خامنهای در سخنان روز ۲۸آبان گفت: «صحنهگردانان اصلی که پشت صحنه هستند ــ غیر از این عدّهای که در خیابانها میآیند؛ آنهایی که پشت صحنه، مسائل را آنها دارند میچرخانند ــ میخواستند مردم را بیاورند در صحنه، و حالا که نتوانستند، میخواهند شرارت کنند»
آیا میتوان تصور کرد که خامنهای وجهی از یک واقعیت را منتها با آدرسی بهعمد اشتباه، اعتراف میکند؟
بهراستی «آن پشت صحنه»ی این قیام که آن را هدایت میکند و خامنهای جرأت نمیکند به آن اشاره کند، چیست و چههاست؟
حرف خامنهای دقیقاً درست است که این قیام را نیروهایی و پشت صحنههایی هدایت میکنند. نیرو و پشت صحنهیی که آنقدر واقعی، دم دست، حاضر، ناظر و در سراسر ایران هست که هم اتحاد مردم را راهنمایی میکند و هم عزم جزمشان برای براندازی اهریمن اشغالگر ولایی را. این نیرو و پشت صحنه چیست و کجاست؟
ادعاهای خامنهای که تلاش میکند با ادبیات مبتذل تمامی دیکتاتورها، پای نیروهای بیگانه را وسط بکشد و هویت مستقل و ایرانیِ نسل شورشی و قیامی در کف خیابان را انکار کند، نزد مردم ایران در حد تفریح خاطر و خندهٔ حضار است. اما خود خامنهای هم خوبِخوب حالیاش است که «پشت صحنهی» قیام جاری در آبان ۱۴۰۱، قدرت بههم پیوستهٔ مردمانی است که از کوه جنایات و ارعاب جمهوری اسلامی آخوندی و از تمامیت این نظام عبور کردهاند.
«پشت صحنه»یی که نسلهای بالندهٔ ضدهرگونه دیکتاتوری آمدهاند و بسیار شورشی، غیرتی، باهمت و خشمآگیناند، یادآوری مدام تاریخچهیی لبریز از جنایات همهجانبه است؛ جنایات عقیدتی، دجالگری، استثمار، دروغ، ابتذال، تروریسم، شیطانسازی، بهتان و دستآویز کردن خدا، دین، سنت و باورهای انسانها برای فقط و فقط سلطهگری سیاسی و بهرهکشی اقتصادی از مرز پرگهر ایران است.
«پشت صحنه»یی که مردم ایران از آن آمده و عبور کردهاند، تحمیل دیکتاتوری اصل ولایت فقیه و شخص ولیفقیه میباشد که بانی تمامی جنایات رژیم گماشتهٔ آن است.
«پشت صحنه»یی که مردم ایران از آن آمده و عبور کردهاند، یک جنگ ضدمیهنی است که هیچ علتی جز طمعورزی تجاوزکارانهٔ بیرونی برای سرکوب آزادی و چپاولگری در درون ایران نبوده است.
«پشت صحنه»یی که قیامهای مردم ایران از آن آمده و عبور کردهاند، تحمیل دیکتاتوری ضدبشریِ جماعت استثمارگر و زالوصفت آخوند حکومتی بر جزئیات و ارکان زندگی مردم ایران است.
«پشت صحنه»ی قیامآفرین، ایدئولوژی و سیاست درندهخوی زنستیزی و حجاب اجباری است که در ذات و نهاد طبقهٔ حاکم بر ایران تحت لوای جمهوری اسلامی میباشد.
«پشت صحنه»ی قیامآفرین، جولان دادن وحوش مادون تمدن بشری تحت عنوان کمیتهچی، پاسدار، نیروی انتظامی و بسیجیهای حزباللهی است که هیچ جای آبادی در زندگی خصوصی و اجتماعی مردم ایران باقی نگذاشتهاند.
«پشت صحنه»ی قیامآفرین، تروریسم بینالمللی جمهوری اسلامی است که با جنایت در جهان میخواهد عمر نظام ملایان را کش بدهد.
«پشت صحنه»ی قیامآفرین، سیاست نخبهکشی از مشتاقترین نسل شیفتهٔ آزادی است که با قتلعام زندانیان سیاسی ایران در تابستان ۶۷ انجام شد و خاوران را برجستهترین نماد دادخواهی مردم ایران تا سرنگونی محتوم جلادان فقاهتی کرده است.
«پشت صحنه»ی قیامآفرین ملیتها، اقوام و ادیان متعدد هستند که نظام ولایت فقیهی با دخالت و سرکوب، در این ۴۴سال آرامش و امنیت برایشان باقی نگذاشته است.
«پشت صحنه»ی قیامآفرین، فرار مغزهای میلیونی از حکومت نکبتی است که هیچ جای زندگی و امنیت و تحقیق آزاد و حیات سیاسی مستقل را باقی نگذاشته است.
«پشت صحنه»ی قیامآفرین، طبیعت ایران است که هر موضوعش، سوژهٔ دزدی و چپاول و تخریب توسط جمهوری اسلامی شده است.
«پشت صحنه»های غیرقابل توصیف که قیام مهر و آبان ۱۴۰۱ را شعلهور نموده و قصد خاموشی ندارد، توهین و جنایت علیه حرمت و کرامت انسانی است که نمونههای بالا، فقط وجوه مادی و فیزیکیاش هستند.
این روح و روان و ضمیر زخمخورده، شوریده، عصیانکرده و خیز برداشتهٔ مردم ایران است که قویترین «پشت صحنه» ی این قیام شده است. همین نیروهای شگرف معنوی و انسانی هستند که متحد شدهاند تا قیام را ماهرانه رهبری و راهنمایی کنند تا مهیبترین و پلیدترین نیروی ارتجاعی تاریخ ایران را در هیأت نظام ولایت فقیه، براندازند. این، جامعترین تصویر از «پشت صحنه» و نمای روبهروی صحنه در قیام مهر و آبان ۱۴۰۱ است.