انتخاب دموکراتیک و شعور آدمی
معروف است که «انتخاب» از نشانههای بارز «شعور» آدمی است. بر همین مصداق، انتخاب کردن و انتخاب شدن بهعنوان یک اصل دموکراتیک در جوامع آزاد و پیشرفته، حق هر شهروندی است و هرگز نوع رابطه وی با حکومت نمیتواند تأثیری بر این حق قانونی و چگونگی زندگیاش بگذارد. از این رو در چنین جوامعی دولتها هرگز دنبال حداکثرسازی در اتاق تجمیع آراء برای انتخابات مجلس و... نمیروند. به همین دلیل هم گاهی حتی با شرکت درصد کمی از کل جمعیت کشور در رأیگیری، کار انتخابات بدون هیچ دغدغهای به سرانجام میرسد و هیچ شهروندی هم دنبال «رأی من کو» نمیرود، هزاران نفر دستگیر نمیشوند و عدهیی هم توسط لباس شخصیها کشته و سر به نیست نمیشوند.
مفهوم «رأی حداکثری»
وقتی اصل دموکراتیک حق انتخاب آزاد از جامعهیی توسط دیکتاتوری مذهبی سلب میشود و اصلاً مردم بدون تأیید حاکمیت، «امت» محسوب نمیشوند، حسن روحانی باید کاسه گدایی دست بگیرد و در رادیو و تلویزیون و رسانهها استغاثه کند که: «ما نمیخواهم مثل برخی کشورها که با ۱۵درصد یا ۲۰درصد و یا کمی کمتر و بیشتر انتخابات برگزار میکنند باشیم. ما شرکت حداکثری را میخواهیم». روحانی به این کلیت هم اکتفا نکرده و حداکثرخواهی رأی را از زنان هم طلب میکند؛ همان زنان ایرانزمین که فقط در فقیر ماندن، دستگیر شدن، شکنجه شدن و اعدام شدن با مردان حق مساوی دارند و گشت اس. اس ارشاد حکومت هر جنایاتی را در حق آنان مباح شرعی میداند. روحانی شیاد که این روزها در رقابت حذف باندی، از باند غالب حسابی ضربه خورده، بهمناسبت روز زن اعلام شده توسط رژیم، در حضور جمعی از زنان ظاهر میشود و بهیادش میافتد که زنان هم میتوانند نقشی در دزدبازار نمایش نظام داشته باشند: «زنها میتوانند سرنوشت یک انتخابات را عوض کنند. باید برویم پای صندوق. شور انتخابات با خانمهاست». ادامهٔ چنین سیرکهایی شامل کل حاکمیت میشود و امامان جمعهٔ خامنهای هم قطار میشوند که در قماربازی مشتی شارلاتان قسم خورده به ولیفقیه، برای رهبر و سردستهٔ قماربازان «رأی» جمع کنند.
چشمانداز جنگ گرگها
این روزها از هر منظری که به وجوه گوناگون نظام آخوندی مینگریم، میبینیم همهٔ شواهد گواهی میدهند که در آستانهٔ نمایش دوم اسفند، تمام اجزا و باندهای حاکمیت در یک گردنة تند و سرنوشتساز تجمع کردهاند. از این رو تقلای عبث برای گدایی رأی، به یک گردنهٔ صعبالعبور برای نظام آخوندها بدل شده است. گردنهای که چشمانداز جنگ گرگها را رقم خواهد زد.
انتخابات یا بودن و نبودن؟
اکنون حکومتیان به این وقوف رسیدهاند که موضوع بین آنان و مردم ایران، انتخابات نیست؛ بلکه بودن یا نبودن یک نظام سیاسی و مذهبی است. به همین دلیل هم از اجزای دولت گرفته تا امامان جمعه خامنهای، یک کر هماهنگ دارند و آن اینکه «شرکت در انتخابات به اصل نظام ربط دارد و یک واجب شرعی است»! یعنی حاکمیت ولایت فقیه معجونی از سیاست و مذهب و تقدس و شریعت را مخلوط میکند و هم میزند تا پایههای سلطه و قدرتش را برپا نگه دارد! در این میان تنها چیزی که هیچ محلی از اعراب ندارد، شأن و مرتبت و حق انتخاب آزادانهٔ شهروندی و حق پاسخگویی حاکمیت به آنان است.
بازتاب قمارخانهٔ شارلاتانها در جامعهٔ ایران و عواقب آن
آخوندیسم سلطهگر و تمامیتخواه و انحصارطلب در هیأت یک حاکمیت قرون وسطایی، کار را به جایی رسانده است که اصل انتخابات و جوهر دمکراسیِ نهفته در آن، منتفی شده است. آنچه باقی مانده است یک قمار کردن بین مشتی قدرتپرست و دزد و قالتاق و شارلاتان است که میخواهند از تماشاچیان و عابران، برای معرکهگردانی یک نظام جنایت و چپاول، جواز سرکوب و سانسور و جنگافروزی کسب کنند. حالا در این میان، واقعیت کنونی جامعه ایران هم این شده است که اصلاً دیگر کسی به تماشاخانههای این قماربازیهای حکومتیان هم وقعی نمینهند و فریاد تحریم و طرد قاطع و محکم انتخابات و افشای جنایات حاکمیت را سر میدهند: «نه صندوق، نه آراء، تحریم انتخابات / مردم درگیر فقرند، اینها تو فکر رأیاند / سپاهی سپاهی، قاتل ما شمایی / از ایران تا بغداد، فقر و ستم، استبداد / ۱۵۰۰نفر، کشته آبان ماست / آبان، دی و خرداد، یاد آر خون و بیداد». (شعار دانشجویان امیرکبیر تهران، ۲۷ بهمن ۹۸)
خروش دانشجویان در ۲۷ بهمن و شعارهایشان، از واقعیترین بازتابها و آراء جامعهٔ ایران در آستانهٔ نمایش دوم اسفند حکومت است. انعکاس این واقعیت را حتی در رسانههای حکومتی هم شاهدیم. روزنامه آرمان در طیف باند روحانی در شماره روز ۲۶بهمن از «علل تأخیر در انتخاباتی نشدن فضای جامعه و تأثیر حوادث آبانماه و دیماه» نوشت. روزنامه ابتکار هم متعلق به طیف باند مغلوب در ۲۶بهمن نوشت: «سخت است با مردمی که معیشتشان آب رفته است، سخن از انتخابات بگوییم».
عواقب تحریم نمایش حکومتی تنها به طرد قاطع صندوقها در روز رأیگیری برنمیگردد و آثار و پیامدهای بعدی این تحریم ملی، گریبان نظام را سخت میفشارد. به همین دلیل روزنامهٔ ایران ارگان دولت پیشبینی «موضوع امنیت نظام» بعد از خیمهشببازی دوم اسفند را پیش کشیده است تا وقوع احتمالی آن (مثل شورش و...) را به گردن خامنهای و شورای نگهبان وی بیاندازد که کاندیداهای رقیب را حذف کردهاند: «حذف کاندیداها توسط شورای نگهبان باعث ایجاد شکاف بین مردم و نظام میشود».
طرفهٔ روزگار فقط در جمهوری مداحان!
از طرفههای روزگار که تنها در قوطی عطاری نظام آخوندی میتوان یافت، ارائهٔ لیست انتخاباتی توسط مداحان حکومتی است! اینان که صفت بارزشان چاپلوسی و وظیفهخواری و مداهنهگری تنفرانگیز است، جملهگی مورد نفرت و انزجار مردم ایران هستند. یادآوری میشود که اینان تربیتشدگان دستگاه چماقداری و لمپنیسم و در زمرهٔ کثیفترین جاسوسان و لباسشخصیهای سرکوبگر نظام آخوندی هستند. اینان عصارهٔ غیرمکلای حوزههای جهل و جنایت روحانیت مرتجع حکومتی را نمایندگی میکنند. در روزهای اخیر هم خامنهای با حدود ۱۰۰۰نفر از اینان دیدار کرده تا کلهپزیشان کند که به تبلیغ شرکت حداکثری از خودیهای نظام کنند. پرواضح است که در منظر مردم ایران همانطور که در شبکههای اینترنتی شاهد هستیم، این جماعت چاپلوسان، همواره مورد تمسخر و طنز واقع شده و میشوند و دونپایهگیشان فقط مصرف درون حکومت دارد و بس. همین قدر کافیست که آخوند مسیح مهاجری مدیر مسؤل روزنامه جمهوری اسلامی مختصات ابتذالگری محتوا و شکل نظام ولایت فقیه را آدرس داده است: «جمهوری اسلامی به جمهوری مداحان تبدیل شده است».
تمام نشانههای نمایش دوم اسفند گواهی میدهند کل نظام به یک گردنهٔ صعبالعبور رسیده است که جدال گرگها را بیشاز پیش تشدید خواهد کرد.