دولت آمریکا در راستای سیاست فشار حداکثری علیه رژیم آخوندی، در جدیدترین اقدام خود، ۶نهاد و ۲شخص را بهخاطر فعالیت مرتبط با خطوط کشتیرانی رژیم ایران تحریم کرد.
این اقدام همزمان بود با ادعای رژیم که از ۲۷مهر تحریم تسلیحاتیاش، بهپایان رسیده و روحانی گفته بود باید روز ۲۷مهر جشن بگیریم!
بهنظر میرسد اعلام تحریمهای جدید آمریکا بیارتباط با سرآمد موعد پایان تحریمهای تسلیحاتی رژیم نیست.
در بیانیهٔ وزارتخارجهٔ آمریکا در اعلام تحریمهای جدید، آمده است: «ما بههمهٔ طرفهای ذینفع در سراسر جهان اخطار میدهیم که اگر با خطوط کشتیرانی رژیم ایران وارد معامله شوید در معرض تحریم قرار میگیرید».
آبرامز، نمایندهٔ ویژهٔ وزارتخارجه هم گفت آمریکا تلاش میکند معاملات جدید تسلیحاتی با رژیم را مسدود کند.
آبرامز یک نکتهٔ مهم دیگر هم گفت که این کشور منتظر نمیماند اول کسی تحریم تسلیحاتی را نقض کند، بعد آمریکا اعمال تحریم کند. بلکه پیشاپیش حتی بسترهای مورد نیاز خرید تسلیحاتی را تحریم میکند.
بهطور مثال خطوط کشتیرانی رژیم که لازمهٔ انتقال تسلیحات است، تحریم میشود. بر این اساس هر طرفی، بهصرف همکاری با خطوط کشتیرانی رژیم، مورد تحریم قرار میگیرد، که این فراتر و شامل تحریم تسلیحاتی است و معنی این اقدام، دو قفله کردن تحریم تسلیحاتی است، ضمن اینکه نفس تحریم کشتیرانی هم بهمعنی قطع یکی از شریانهای رژیم است.
پیش از این آمریکا اعلام کرده بود که از ساعت ۲بامداد ۳۰شهریور تمامی تحریمها برگشته، هر طرفی آن را نقض کند، خودش مورد تحریم قرار میگیرد.
به این ترتیب تحریم تسلیحاتی حتی اگر روی کاغذ لغو شده باشد یا لغو شود، بهعلت این تحریمهای سفت و سخت، هیچ تغییری برای رژیم حاصل نمیشود، بلکه برای رژیم شرایط خیلی سختتر هم شده است؛ چرا که بر فرض کشورهای اروپایی هم بخواهند تحریمها را لغو کنند، یا با رژیم وارد معامله شوند، شرکتهای اروپایی از ترس تحریمها بهجانب رابطه و معامله با رژیم نخواهند رفت.
به همین خاطر در دعواهای درونی رژیم اعلام جشن روحانی را توی سرش زدند و گفتند فرض کن اصلاً تحریم تسلیحاتی هم واقعاً برطرف شود، با کدام پول میخواهی تسلیحات بخری؟
و نوشتند مردم در حال حاضر پول نان و تخممرغ و مسکن ندارند، تو از خرید تسلیحات دم میزنی؟!
بنا بر این حرف روحانی و اظهار شادمانی برای پایان تحریمهای تسلیحاتی هیچ پایی در واقعیت ندارد و صرفاً جنبهٔ تبلیغاتی داشت و از همین رو کسی آن را جدی نگرفت.
پارامتر انتخابات آمریکا
میدانیم که تمام محاسبات و سرمایهگذاری خامنهای و روحانی بر روی انتخابات آمریکا و پیروزی حزب دموکرات و آمدن بایدن است، اما این محاسبات و دخیل بستن خلیفهٔ ارتجاع بهنتیجهٔ انتخابات آمریکا چقدر واقعی است و اگر این آرزو محقق شود، آیا روند تحریمها متوقف میشود؟ و آیا دوباره بساط سیاست مماشات رونق خواهد گرفت و رژیم از این باتلاق رهایی خواهد یافت؟ پاسخ اکثر تحلیلگران، حتی کارشناسان و تحلیلگران حکومتی بهاین سؤال منفی است. استدلال آنها بر این پایهها استوار است که:
دولت دموکرات اوباما اولین دولتی بود که در بهمن۱۳۹۰ تحریم نفتی و بانکی را علیه رژیم اعمال کرد؛ همان تحریمهایی که بهرغم چندین معافیت، رژیم را در سال۹۲ ناگزیر از امضای برجام کرد.
اگر بایدن و دولت دموکرات روی کار بیایند بسیار نامحتمل است که عقبنشینیهایی را که دولت ترامپ بهرژیم تحمیل کرده و امتیازاتی را که از رژیم گرفته، دولت جدید بیدلیل بهآخوندها واگذار کند.
البته بایدن گفته است که در صورت پیروزی بهبرجام برخواهد گشت، اما این را هم هر بار قید کرده که برجام جدیدی باید نوشته شود که در آن کاستیهای برجام قبلی جبران شود و در آن، تضمینهای قاطعی مبنی بر دست برداشتن رژیم از فعالیتهای هستهیی و موشکی و دخالتهای منطقهیی رژیم لحاظ شود.
اصل پایه و عامل تعیینکننده در سیاست، تعادل قواست؛ برجام موجود، محصول تعادلقوای سال۹۲ بود که از یکسو خط و استراتژی دولت وقت آمریکا خروج از عراق بود و برای دستیابی بهاین هدف میخواست تمامی تضادهای دیگر خود، از جمله تضادهایش با رژیم را مسکوت بگذارد.
از سوی دیگر، رژیم در آن شرایط در عراق و سوریه دست بالا را داشت و قاسم سلیمانی در منطقه تاخت و تاز میکرد، اما حتی در آن شرایط، رژیم بهتعبیر ایادی رژیم روی زانوان خونین بهپای میز مذاکره رفت، در حالی که رژیم در حال حاضر بههر لحاظ، از داخلی و بینالملل تا اقتصادی و سیاسی و اجتماعی در نقطهٔ بسا پایینتری نسبت بهآن موقع قرار دارد.
عامل اصلی و تعیینکننده
افزون بر دو عامل فوق، عامل اصلی و تعیینکننده که بهدو عامل دیگر هم سمت و جهت میدهد، عامل مردم و نیروی رهبری کننده و هدایت کنندهٔ آن، سازمان مجاهدین خلق و مقاومت سازمان یافتهٔ ایران است. فراموش نکنیم که ترامپ هم پس از قیام۹۶ بود که تصمیم بهخروج از برجام گرفت و سیاست فشار حداکثری وارد مرحله جدیدی شد. همچنین موقعیت مجاهدین بهکلی متفاوت از سال۹۲ است، در آن زمان مجاهدین در اردوگاهی که بهمنظور از هم پاشاندن آنها طراحی شده بود، در محاصره نیروهای عراقی گوش بهفرمان رژیم بودند و در آماج حملات موشکی و تروریستی وحوش خامنهای در عراق و کلاً در موقعیت تدافعی قرار داشتند، در حالی که امروز در موقعیت تهاجم هستند و کمتر روزی است که رژیم از تهاجمات و ضربات سیاسی آن در امان باشد، تا آنجا که علی ربیعی سخنگوی دولت روحانی روز ۲۹مهر آه و ناله میکرد که «۲گروه دارند این را دنبال میکنند یک گروه اتاق فکرهای تحریم هستند اتاق فکرهای جنگافروزان هستند کنار کاخسفید هستند در تیرانا هستند کنار کاخسفید هستند ... تفاسیر خاص خودشان را میگذارند».
باید بهربیعی بهخاطر این جزع و فزع «حق» داد چرا که تنها کافی است به فعالیتهای مجاهدین و مقاومت ایران از تیر ماه گذشته و گردهمایی بزرگ مقاومت ایران تا امروز را از نظر بگذرانیم که اگر نه هر روز، هر هفته با تهاجمی سیاسی بهرژیم همراه بوده است؛ در همین هفتهٔ اخیر شاهد ۳کنفرانس بودیم، ابتدا یک کنفرانس در آمریکا با شرکت سیاستمداران و متخصصان از بنیادهای فکری مختلف و کنفرانس بعدی در انگلستان برگزار شد که در هر دو کنفرانس بر ضرورت ادامهٔ تحریم و اتخاذ یک سیاست قاطع تأکید شد.
کنفرانس سوم هم از سری کنفرانسهای افشاگرانهٔ مقاومت ایران در بارهٔ پروژهٔ اتمی رژیم بود که دو مرکز بهکلی سری رژیم برای ساختن بمب اتمی را افشا کرد و نشان میداد که رژیم چگونه با استفاده از فرصت برجام، برنامههای مخفیانه بمبسازی خود را پیش برده است.
اما فراتر از همهٔ این تحلیلها و پیشبینیها واقعیت این است ک شرایط بهگذشته برنمیگردد؛ موقعیت انقلابی و بحران سرنگونی درنقطهٔ بلوغش میباشد و ارادهٔ مردم و شورشگران در ارتش آزادی و کانونهای شورشی برای سرنگونی رژیم بازگشتناپذیر است.