در ایران بحران نان و جان هر روز عمیقتر میشود و رسانههای نظام از شکسته شدن کمر مردم زیر بار گرانیها مینویسند. قلمزنان نظام حتی وقتی تلاش میکنند شدت بحران را کوچکنمایی کنند، از آنجا که گرانی، فقر و گرسنگی بسیار جدی است، نوشتههایشان سرزمینی قحطیزده را ترسیم میکند.
سران، کارگزاران و نهادهای حکومتی نیز تلاش میکنند عوامل مختلف را علت این وضعیت بحرانی عنوان کنند. از جنگ در اوکراین تا نقش دلالان و محتکرین!
چنین حرفهایی که با سر و صدای بسیار توسط بوقهای تبلیغاتی رژیم عنوان میشود، با طراحی مشخصی صورت میگیرد و بهعنوان دود استتار برای پوشاندن طرح اصلی رژیم عمل میکند. طرحی که تمامی نظام بر آن اشتراک نظر دارند. حتی اذعان هم میکنند که «هم دولت و هم مجلس برای افزایش قیمتها و گرانیها همصدا شدهاند»(روزنامهٔ حکومتی جهان صنعت ۱۸اردیبهشت).
این طرح، غارت آخرین بازماندههای سفرهٔ مردم، بهطور مشخص نان و سایر کالاهای اساسی است. آن هم برای تأمین هزینههای سنگین نظام، یعنی سرکوب و تروریسم. اما دست کردن در سفرهها خطر جدی انفجار اجتماعی را در پی دارد و از درون رژیم هم پیاپی هشدار میدهند که مگر تجربهٔ آبان ۹۸ را ندارید که «مردم نارضایتی خود را در قالب اعتراض به خیابان» آوردند و با ورود «ضدانقلاب تبدیل به اغتشاشات» و قیام شد؟(روزنامه وطن امروز ۱۷ اردیبهشت) بهویژه که «رسانههای معاند (هم) دربارهٔ آرد و نان بهدنبال تشویش اذهان عمومی هستند»(کیهان ۱۸اردیبهشت).
از اینرو اتاق فکر مافیای خامنهای، یعنی سران سهقوه نظام، ترفندی را در پیش گرفتند که نهتنها غارت آخرین بازماندهٔ سفرهٔ مردم را توجیه کند، بلکه طوری وانمود کنند که گویا به مردم چیزی هم میدهند!
این ترفند چگونه است؟
رئیسی روز ۱۷اردیبهشت بیان کرد که «تصمیم دولت این است که محل پرداخت یارانهٔ» کالاهای اساسی را «جابهجا کند و یارانه» بهجای پرداخت به اصناف، «به مصرفکننده پرداخت شود».
پاسدار رضایی هم گفت: «در جلسهٔ سران قوا تصمیم گرفته شد» ارز ۴۲۰۰تومانی که «بهصورت ارزان به تجار داده میشد، حالا همان پول بهصورت کالابرگ در اختیار مردم قرار گرفته» و به هر فرد «۴۰۰هزار تومان داده شود».
بنابراین طرح این است: تمامی یارانهها را از روی کالاهای اساسی بردارند که حاصل آن میشود گرانی چندین برابر این اقلام. از طرفی برای خاموش کردن اعتراض مردم، به آنها وعده میدهند که همان یارانه را بهصورت نقدی یا کالابرگ ۴۰۰هزار تومانی به خودتان میدهیم!
اما حقهٔ بزرگ کجاست؟
حقه این است که حتی اگر هم این ۴۰۰هزار تومان را بدهند، اما در شرایطی که ارزش ریال در حال سقوط آزاد است، در وضعیتی که همتی، رئیس بانک مرکزی پیشین رژیم، میگوید دولت رئیسی فوقسلطان چاپ پول است و طی دوران کوتاه روی کار آمدنش ۱۴۲هزار میلیارد تومان پول چاپ کرده، ارزش این ۴۰۰هزار تومان مانند برف در آفتاب تموز مرتباً آب میشود. بنابراین از یکطرف گرانیها روند تصاعدی خود را طی میکند، از طرفی ارزش پول داده شده به مردم روندی تنزلی! این سازوکاری است که مستمر پول را از جیب مردم به جیب آخوندهای حاکم سرازیر میکند.
البته جامعه چنان گدازان است که این ترفند پوشیده نمیماند. کما اینکه از هماکنون هشدارها از درون نظام آغاز شده که «تجربه حذف یارانهٔ نان» خطرناک است و «حتی انقلاب کبیر فرانسه نیز بهدلیل گرانی نان» شعلهور شد(جهان صنعت ۱۸اردیبهشت). بحران آنچنان است که «اگر ارز ۴۲۰۰ را هم حذف نکنیم با شورشهای بزرگ روبهرو میشویم» و اگر هم بکنیم باز شورشهای بزرگ در انتظارمان است(لیلاز، کارشناس حکومتی ۱۸اردیبهشت).