«سرزمین آواره ها»، فیلمی است که داستان زن ۶۰ سالهای را روایت میکند که پس از رکود اقتصادی بزرگ آمریکا و از دست دادن زندگیاش، تصمیم میگیرد در جستوجوی کار به جاهای مختلف سرزمینش سفر کند. همانند یک بیخانمان، خود را تبدیل به مسافری بیمکان میکند... . این فیلم در جشنوارههای بینالمللی ۶۴ جایزه معتبر دریافت کرد.
من بیخانمان نیستم، فقط خانه ندارم!
نکته مهم در این فیلم بیخانمانیهایی است که بهخاطر هزینههای سرسامآور اجارهخانه و تهیه مسکنی ساده، بهوجود نیامده است. این بیخانمانها در سرزمین و کشور خود سفر میکنند و با مدت کمی کار و شغلی موقت، زندگی خویش را تداوم میدهند. کسی آنها را تحقیر نمیکند. مجبور به گورخوابی نیستند. پشتبام خانهای را اجاره نمیکنند و یا اشتراکی با خانوادههای پرجمعیت دیگری در یک آپارتمان زندگی نمیکنند...
اگر قرار بود فیلمی درباره وضعیت مسکن میلیونها خانوار ایرانی ساخته شود چقدر دردناک و زهرآگین مینمود. آخر سرزمینی که دارای سرمایهها و امکانات بیشمار خدادادی است، چطور شده است که صاحبان اصلی آن، همچون بیخانمانهای کشورهای آفریقایی اسیر دست اشغالگرانی شدهاند که روزبهروز حلقه یک حیات و زندگی ساده را تنگتر کرده و تحقیر و فرودستی را در برابر چشمان ساکنان این میهن، به تصویری جا افتاده و عادی تبدیل کردهاند...
افزایش ۱۵۰درصدی اجارهبهای مسکن
از آغاز انتصاب آخوند رئیسی بهدست خامنهای دو سال میگذرد اما گویی بیست سال بر تورم و گرانی و فلاکت و بیکاری گذشته است. شدت بیاعتباری پول ملی در نظام ولایت فقیه سقفهای جدیدی را درنوردیده است. یکی از مهمترین نیازمندیهای مردم که سرپناهی آبرومند باشد هم مشمول ابر بحرانی شده است که دیگر هیچ راه و کوره راهی را در چشمانداز قرار نداده است.
دبیر اتحادیه مشاوران املاک تهران میگوید: «در برخی از مناطق شاهد افزایش ۱۵۰درصدی اجاره بودیم. مسکن در طول چند سال گذشته آنقدر گران شده که وام ۱۰۰میلیون تومانی در تهران جوابگو نیست از سوی دیگر مستاجر برای دریافت این وام باید هفت خوان رستم را پشت سر بگذارد و در نهایت هم بهانهیی برای نپرداختن این وام به مستاجر متقاضی پیدا میکنند و مستاجر هم قید آن را میزند» (ایلنا۱۱ اردیبهشت۱۴۰۲).
نصف جمعیت تهران مستاجر هستند
امروزه وضعیت بحران مسکن چنان حاد شده است که کارشناسان حکومتی هم اذعان میکنند که «هیچ یک از راهکارهایی مانند افزایش سقف وام ودیعه یا وعده افزایش تولید مسکن و افزایش عرضه، هیچ کمکی به تقاضا و نیاز امروز مستاجران نمیکند» (تجارت۷ اردیبهشت۱۴۰۲) در حالی که بر اساس آمارهای رسمی بیشتر از نصف جمعیت تهران و یک چهارم جمعیت دیگر مناطق کشور اجارهنشین هستند، معلوم است که عبارت «ترسناک» و «قفل شدگی در تمام ابعاد کشور و از جمله مسکن» کاربرد به جایی دارد.
رواج خانههای اشتراکی و کانکسنشینی
روزی که آخوند رئیسی قدرت دولتی را در دست گرفت وعده یک میلیون خانه در سال را داد اما پس از گذشت دو سال از آن وعده پوچ، شاهد پدیدههای ناهنجار و عجیبی در وضعیت جامعه اشغال شده ایران هستیم. از کوچ اجباری اهالی شهرها به حاشیههای غیرمسکونی که بگذریم (اقتصاد۲۴-۵خرداد۱۴۰۱) حالا باید شاهد اجارهخانههای اشتراکی باشیم «دو یا سه خانواده در منطقهیی از شهر خانهیی ۱۲۰ متری اجاره میکنند تا در رهن و اجارهبها با یکدیگر شریک باشند» (مهر ۱۲اردیبهشت۱۴۰۲) و حتی به چشم ببینیم که خرید خانه از ذهن مردم خارج شده و در کانکس و اتاقک ساکن شدهاند: «هزینه ساخت و خرید مسکن، تقاضای خرید و اجاره کانکس را برای سکونت افزایش داده است. مردم بهدلیل کاهش قدرت خرید و ناتوانی در پرداخت اجارهبها مجبورند کیفیت زندگی خود را تا سطح زندگی در این اتاقکها پایین بیاورند» (تجارت۱۱ اردیبهشت۱۴۰۲)
غمانگیز آن که فروشنده کانکس میگوید، تقاضا برای خرید کانکس نسبت به چهار یا پنج ماه گذشته دو برابر شده است. قیمت این کانکسها از شروع سال، تا ۱۰درصد بالا رفته است. نرخ اجاره ماهانه کانکس هم بین یک تا چهار میلیون تومان است!
اولویت خامنهای چیز دیگری است
بحرانهای متعددی سراپای رژیم اشغالگر آخوندی را فراگرفته است و قادر به هیچ نوع راهکار ولو موقت و سطحی نیز نیست. کارشناسان حکومتی میگویند شاید اگر ارادهای جدی برای بحران مسکن وجود داشت میشد در دهههای گذشته که این قدر اوضاع وخیم نبود کاری کرد اما حالا دیگر دیر شده است: «اگر شرایط در ایران نرمال بود و اگر دهه۸۰ و ۹۰ بودیم، میتوانستیم از الگوهای خارجی استفاده کنیم... اما همین الگو با توجه به مخارج دولت و کشور دیگر امکان اجرایی ندارد و اساساً دولت اولویتهای دیگری غیر از رفع نیازهای مردم دارد و بودجه کشور را باید صرف پوشاندن سایر مخارج کند» (اعتماد۶اردیبهشت۱۴۰۲).
آری؛ مشخص است که سایر مخارج، پر کردن جیب آخوندهای دینفروش و پاسداران جنایتکار و بمبسازی و صدور ارتجاع است. ایران تحت اشغال این غاصبان، صاحب خانههایی دارد که بیخانمان در سراسر میهن رها شدهاند اما قیام شکوهمند جوانان آگاه و شورشگر عزم جزم کردهاند تا خانه را پس بگیرند.
در فیلم سرزمین آوارهها ضمن انتقاد از شرایط اقتصادی آن دوران، نمایشگر امید و روشنایی و معنایی است که در دل آن سرزمین نهفته است. سرزمینی که متعلق به ساکنان و صاحبانش میباشد. سرزمینی که خانه همه مردمانش است.