. رژیم مواد غذایی از شیر تا میوه و تا مرغ و تخممرغ را از دهان مردم گرفته و به کشورهای دیگر صادر میکند تا پول کافی برای هزینههای اتمی و سرکوب و اقدامات تروریستی و جنگافروزانهاش در منطقه بهدست بیاورد و این در کنار اعدام و سرکوب، مأموریت جلاد ۶۷ است.
رئیسی در نشست خبری(۷شهریور) خود ضمن دروغهای بیدنده و ترمز ضمن تلاش برای آنکه وضعیت اقتصادی را رو به پیش و در حال بهبود جلوه دهد، مدعی شد «کسری بودجه را بدون اینکه بخواهد خلق پول بشود، حل کردیم!»؛ اما همتی، رئیس سابق بانک مرکزی رژیم، فاش کرد در یک بازهٔ زمانی ۱۰ماهه(از اول مهر ۱۴۰۰ تا پایان تیر ۱۴۰۱ معادل ۱۳۴هزار میلیارد تومان پول چاپ شده است. روشن است که حاصل این سیل عظیم اسکناس بدون پشتوانه، سونامی گرانی است که استخوان مردم و اقشار تهیدست را خرد کرده و هستی آنها را بر باد داده است.
یک روز پس از دروغها و وارونهگوییهای رئیسی، خلیفهٔ ارتجاع بهصحنه آمد و با صحه گذاشتن بر یکایک دروغهای مفتضح رئیسی جلاد نشان داد که شخص خودش پشت اقدامات غارتگرانه و ویرانگر او قرار دارد. البته در شرایطی که صدای اعتراضات مردم بهجان آمده، حتی در درون باند غالب هم بازتاب یافته، خامنهای ناچار است تتمهٔ اتوریتهٔ خود را هزینهٔ سر پا ماندن رئیسی کند؛ چرا که این آخرین تیر ترکش اوست. سؤال این است که ولیفقیه ارتجاع تا کی و تا کجا قادر است با شمعک گذاشتن زیر بنای پوسیدهٔ نظام، آن را در برابر طوفان خیزشها سر پا نگهدارد؟