گردهمایی ۱۴۰۰مقاومت ایران، محل بههم پیوستن و بیان برآیند همهٔ دستآوردهای سیاسی و استراتژیک در طی ۴۲سال گذشته است.
گردهمایی ۱۴۰۰میخواهد بگوید که در این چهار دهه از کجا تا به کجا آمدهایم، مهمترین دستآوردهای سیاسی و استراتژیک برای آزاد کردن ایران چیست و از سکوی این دادهها و توشهٔ موقعیت کنونی برای فردا چه برگزینیم و چه باید کرد؟
گردهمایی ۱۴۰۰میخواهد ترسیم کند که با پایداری مردم و مقاومت پیشتازان آزادی در این ۴۲سال، چه مرزبندیهایی روشن و تعیینتکلیف شد و اکنون چه انرژی کلانی از مردم ایران و نسل قیامآفرین آزاد شده است.
گردهمایی ۱۴۰۰میخواهد سمتوسوی تحقق ایران آزاد فردا و وظایف مبرم ما را برای پاسخ به موقعیت کنونی ترسیم نماید.
بعد از شکست قاطع حاکمیت ولایت فقیه از تحریم حداکثری در ۲۸خرداد، گردهمایی ۱۴۰۰میخواهد توجه جهان را به رقم خوردن تعادلقوای سیاسی و اجتماعی به نفع مردم ایران جلب کند. باید چشم سیاست جهانی را به این واقعیت گشود که عامل تعیینکننده، مردم و مقاومت ایران هستند. سیرک انتخابات هم همین را نشان داد. باید جهان دریابد که دوقطبی بودن جامعهٔ ایران در این انتخابات اثبات شد. این دوقطبی از ۴۰سال پیش وجود داشت.
گردهمایی ۱۴۰۰با تأسی از تحریم ۹۰درصدی رژیم آخوندی، میخواهد تأکید کند که رقم زدن تغییر بزرگ در ایران که ما را به آزادی و دمکراسی برساند، بستگی به خودمان دارد. هیچ نیرو و دولتی در این جهان جز اراده و بازوی خودمان، ایران را از سلطهٔ آخوندهای اشغالگر نجات نخواهد داد؛ همانگونه که در جریان تحریم انتصابات حکومتی، اصل کس نخارد بار دیگر اثبات شد.
گردهمایی ۱۴۰۰میخواهد بر این واقعیت انگشت تأکید بگذارد که در نمایش ۲۸خرداد بهاثبات رسید که باند مغلوب یعنی مدعیان اصلاحات قلابی از هیچ پایگاهی در بین مردم برخوردار نیستند. این باند برای سالیان بهصورت بختک در داخل کشور عمل میکرد. سیاست مماشات دولتها با نظام آخوندها هم بر توهم مدراسیون کذایی همین باند اصلاحطلب قلابی سوار بود. ولی این بار به یمن تحریم حداکثریِ مردم ایران بود که این توهمات فرو ریخت.
فرو ریختن این توهمات آنچنان ضربهیی به این باند حکومتی وارد نمود که مدیران مسؤل رسانههای اصلاحطلب، ماهیت واقعیشان را برملا نموده و به دیدار و بیعت با رئیسی رفتند؛ مدیران رسانههایی چون شرق، ایلنا، آرمان، دنیای اقتصاد، راوی و آفتاب یزد.
گردهمایی ۱۴۰۰برآیندی از این واقعیت اثبات شده است که خیلی سیاستها در قبال رژیم تعیینتکلیف شدهاند؛ تعیینتکلیف شدنی در درون و بیرون رژیم. کما اینکه سیاست مقاومت ایران هم مبنی بر اصلاحناپذیری حاکمیت ولایت فقیه بیشازپیش اثبات و تعیینتکلیف شد. بنابراین همه به انتخاب نهایی رسیدهاند.
خامنهای با گماشتن رئیسی، تمام راههای ممکن را بهروی خود بست و یک انتخاب بیشتر برای نظام باقی نگذاشت. خامنهای انتخاب کرد که در صحنه داخلی، سیاست انقباض بیشتر را پیش ببرد و فضای خفقان و سرکوب را افزایش دهد. یعنی در قبال جامعهٔی مستعد قیام و انقلاب، هیچ راه دیگری ندارد. انتخاب خامنهای اذعان آشکار به تضعیف مضاعف رژیمی است که حتی امثال علی لاریجانی را حذف میکند. بنابراین انقباض نه از موضع قدرت و اقتدار، بهعکس، بهدلیل ضعف و زبونی رژیم میباشد. از این رو رئیسی آخرین برگ خامنهای است. این جوهر این تحول مهم است. نکتهٔ قابل توجه این اهمیت، باریکتر شدن قاعده رژیم است.
با دادههایی که برشمردیم، گردهمایی ۱۴۰۰این واقعیت را برجسته و متبلور میکند که رژیم ملایان از هر طرف دیگری بهتر میداند که از پس آنچه از نمایش ۲۸خرداد حاصل آمد، میز سیاسی و استراتژیک به نفع مقاومت ایران و مجاهدین چیده خواهد شد. بدینگونه آثار یک پایه شدن رژیم با رئیسی، برای استراتژی مجاهدین در راستای سرنگونی ده برابر بیشتر است.
از پس راه طی شده در این ۴۲سال که مرزبندیِ همهٔ نیروها را روشن نموده و همهٔ طرفهای ایرانزمین را به انتخاب نهایی رسانده است،
با توجه به ویژگیهایی که در شناخت مختصات موقعیت کنونی ترسیم شد
و با نقد شدن انرژیهای کلانی که از پس تحریم حداکثری نظام آخوندی آزاد شدهاند،
وظیفهٔ مبرم ما پاسخ به مسئولیت ملی و میهنی و تاریخیمان برای درو کردن این دستآوردها در راستای محقق کردن آرزوی دیرینهٔ مردم ایران مبنی بر سرنگونی حاکمیت ولایت فقیه است. منادی این وظیفهٔ مبرم، آرمان آزادی ایران است و مخاطب آن، گردهمایی ۱۴۰۰و اقشار اجتماعی با جبههیی بهوسعت فلات ایران که خالق «نه» بزرگ به نمایش اشغالگران آخوندی بوده است...