روز یکشنبه ۱۸آبان اعلام شد، طرح تشدید مجازات تهدیدکنندگان مردم چندی پیش در جلسه علنی مجلس اعلام وصول شد و قرار است بهزودی در مجلس مورد بررسی قرار گرفته و بهرای گذاشته شود.
در این طرح تأکید شده است کسانی که بههر شکل از انحا با سلاح سرد و یا سلاح گرم... مرتکب جرم و جنایت میشوند، بهاشد مجازات محکوم خواهند شد... و خارج از نوبت حتی در روزهای تعطیل هم رسیدگی خواهد شد.
روز دوشنبه ۱۹آبان هم سرکردهٔ پیشگیری ناجا گفت تولید امنیت وظیفهٔ همگان است؟ چه شده که دوباره تب امنیت در رژیم بالا گرفته است؟
نگاهی بهسابقهٔ این جریان و روندی که طی این مدت طی شده بهیافتن پاسخ این سؤال کمک میکند.
رژیم در بنبست سرکوب، یک گام بهپیش، دو گام بهپس
روز جمعه ۱۱مهر امام جمعهٔ اصفهان و امام جمعهٔ بجنورد، هر کدام جداگانه خواهان ایجاد ناامنی برای زنان بهاصطلاح بدحجاب شدند.
آخوند جنایتکار یوسف طباطبایینژاد، امام جمعه و نماینده خامنهای در اصفهان، در دیدار با «جانشین معاون اطلاعات و امنیت ستاد کل نیروهای مسلح» و سرکرده نیروی انتظامی استان اصفهان گفت: «باید فضای جامعه را برای این عده (بدحجاب) ناامن کرد و نباید اجازه داد بهراحتی در خیابانها و پارکها هنجارشکنی کنند... باید در خصوص هنجارشکنی و قانونشکنی اختیارات بیشتری بهنیروی انتظامی اعطا شود».
امام جمعهٔ بجنورد هم حرفهای مشابهی زد که نشانهٔ آن بود که این خط از سوی خامنهای دیکته شده است. اما موج خشم و انزجاری که این اظهارات در جامعه و در فضای اجتماعی برانگیخت، آنها را مجبور به عقبنشینی و تکذیب کرد.
در ۱۵مهر رژیم چند جوان را تحت عنوان اراذل و اوباش در خیابانهای تهران گرداند و بهطور انزجارآوری با ضرب و شتم و شکنجهٔ خیابانی آنها را تحقیر کرد. این اقدام موجی از نفرت اجتماعی برانگیخت، تا آنجا که کارگزاران حکومتی از رئیسی جلاد سرکردهٔ قضاییهٔ خامنهای تا رحیمی سرکردهٔ ناجا در تهران بزرگ بهصحنه آمدند و از حقوق متهم دم زدند. دو روز بعد از این واقعه در ۱۷آبان یک پاسدار بسیجی در تهرانپارس بهدست جوانان کشته شد. رژیم ابتدا تلاش کرد با سر هم کردن داستان مسخرهیی موضوع را بهاراذل اوباش نسبت بدهد، اما همسر پاسدار بههلاکت رسیده اذعان کرد که جوانان بهخامنهای ناسزا میگفتند و وقتی پاسدار مربوطه بههمین علت با آنها درگیر میشود، او را بهقتل میرسانند. این قتل موجی از ترس و ریزش در نیروهای رژیم ایجاد کرد و برای مقابله با این جریان و ترمیم روحیهٔ نیروهای رژیم سردمداران نظام از خود خامنهای تا رئیسی و سرکردههای انتظامی و اعضای مجلس آخوندی و غیره تحت عنوان حمایت از بسیجیها و آمران بهمعروف دوباره بهصحنه آمدند و از خیابان گردانی بهعنوان یک امر قانونی و شرعی دفاع کردند. در همین رابطه یک قرارگاه تحت عنوان مقابله با اراذل و اوباش تأسیس کردند و معاون ناجا تأکید کرد که پس از امنیت، این قرارگاه در اولویت کار ما قرار دارد!
حرکتهای اعتراضی رو بهگسترش و اعتلا
در این میان طی یکی دو هفتهٔ اخیر، شاهد چند حرکت اعتراضی بزرگ مردمی در استانها و مناطق کشور بودیم. روز ۱۷آبان در پاوه زنان دلیر بخش باینگان، با پاسداران رژیم که قصد غصب اموال و احشامشان را داشتند درگیر شدند و آنها را فراری دادند.
در همین روز گروهی از مردم چهارمحال و بختیاری در اعتراض بهانتقال آب استان خود بهمناطق دیگر، یک زنجیرهانسانی تشکیل دادند. آنها در تراکتها و بنرهایی که در دست داشتند، برخی از معترضان روی کفنی که بهتن داشتند، نوشته بود: نگذارید دست بهبرنو شویم.
روز دوشنبه ۱۹آبان، هزاران تن از کشاورزان اصفهان در اعتراض بهادامه سرقت حقابه خود تجمع و راهپیمایی کردند و یکپارچه تصمیم بهپرداخت نکردن قبوض دولتی کردند .
در همین روز جمعی از سهامداران بورس مقابل سازمان بورس در میدان ونک در تهران تجمع اعتراضی برگزار کردند.
و باز در همین روز دوشنبه ۱۹آبان، مردم بهویژه جوانان شورشی در گلدشت اهواز در اعتراض بهقطع آب آشامیدنی و وضعیت بد فاضلاب با مزدوران رژیم درگیر شدند و با آتشزدن لاستیک جادهٔ اهواز-خرمشهر را بستند. جوانان ملاشیه اهواز نیز بهجوانان معترض گلدشت پیوستند.
اینها تنها برخی از حرکتهای اعتراضی روزهای اخیر است و هر چه میگذرد این حرکتهای اعتراضی در سراسر کشور، گستردهتر و رادیکالتر میشود. اما اینها حرکتهای اعتراضی علنی است؛ آنچه زیر پوست جامعه جریان دارد برای رژیم بسا خوفانگیزتر است. در همین رابطه بهطور فزایندهٔ با موارد پیدرپی کشف سلاح و مهمات در شهرها و مناطق مختلف کشور از بندرعباس تا استان فارس و تا کرج و مازندران و غیره مواجه هستیم که روشن میکند رژیم چرا اینچنین سرآسیمه و برآشفته است و مدام دغدغهٔ امنیت خود را دارد. و روشن میکند طرح مجلس ارتجاع مبنی بر اشد مجازات کسانی که از سلاح سرد یا گرم استفاده کنند، در واکنش بهچه جریانی است.
رژیم ضدبشری در شرایط انفجاری کنونی و بهخصوص در سالگرد قیام آبان، همچون هوا و اکسیژن برای امنیت خود بهسرکوب نیاز دارد. ولی همین اقدامات ممکن است خود منجر بهجرقهٔ قیام شود. بهاین ترتیب نظام بحرانزدهٔ ولایت در یک بنبست دوطرفه و مرگبار گرفتار است.
چشمانداز
این تلاطمها در جامعهٔ ایران از یکسو و واکنشهای هراسآلود و ضد و نقیض رژیم از سوی دیگر، همه گواه آن است که رژیم ولایت فقیه در موقعیت سرنگونی است. هر چند ویروس فاشیسم دینی (ولایت فقیه) و ویروس متحد آن کرونا دست بهدست هم دادهاند تا مردم و جامعه ما را مأیوس و منفعل کنند، اما خشم و اعتراض مردم که حتی بهدرون لایههایی از حاکمیت نیز نفوذ کرده حاکی از آن است که سد کرونا که رژیم میخواست در برابر قیام ببندد نیز دچار شکاف و گسست شده است.
آری آخوندها و پاسدارانشان نظام را در سراشیب سرنگونی میبینند و از این واقعیت بهخود میپیچند که تودههایی که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند و جوانان شورشی، مسیر و استراتژی مجاهدین یعنی قهر انقلابی را در پیش گرفتهاند.