ولی فقیه در پنج ماه گذشته مدام بر صورت نظام سیلی زده تا آن را سرخ نگه دارد که شاید حاکمیت از این فصل تیرهناک بدون چشمانداز، عبور کند.
اتاق فکر نظام هر روز اثبات میکند که هنوز در اعماق قرون وسطا، سیر و سیاحت سیاستنویسی و حکمرانی میکند. از همینروی نمایندگان ولی فقیه در نمازهای جمعه، علت کمآبی را به مستمعین باقیمانده خود، «بیحجابی» معرفی میکنند! در ترفندی دیگر برای سرخ نگه داشتن صورت نظام، به تاریخ طردشدهی باستانی ایران در ۴۶ سال گذشته، میآویزند و با نمادهای آن، مجسمه میسازند! برای پردهبرداری از آن، کنسرت موسیقی ترتیب میدهند!
موسیقی از آغاز عمر این نظام تا کنون، جز برای هنرمندان و فستیوالهای حکومتی، مطرود و مکروه بوده است و از انواع امکانات محروم. یادآوری میشود که این موج موسیقی که اکنون در شبکههای اجتماعی شاهدیم، نخست از دههی ممنوع ۶۰، در خانهها و پنهانی شکل گرفت، سپس دستبهدست شد و رواج یافت و درنهایت به حاکمیت آخوندمحور تحمیل شد.
هدف از این سیلیها بر صورت نظام زدن تا سرخاش جلوه دهند، منحرف کردن اصلیترین موضوع ایران در وهلهی کنونی است: بحرانهای داخلی و بینالمللی، حاکمیت را محاصره کردهاند و نظام به تیرهترین فصل حیاتاش رسیده است:
ــ تمام محورهای برنامهی بیست ساله که برای اقتدار نظام چیده و پیشبینی شده بود، بر باد رفته است. «عدالت، رفاه، معنویت و توسعهیافتگی» که در برنامهی بیست سالهی نظام بود، تبدیل به بیسابقهترین فاصلهی طبقاتی در تاریخ ایران، حداکثر تورم و فقر، گسترش انواع فساد سیاسی، اقتصادی و تباهی اخلاق شدهاند.
ــ از سوگلیهای حافظ نظام در منطقه که میلیاردمیلیارد پول ایران را با دست قاسم سلیمانی و نیروی تروریستی قدس میبلعیدند، اکنون فقط عراق مانده که آن هم نیمبند است.
ــ کشاکش نیروها در درون نظام برای گریز از مکافات این جنایات، به بحران تخاصم و تصفیه انجامیده است.
ــ مماشات آمریکا و اروپا با نظام شکاف عمیق برداشته است.
ــ مکانیسم ماشه و ریزش مداوم نیروهای حکومتی در کشاکش قدرت و ثروت، مزید بر این محورهاست.
محمد دادکان از کارگزاران سابق ورزشیِ نظام، روز ۲۰آبان ۱۴۰۴، در حساب اینستاگرام خود، چنین مختصاتی را از وضعیت کنونی ارائه کرده است:
«فقر دارد در جامعه کولاک میکند. مردهای جامعه شرمنده زن و بچه هستند. دختران مجبور به روسپیگری در ترکیه و دوبی هستند اما در مجلس صحبت درباره بیحجابی میکنند...اگر نمیتوانید، بروید. ۴۶ سال برایتان کافی نیست؟ مگر ارث پدر و مادرتان است؟ تمام نخبهها را از کشور فراری دادید. کدام مسؤل فرزندش شهید و یا جانباز شده؟ آقازادهها پولها را بردند خارج از کشور دارند لذت میبرند و مردم دارند زجر میکشند. شما دین خدا را بازیچه کردید. هیچکس شما را قبول ندارد. هر جای دنیا بود تا بهحال صد بار مردم برتان داشته بودند.»
اینها جملگی نشان آشکار مرحلهی دورانساز برای تعیین تکلیف حاکمیت ملایان ــ هم در درون، هم در بیرون ــ هستند. حال بگذار اتاق فکر نظام به نمادهای تاریخ باستان ایران و کنسرتهای نمایشی و مهوع چنگ بزند. برای اکثریت جامعهیی که از کل نظام عبور کرده است، این ترفندها جز نقش و نگار کردن بر بوم پوسیده و خزانزدهی حاکمیتی نیست که حتی با نمنم باران یک اعتراض گستردهی اجتماعی، از هم دریده میشود. تمام ترفندها از دمیدن ویروس در پیکر جامعه تا چیدن بساط رمالی با تاریخ و موسیقی، برای بهعقب انداختن همین نمنم باران دورانساز و سرنوشتساز است.