از فردای غصب حق حاکمیت مردم ایران بر سرنوشت خود، به دست خمینی ضدبشر و مهرههای راست و چپش، انقلاب دمکراتیک خلق در زنجیر ایران آغاز گردید. نیروهای پیشتاز و جان بر کفی که به فاشیسم مذهبی «نه» گفتند و سر موضع خود ایستادند؛ چهل سال است که از زندانها و جوخههای اعدام تا جوار خاک میهن و آواره در شهرهای عالم، لحظهیی از شعلهور ساختن قیامهای مردم اسیر و ستمدیده باز نایستادند. نیروهای آگاه جامعه با تکیه بر دانش مبارزاتی خلقهای سراسر جهان در برابر دیکتاتوریهای رنگارنگ، بر دگرگونی بنیادین حکومتها و در حوزه سیاسی، مونیسم استراتژیک خود را شکل دادند. در مقابل اما جریانهایی غیر انقلابی بر تحولات اجتماعی و یا اقتصادی و فرهنگی تکیه میکردند تا شاید دیکتاتورها و فاشیستها بر سر عقل بیایند و اصلاح شوند! اما سرابی بود که تشنهتر میکرد. دریغ! از قطرهیی آب حیات.
از سوی دیگر دانشمندان علوم سیاسی در پی بررسیهای طولانی گذار از رژیمهای دیکتاتوری به نظام های دمکراتیک، دانشی پی افکندند که «ترانزیتولوژی» یا «گذارشناسی» (۱) نامیده میشود: اینکه چگونه و با تأکید به کدام حوزه اجتماعی میتوان به جامعهیی با استانداردهای آزادیهای سیاسی و مروج کثرتگرایی و تفاهم و جدایی دولت از هر نهاد غیردمکراتیک دینی نائل گردید.
ترانزیتولوژی؛ مطالعه ضرورتهای جنبش رهایی بخش
این دانش مانند هر کوشش نظری و عملی مورد نقد و بررسی فعالان سیاسی و پژوهشگران قرار گرفت تا حفرهها و کاستیهای تأکیدات صرف بر تحولات اجتماعی- اقتصادی و یا فرهنگی مورد بررسی قرار گیرد و نقش فعالیتهای سیاسی انقلابی در دگرگونیهای بنیادین جامعه از غفلت و تاریکی بهدر آید. «متغیرهای کلان اجتماعی» مانند وضعیت طبقات، بحرانهای اقتصادی و اشتباهات برنامهریزیهای توسعه، گسترش سواد و آگاهی عمومی و متغیرهای بهداشتی و زیستمحیطی و رشد فرهنگی و چرخههای ارتباطی و اطلاعاتی، همه و همه در دگرگونیهای جامعه نقش مؤثر دارند اما آن که این تغییرات را به ثمر نهایی خود میرساند، تحول کیفی و عظیم و فراگیر در حوزه حکومت و تغییر مناسبات سیاسی کلان است، که انقلاب نامیده میشود.
شرایط عینی جامعه اکنون ایران
حال ببینیم «گذارشناسی» علمی چه ارمغان و ره توشهیی برای وضعیت غرق در بحران ایران کنونی دارد. نظام ولایت فقیه همانند اسلاف فاشیست و حکومتهای کودتا بنیان وابسته، پاسخش به نیازمندیهای حیاتی یک ملت برای آزادی و دموکراسی و حقوقبشر، سرکوب و اختناق و زندان است. به تباهی کشاندن نسلها و غارت کردن منابع و فساد فرانجومی کارگزارنش است. به فقر رساندن اقشار و طبقات متوسط و پایین حتی برای نان شبشان، بیکاری جوانان تحصیلکرده و تحقیر و تخفیف زنان است.
از بنیانگذاری «دانش گذار» تا کف خیابانهای ایران
دانکوارت راستو، استاد علوم سیاسی دانشگاه هاروارد بود. وی در مقاله مهم خود با عنوان «گذر به دموکراسی: به سوی یک مدل پویا» به نقش عنصر سیاسی بیش از دیگر شاخصههای اجتماعی برای نیل به دموکراسی تأکید داشت و برای دستیابی به آن نه فقط «یک عشق گلگون»، بلکه یک مبارزه سخت و و طولانی را ضروری میدانست. وی توانست مفهوم «ترازیتولوژی» را برای این گذار بغرنج و نفسگیر ابداع و به علوم سیاسی عرضه کند (دانکوارت راستو: گذار به دموکراسی: به سمت یک مدل پویا۱۹۷۰).
مبارزات بیامان مردم ایران و نیروهای پیشتاز و مترقی آن در زمانهیی بهطول چهل سال و زمینهیی آغشته به خون و رنج بهترین فرزندان خلق، تجربهای گرانبها برای دانشوران و متخصصان علوم سیاسی است تا این نمونه از پیکار برای آزادی را به قوانین و اصول مبارزاتی در کتابها و درس گفتارهایشان بیفزایند.
هنوز سرنگون نشدهایم!
قیامآفرینان آگاه و شجاع ایران بیش از یک ماه است که با غول ارتجاع درافتادهاند. حالا دیگر نه از اصلاحطلبان قلابی اثری هست و نه رهنمود های بانک جهانی و صندوق توسعه برای رشد اقتصادی و اصلاح سیاستگذاریها و گسترش دانشگاهها و بهداشت و قدم های کوچک و لرزان... بلکه حتی کارشناسان مجاز به حضور در رسانههای مجاز نیز بر امر سیاست و اولویت دگرگونیهای اساسی در این رکن از جامعه تأکید دارند (۲).
خامنهای در بحبوبه قیام برای سرنگونی دیکتاتور و در دیدار با نخبگان دانشگاهی از اینکه هنوز سرنگون نشده است غرق در شعف گردید و این امر محتوم را غیرواقعبینانه ارزیابی کرد!
«چندین بار از فروپاشی جمهوری اسلامی حرف زدهاند اما پایداری و استمرار حرکت انقلاب نشان میدهد این تحلیل غلط و غیرواقعبینانه است» (جهانصنعت۲۸مهر۱۴۰۱)
قیام مردم ایران از زاهدان تا اردبیل از کردستان تا تهران بر پایههای مستحکم عینی و واقعی استوار است. روزی که قدرت آتش و شعلههای قهر خلق فروزان شود، پایان دیکتاتور فرا میرسد.
پانوشت:
(۱) «گذارشناسی یا ترانزیتولوژی شاخهای است از علوم انسانی که از دهه۱۹۸۰ میلادی اهمیت و اعتبار علمی یافته است. موضوع آن مطالعه ضرورتهای عینی و ذهنیِ گذار از رژیمی توتالیتر یا تمامیتخواه به رژیمی دمکراتیک است» (رادیو فرانسه۲۶مهر۱۴۰۱)
(۲) «در غیاب چیدمان سیاسی و حکمرانی سازگار با تحولات توسعهای، امکان پیشبرد تحولات مثبت در عرصه اقتصاد و اجتماع فراهم نمیشود. امکان مهار فساد و کاهش ضدانگیزشها فراهم نمیشود... بهاینصورت میان چنین چیدمان سیاسی و حکمرانی در یکسو و تحولات اقتصادی و اجتماعی در سوی دیگر رابطه علّی انباشتی و فزاینده برقرار میشود. به این اعتبار باید پذیرفت که سیاست و توسعه سیاسی مقدم بر توسعه اقتصادی و اجتماعی است» (شرق۲۶مهر۱۴۰۱)