آرزویش تنها تشویق تیم مورد نظرش بود،
آروزیش پوشیدن لباس آبی و ورود به ورزشگاه بود،
آرزویش فقط همین بود که سر از دادگاه و زندان درآورد...
در جامعه تحت حاکمیت آخوندها آرزوهای ساده و کوچک جوانان و بهطور خاص زنان، اینچنین به آتش کشیده میشود.
سحر خدایاری، ۲۹ ساله و لیسانس مترجمی انگلیسی بود که در ۲۱ اسفند ۱۳۹۷، با لباس مبدل برای تماشای بازی تیمهای استقلال و العین به استادیوم آزادی رفته بود. هنگامی که مأموران قصد بازرسی بدنی او را داشتند، خودش گفت که دختر است و مأموران او را بازداشت و به زندان مخوف قرچک منتقل کردند. زندانی که ورود به آن عاقبت خوشی برای زنان ندارد.
او که در شبکههای اجتماعی به نام «دختر آبی» شناخته میشود، در اعتراض به حکم شش ماه زندان برای حضور در ورزشگاه آزادی خودسوزی کرد و بعد از یک دوره مداوا در اثر پیامدهای جراحات وارده درگذشت.
بر اساس گزارشات منتشر شده، پیکر سحر خدایاری قبل از اعلام خبر فوت، بدون حضور خانوادهاش و تحت تدابیر امنیتی در بهشت معصومه در قم به خاک سپرده شد. گزارشات حاکی از این است که او سه روز قبل فوت کرده بود. خانواده او تهدید شدهاند تا با رسانهها درباره زمان درگذشت و نحوه خاکسپاری فرزندشان صحبتی نکنند.
او یکی از میلیونها زن ایرانی است که از فردای روی کار آمدن آخوندهای مرتجع در ایران، حق ورود به ورزشگاهها را نیافت. مرگ او نشانهای است از فشارهای سنگینی که زنان ایرانی بر اثر تبعیضهای جنسیتی تحمل میکنند. سحر، مشتی از خروار بود...
تاکنون زنان و دختران بسیاری برای دستیابی به این حق اعتراض کردهاند و بازداشت شدهاند، اما وعده مسئولان حکومتی و فشار فدراسیونهای بینالمللی باعث نشده که این حق به زنان ایرانی برگردانده شود. حق ورود به ورزشگاهها، یک حق انسانی برای همه آحاد جامعه است و نقض آن هیچ توجیه حقوقی و قانونی ندارد.
سازمان عفو بینالملل، روز پنجشنبه ۲۱شهریور درباره مرگ دلخراش سحر خدایاری که در اعتراض به حکم دادگاه دست به خودسوزی زد، بیانیهیی صادر کرد.
در بیانیه عفو بینالملل آمده است: «بنا بر اطلاعات دریافتی، دختری که بهدنبال احضار به دادگاه و اتهام ورود به استادیوم فوتبال در تهران اقدام به خودسوزی کرده بود، بر اثر جراحات ناشی از این واقعه در بیمارستان، جان باخته است»
به گزارش سایت عربی عفو بینالملل، فیلیپ لوتر، مدیر بخش پژوهشها و امور حقوقی خاورمیانه و شمال آفریقا در واکنش به این خبر گفت: «اتفاقی که برای سحر خدایاری افتاده اتفاق دلخراشی است و اثرات بیاعتنایی شدید و هولناک مقامها و مسئولان ایرانی به حقوق زنان در این کشور را آشکار میکند. تنها «جرم» او زن بودن در کشوری بود که زنان در آنجا مورد تبعیض قرار میگیرند، تبعیضی که در قوانین نهادینه شده و به هراسانگیزترین شیوههای قابل تصور در تمام عرصههای زندگی زنان و حتی در عرصهٔ ورزشی متبلور میشود... تا آنجا که ما اطلاع داریم، ایران تنها کشور در دنیا است که مانع ورود زنان به استادیومهای فوتبال میشود و آنان را در صورت ورود مجازات میکند. این ممنوعیت تبعیضآمیز باید بیدرنگ لغو شود و جامعهٔ جهانی، از جمله تشکیلات بینالمللی فوتبال، فیفا، و کنفدراسیون فوتبال آسیا، باید با اقدامات فوری به این ممنوعیت خاتمه دهند و کسب اطمینان کنند که زنان، بدون قرار گرفتن در معرض تبعیض یا خطر آزار و محاکمه و مجازات، از اجازهٔ ورود به تمام استادیومهای ورزشی برخوردار میشوند»
سخنگوی وزارتخارجه آمریکا نیز روز پنجشنبه ۲۱شهریور در توئیتی، ضمن ابراز تأسف از درگذشت سحر خدایاری از مبارزه مردم ایران علیه جمهوری اسلامی حمایت کرد
انتشار خبر مرگ این زن جوان ایرانی، از روز دوشنبه واکنشهای بسیاری در خارج و داخل ایران در پی داشته و بسیاری خواستار خودداری از رفتن به ورزشگاهها و برخی نیز خواستار برخورد فیفا با مسئولان فوتبال ایران بهدلیل ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه شدند
یک شهروند ایرانی نوشته بود که برای گرفتن حق ”دختر آبی"، باید از بزرگراه فضلالله نوری شروع کرد: «کسی که حتی مخالف رفتن دختران این سرزمین به مدرسه بوده لیاقت نداره که اسمش روی خیابانهای شهر باشه. همین امروز اسم اون بزرگراه رو تغییر دهید»
برخی خودسوزی سحر را با خودسوزی بوعزیزی در تونس مقایسه کردهاند.
یک جوان مینویسد: «خودسوزی یک دکهدار، باعث انقلاب تونس شد آیا قتل سحر بهانه خوبی نیست؟»
واقعیت این است که جامعهٔ جوشان ایران، به هر ناظر بیطرفی، انقلاب و دگرگونی را نشانی میدهد. انقلاب و دگرگونی که اندیشهٔ متحجر و زنستیزانه حاکمان را با دنیایی نو و رو به پیش، جایگزین سازد و به دههها جنایت و آدمکشی و پایمال کردن حقوق مردم، نقطهٔ پایانی بگذارد.
بیشک در چنین مصافی، زنان که سرکوب شدگان اصلی این رژیم بنیادگرا هستند، در صف نخست قرار میگیرند و عزم و ارادهٔ شان برای تغییر، انکار کردنی نیست...
به گفته شاعر معاصرشان احمد شاملو «دندان کین بر جگر خسته بسته»اند.
ع. آزادی
مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است