در پنجاهونهمین سال تأسیس سازمان مجاهدین خلق ایران، نگاهی به تکیهگاه اصلی آنها بهعنوان یک ارزش مبارزاتی در یک زندگی جمعیِ هدفمند داریم.
مجاهدین خلق طی حدود شش دههٔ گذشته، بیشترین بهای ممکن و لازم را برای دفاع، حفظ و استمرار تشکیلاتشان پرداختهاند. آنقدر که «تشکیلات» و «مفهوم تشکیلات» برایشان به یک ارزش متعالیِ مبارزاتی بالغ گذشته است. چرا؟
در زندانهای شاه و خمینی و وارثان او، تمام کادرهای قدیمی و جدید مجاهدین، سوژههای بازجوها و جاسوسان بودهاند تا «تشکیلات» آنان را کشف و نابود کنند. چرا؟
از ۴۵سال پیش تاکنون، دستگاههای تبلیغاتی اتاق فکر نظام ولایی و رسانههای داخلی و بینالمللیِ همسویشان، تشکیلات مجاهدین را آماج اتهامها و بهتانهای حیرتانگیز نمودهاند و از تلاش برای نابودی آن، هیچ کم نگذاشتهاند. نشانهگیریِ «تشکیلات» و «مفهوم تشکیلات»، شاید بیشترین تیرهایی باشند که اضداد مجاهدین بهجانب آنها روانه میکنند. چرا؟
در ۵۸سال گذشته که مجاهدین خلق، سرسختانه با دیکتاتوریهای شاه و شیخ در نبرد نابرابر بودهاند، همواره در این نبرد موفق بوده و از پس هر سرفصل، تشکیلاتی پالایشیافتهتر داشتهاند و آن را بیشتر از گذشته قدرشناسی میکنند. چرا؟
جوهر تشکیلات مجاهدین بر چه عنصر قانونمند مبارزاتی تأکید میکند که آنان حاضر نیستند آن عنصر را رها کنند؟ از قضا اضداد آنان هم به همین عنصر شلیک میکنند.
عنصر اصلی تشکیلات مجاهدین بر «حرفهیی و تماموقت بودن حیات یک جمع هماهنگ مبارزاتی برای نیل به آزادی و برابری» استوار است. همین!
مجاهدین با صادقترین افراد دردمند در بیرون خودشان هم که این اصل یا عنصر را در میان گذاشته و الزامات آن را شرح دادهاند، مخاطب همواره گفته است در مبارزه با آخوندها، هیچ راهی جز این نیست ولی خیلی سخت است؛ همه حاضر به پرداخت چنین بهایی نیستند.
«حرفهیی و تماموقت بودن حیات یک جمع هماهنگ مبارزاتی برای نیل به آزادی و برابری»، در حالی که هرگز در حاکمیت نبوده است، از دیکتاتوری شاه با پشتوانهٔ مماشاتگران آمریکایی و اروپاییاش شکست نخورد. از ضربهٔ خیانتبار اپورتونیستهای چپنمای همسو با ساواک و راست ارتجاع آخوندی، شکست نخورد. از افسارگسیختهترین جنایات فوق تصور خمینی و وارثانش و همسویی مماشاتگران با آن شکست نخورد. از حیرتانگیزترین سانسور و بایکوت خبری طی بیش از ربع قرن شکست نخورد. از اعجابانگیزترین شیطانسازیها و لجنپراکنیهای شاهی و شیخی و همسویانشان شکست نخورد. و عجیب، با این همه، از معتبرترین نیروهای سیاسی در سطح بینالمللی و از پایدارترینها طی ۴۵سال در برابر دیوسالار آخوندی بوده است.
همهٔ اینها بر گرد یک تشکیلات رخ دادهاند. تشکیلاتی که میراث نامیرای زمان و روح جاری دوران برای تضمین استمرار یک مبارزه در سختترین و پیچیدهترین روزگاران ــ بهطور اخص در خارج ایران ــ است.
تشکیلاتی که همواره انگیزهبخش و پرورندهٔ چندین نسل پیشتاز مبارزه و بالغ کردن آنان به پیشبرندگان آرمان آزادی و برابری و استراتژی سیاسی آن بوده است.
تشکیلاتی که به توان و استعداد فرد به میزانی که به جمع میپردازد، ضریب تصاعدی میدهد.
تشکیلاتی که زایندهٔ امکانات و نیازمندیهای مبارزه است.
تشکیلاتی که مأمن دردها و عشقهای مشترک انسانیست.
تشکیلاتی که انسانشناسی را تعالی میبخشد.
یکی از ویژگیهای دیرین مجاهدین خلق که از منظر دشمنان و اضدادشان هرگز قابل فهم نبوده، این ویژگیِ ناشی از شناختی علمیست که «مبارزه یک علم است». همان علمی که مجاهدین را از گردنههای توفانیِ شش دهه از تاریخ ایران عبور داده است. خود این علم هم ویژگیاش این است که اصلاً تئوریک صرف نیست؛ اصلیست که به رهرو میگوید «تو پای به راه درنه» تا «راه بگویدت که چون باید رفت».
آیا کسی یا کسانی که هرگز «پای به راه» مبارزهیی حرفهیی و تماموقت و هدفمند و هماهنگ نگذاشتهاند، در صادقانهترین رویکرد، میتوانند انتخاب و پرداخت بهای تکتک مجاهدین را فهم کنند؟ اینجا دقیقاً همان «هر کسی از ظن خود شد یار من» است.
مبارزه فقط در تعیین دشمن، خط سیاسی و استراتژی خلاصه نمیشود؛ مبارزه آرمان میخواهد، تشکیلات و وحدت تشکیلاتی میخواهد، پرداخت بهای جمعیبودن میخواهد، رهبری میخواهد، مسؤلیتپذیری تکتک اعضا و کادرها را میخواهد.
در آغاز پنجاهونهمین سال حیات مجاهدین خلق، اصلیترین تجربه و رهنمود آنان در آینهٔ تشکیلات و مفهوم تشکیلات، تأکید میکند که:
سرمایهٔ سازمانیافتگی، میتواند گنجینهیی فراراه نسلهای پیاپی مشتاق آرمان آزادی و برابری ــ بهطور خاص در قیامهای جاری ایران ــ باشد. این سرمایهٔ نقد، اکنون کتابیست برای نسلهای شیفتهٔ محبوب آزادی که باید برگهایش را تکثیر کنند و بپراکنند.