728 x 90

تأملی در مفهوم تاریخی ۳۰دی

۳۰دی آزادی مسعود رجوی و آخرین گروه زندانیان سیاسی
۳۰دی آزادی مسعود رجوی و آخرین گروه زندانیان سیاسی

۳۰ دی را چه باید دید؟

آیا مناسبت سیاسیِ ۳۰دی، گرامی‌داشت خاطرهٔ آزادیِ نسلی از مبارزان علیه دیکتاتوری است؟

آیا ۳۰دی سرانجام یک مسیر، یک اندیشه و یک خواسته بود یا آغاز آن‌ها؟

آیا در گرامی‌داشت سالانهٔ ۳۰دی که هر سال تکرار می‌شود، می‌توان درس‌ها و رهنمودهایی را یافت که سراغ‌شان رفت و آنها را چون تابلوهایی بر دیوار تالار تاریخ و سرنوشت مردم و میهن‌مان نظاره نمود و آموخت؟

پرسش‌های فوق ما را در ورای یک خاطره یا مناسبت سیاسی، به ضرورت شناخت مفهوم تاریخیِ ۳۰دی رهنمون می‌شوند.

 

افقی پرابهام و رؤیایی موهوم

چشم‌انداز آینده از نقطه و منظرگاه ۳۰دی ۱۳۵۷، یک افق پر از ابهام و یک رؤیای موهوم می‌نمود؛

خلقی متحد در آستانهٔ پیروزی بر دیکتاتوری سلطنتی بود،

هیچ سندیکا و اتحادیهٔ مستقل صنفی وجود نداشت،

گروه‌های سیاسیِ آزادیخواه و مبارز به‌دلیل گسترش اختناق توسط دیکتاتوری شاه، در بین مردم و نسل جوان ناشناخته مانده بودند،

خمینی در پاریس وعده‌های خوشایند تبلیغاتی می‌داد ولی هیچ برنامهٔ مدون، همه‌جانبه و آینده تضمین‌شده‌یی در کار نبود،

شبکهٔ آخوندی در کار تدارک قبضه کردن قدرت با اهرم‌های ایدئولوژی و مذهب بود و فقط عده‌یی معدود از این تدارک‌چینی مطلع بودند،

همین شبکه در کار ساختن بت از خمینی بود ـ حتی او را در ماه نشاند! ـ تا همهٔ تحولات در سایهٔ اتوریتهٔ سیاسی و مذهبی خمینی تعیین‌تکلیف شود،

به فاصلهٔ کوتاهی پس از ۳۰دی و بعد از ۲۲بهمن، آشکار شد که همین شبکهٔ آخوندی تحت رهبری خمینی در کار زمینه‌سازی برای حذف تمام رقبای خمینی و دگراندیشان بوده است

 

اکنون که به آغاز چهل‌و چهارمین سالگرد آن روز رسیده‌ایم، دیگر در مورد چشم‌اندازهای رقم‌خورده پس از ۳۰دی ۱۳۵۷ ابهامی نداریم. بنابراین مفهوم تاریخیِ ۳۰دی در همین ۴۳سال با سلسلهٔ از مواضع و آزمایشات و نتایج بالفعل آنها رقم خورده است.

 

وجوه سه‌گانهٔ ۳۰دی و اصلی‌ترین وجه تاریخیِ آن

نخستین وجه به‌ظاهر برجسته از ۳۰دی، یک قدردانی از نسلی از مبارزان و وفاداران به آرمان آزادی است. نسلی که پس از کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ ــ که ایران را در شوره‌زار یأس فرو برد ــ تنها پیشتازان میدان نبرد با دیکتاتوری و وابستگی و تسلیم‌ناشوندگان به آثار تخدیر کودتای ۲۸مرداد بودند. اما این قدرشناسی را می‌توان با پیوند آن روز با تداوم تاریخ مبارزه برای آزادی و شناخت نقش رقم‌زنندگان تداوم پایداری و مقاومت، بالغ نمود و به آن در بستر پرپیچ و خم تکامل اجتماعی نگریست.

 

دومین وجه ۳۰دی، کیفیت توشه و دست‌آوردی است که زندانیان سیاسیِ آزاد شده با خود از مبارزات پیشین و از زندان و درس‌های آن آوردند. در یک نگاه منطقی و نگرش دیالکتیکی، همین کیفیت هم باید در تحولات پس از ۲۲بهمن ۵۷ اصالت یا توان انطباق‌پذیریِ تکاملی‌اش را به میدان کنش و واکنش در برابر حاکمیت جدید می‌آورد.

 

سومین و اصلی‌ترین وجه ۳۰دی این است که فردای ۳۰دی ۱۳۵۷ به بعد، آغار آزمایش نسلی از مجاهدان و مبارزان آزاد شده از زندانهای شاه بود. مفهوم تاریخیِ ۳۰دی هم در همین آزمایش نهفته است؛ چرا که بدون آزمایشی رو به آینده، روز ۳۰دی با پایان یافتن اسارت زندانیان سیاسی، در همان رخداد متوقف می‌شد، به طاقچه‌ها و دیوارهای موزه‌ها می‌پیوست و آثار سیاسی ـ اجتماعی ـ فرهنگی آن در زمانه‌های بعد از خود جریان نمی‌یافت.

نتیجه: کیفیت رقم زدن زمانه‌های پس از ۳۰دی، مشروط به هوشیاری تاریخی و مسؤلیت‌پذیریِ زندانیان سیاسیِ آزاد شده در قبال آزادی و برابری و دموکراسی پس از ۳۰دی ۱۳۵۷ بود. مفهوم مادیِ عبارت فوق چنین است:

زندانیان سیاسیِ آزاد شده در ۳۰دی که بخشی از رهبران مبارزه با دیکتاتوری شاه بودند، با وجود خمینی در رأس رهبری آن قیام، صورت مسألهٔ ایران را چه تشخیص می‌دهند؟ آیا حتی با سقوط شاه، کماکان «آزادی» را اولویت نخست فعالیت و مبارزه‌شان می‌دانند یا ضرورت «آزادی» را فدای قدرت، مذهب، موقعیت و داشتن اجازهٔ انتشار کتاب و نشریه و برگزاری تجمعات‌شان می‌کنند؟

از پس ۳۰دی، میدان استمرار نبرد و کیفیت اصالت هر نیرویی ــ از حاکمیت جدید گرفته یا گروهها و سازمانها و احزاب بیرون حاکمیت ــ در همین‌جا بود. آینده ایران از کیفیت همین تشخیص و پرداختن یا نپرداختن بهای آن شروع شد و شکل گرفت. تاریخ گواهی داده است که چگونگیِ سرنوشت دیگر ملتها نیز از پس جنبش‌ها و انقلاب‌های بزرگ، از همین تشخیص و پرداخت یا نپرداخت قیمت آن تعیین شده است.

 

مشق‌هایی که مواضع و سرنوشتها نوشتند

مشاهده می‌شود که روز ۳۰دی، آغاز رقم خوردن سرنوشت آینده نسلی از مبارزان راه آزادی بود. کیفیت این رقم خوردن را مواضع آنان در قبال حاکمیت جدید ــ به‌طور خاص در برابر سر برآوردن هیولای ولایت فقیه ـ مشخص می‌کرد. اکنون ۴۳سال گذشته و این سرنوشت در بستر یک تاریخ رقم خورده است.

خمینی از نظر کمیت، رقمی بی‌نظیر از حمایت‌کنندگان را به‌دنبال خود کشاند؛ اما آمال و اعتماد و آرزوهای آنها را دست‌مایهٔ قدرت‌پرستی و ولایت فقیهی و مقدس‌نماییِ خود نمود و آن اعتماد را به مرداب عفن ارتجاع و دین‌فروشی، جنایت‌اندیشی و دجالیت ضدبشریِ مذهبی ریخت.

در بیرون حاکمیت ولایت فقیه، تاریخ ۴۳ساله گواهی داده است که هر نیروی سیاسیِ باز آمده از ۳۰دی، حتی اندکی از «ضرورت آزادی» کوتاه آمد، یا جذب حاکمیت آخوندی شد یا آب به آسیاب ارتجاع حاکم ریخت، یا صورت مسألهٔ ایران را مذهب و غیرمذهب و حجاب و غیرحجاب کرد ــ همان تاکتیک دلخواه آخوندها که از قضا خودشان دامن می‌زنند ــ و در نهایت پاسیو و محو گشت. برخی نیز که اهل هماوردی با پیچیدگی‌های مبارزه با حاکمیت آخوندی نبودند، دشمن اصلی مردم ایران را نه خمینی و وارثانش که مجاهدان و مبارزان پایدار در برابر خمینی و وارثانش معرفی نمودند. اینان در یک عقده‌گشاییِ هیستریک ـ به‌مثابه بزرگ‌ترین خدمتگزاری به ارتجاع آخوندی ـ هم‌وغم‌شان را در گرو نابودی نسل پایدار و وفادار به آرمان آزادی گذاشتند.

 

زیر نگاه هوشیار و بی‌تعارف تاریخ

بنابراین از نسل‌های قیام‌آفرین ۸۸ تا ۱۴۰۰ که نسل‌های ضدارتجاع آخوندی پس از قیام ۵۷ هستند بگذریم، مفهوم تاریخیِ ۳۰دی به‌عنوان آغاز آزمایش رهبران سیاسی که آن روز آزاد شدند، میزان وفاداری به استمرار مبارزه با موانع اصلی «ضرورت آزادی» می‌باشد. تاریخ ۴۳ساله گواهی می‌دهد که شورای ملی مقاومت و مجاهدین خلق ایران از نظر تشکل و سازماندهی سیاسی، پایدارترین پاسخ‌دهنده به «ضرورت آزادی» بوده‌اند.

تبیین جزئیات این مفهوم را می‌توان از میان سلسله مصاحبه‌های مسعود رجوی با نشریه مجاهد در بهمن و اسفند سال۱۳۵۹ ترسیم نمود. او که خود سمبل برجستهٔ زندانیان سیاسیِ آزاد شده در ۳۰دی ۵۷ است، تنها دو سال پس از حاکمیت خمینی، در آن مصاحبه‌ها بر معیار «ضرورت آزادی» برای پیمودن مسیر درست، نشانی داد. او از قضا تهدید و حتی آینده و سرنوشت تمام گروه‌های دور شونده از این ضرورت را برشمرد. او در تحلیل قیام ۳۰خرداد ۱۳۶۰ هم به‌طور عجیبی پیش‌بینی نمود که هر نیرو و شخصی که در برابر ایلغار خمینی بیشتر فدا کند و قیمت بدهد، اصولی‌تر و ماندگارتر خواهد بود.

واقعیت‌های تجربه شدهٔ ۴۳ساله گواهی می‌دهند که مجاهدین خلق ایران تحت راهبری داهیانهٔ مسعود، بیشترین خون و زندگی و جان و مال ــ حتی اعتبار، نام و وجهه ــ را فدای «ضرورت آزادی» در مبارزه با نظام ملایان کرده‌اند و به‌طور عجیبی در جبهه سیاسی ایران از بقیه ماندگارتر و قدرت‌مندتر مانده‌اند.

آری، مفهوم تاریخیِ ۳۰دی ۱۳۵۷، نقش و جایگاه آن در پاسخ به آزمایشات پس از آن در بستر بیش از یک قرن از مبارزات نسل‌های پیاپی ایران‌زمین برای تحقق «آزادی»، «برابری» و «دموکراسی» می‌باشد. این نقش و آزمایش و پرداخت بهای آن هنوز در زیر نگاه هوشیار و بی‌تعارف تاریخ ادامه دارد.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/23a19cfd-7767-4dec-b5d3-ede681ed79c7"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات