تا دهه هشتاد خورشیدی هرکس که به مدرسه میرفت معلم از او سؤال میکرد «تصمیم کبری» چه بود؟... بعدها هرکس میخواست تصمیم مهمی بگیرد یاد آن داستان میافتاد. حال مدتهاست که آخوند رئیسی اعلام کرده است میخواهد یک تصمیم کبرایی بگیرد، آن سرش ناپیدا! و این ادعاهای تو خالی وقتی با خیزشها و قیامهای مردم جان به لب آمده در سراسر میهن خروشان مواجه میشوند مانند کف آب در برخورد با زمین سخت واقعیت، میترکند.
شنیدهها حاکی از آن است که خامنهای و مهره دستآموزش در قوه مجریه درصدد گران کردنهای باز هم بیشتر کالاها و اجناس و خدماتی هستند که بعضی از آنها قوت لایموت مردم بینوا و محروم را تشکیل میدهند. اما ظاهراً برایشان این تنها راه جان به در بردن از توفانهایی است که لرزه بر ارکان استبداد دینی میاندازند. گرانی باز هم بیشتر اجناس سبب میشود دولت آخوند رئیسی با افزایش درآمد مواجه شود و ضمن پرداخت دستمزد به جنایتکاران نیروی انتظامی و بسیجیها و پاسداران خونآشام بلکه بتواند کسریهای میلیاردی بودجه و دیگر هزینههای مربوط به جنگافروزیها و گروههای نیابتی و بقیه خاصهخرجیها را تأمین کند. اما همین نقشه شوم میتواند بهشعلههای خشم ارتش گرسنگان و جوانان تحصیل کردهٔ بیکار سوخت بیشتری برساند. گرچه رئیسی نام ربودن نان از سفره بینوایان را جراحی اقتصادی گذاشته است اما پیامدهای آن برای خامنهای و دستیارش نامعلوم است. آنها طمع دارند شاید از راه به فرجام رساندن نوعی از برجام به ۱۲۰میلیارد دلار پولهای بلوکه شده دست پیدا کنند. بنابراین این هم بخشی از تصمیم کبرایی است که در سر عمود خیمه نظام جولان میدهد.
آزمون دیگری که در انتظار است
یکی از کارشناسان و تحلیلگران حکومتی درباره تصمیم سخت آخوند رئیسی به افزایش قیمت بنزین و حاملهای انرژی اشاره میکند که بخشی از جراحیهای اقتصادی است اما در عینحال قیامی مانند آبان ۹۸ همچنان در پیش روی حضرات است. همچنین رفت و آمدهای مقامات اروپایی و مذاکرات پشتپرده درباره به جریان انداختن برجام هم مؤید همان تصمیم سخت در سیاست خارجی است.
«عدهیی از صاحبنظران تصمیم سخت رئیس جمهوری را به افزایش قیمت بنزین و حاملهای انرژی ربط دادند و معتقدند رئیسجمهوری در ادامه تحقق سیاستهای اقتصادی خود درصدد است تا در راستای جراحی اقتصادی کشور گامهای دیگری بردارد زیرا اداره مملکت با هزینههای گزافی که بر دوش دولت قرار دارد امکانپذیر نیست (همچنین). جمعی دیگر از مفسران و آگاهان سیاست این سخن رئیسجمهوری را به برجام و مذاکرات هستهیی ربط دادند و اظهارات وزیر امور خارجه و امیر قطر را در همین بافتار گواهی گرفتند تا نشان دهند ایران در آستانه تصمیمگیری نهایی در خصوص برجام است و قصد دارد برجام را بپذیرد» (ایلنا۴خرداد۱۴۰۱).
در این مقاله به نتایج و پیامدهای طرح مجدد برجام برای باندهای نظام کاری نداریم اما نگاهی به وضعیت بحرانی اقتصاد رو به موت رژیم آخوندی نشان از سردرگمی و گیجی رئیسی برای هر گونه تصمیمی است که میتواند بنیان نظام آخوندی را نابود سازد.
یک نمونه آن هم حذف بدون برنامه ارز ترجیحی و گران شدن شتابان قیمت نان و ماکارونی و روغن و دیگر مایحتاج روزمرهٔ مردم بود که خود سبب ساز اعتراضات همگانی شد. و اولین ضربه را به اقتصاد بیمار، فاسد و رانتخوار آخوندی وارد ساخت. آمارها نشان میدهند چهار میلیون کارمند و مستخدم اداری و نظامی سر هر ماه مطالبه حقوق دارند. بیش از چهار میلیون و پانصد هزار نفر بازنشسته وجود دارد که همین الآن بخشی از آنها در خیابانها فریاد میزنند. این مستمری پاسخگوی هزینههای میلیونی نیمه ماه هم نمیشود.
با این وجود هر گونه دستاندازی به قیمت بنزین و حاملهای انرژی بازی مرگی است که آخوند رئیسی تا بهحال جرأت نزدیک شدن به آن را نداشته است.
«هر گونه اقدام به جراحی اقتصادی در زمینه حاملهای انرژی بیشتر به خودکشی سیاسی شبیه خواهد بود و قدر مسلم سیاستمداران ایرانی این اندازه درایت دارند که پیش از آمادهسازی شرایط بیرونی به تصمیمگیریهای دشوار داخلی روی نیاورند» (ایلنا ۴ خرداد۱۴۰۱)
یارانههای کذایی؛ نشانههای فقر مطلق
یادمان نرفته است که آخوند جلاد در اسفند گذشته مدعی شد ظرف دو هفته فقر مطلق را از ایران ریشهکن میکند! بعد که عموم مردم و کارشناسان به وی خندیدند توضیح داد منظورش این است که ارائه برنامه حذف فقر را ظرف دو هفته میتوان اعلام کرد! اما باز هم سبب خنده بیشتر حضار شد و دست آخر وزیر نادان کار به صحنه آمد که نه بابا منظور این بود که اگر پیشنهادات دولت اجرایی شود امکان حذف فقر مطلق تا پایان سال۱۴۰۱ عملی خواهد شد! اما او هم در واقع تغییر سیاستهای یارانهای را در نظر داشت ولی در آن زمان اعلام نکرد.
در این شرایط وقتی از حذف فقر مطلق با کمک یارانه سخن گفته میشود، یعنی یارانهی۴۰۰ هزار تومانی میتواند حداقل نیازهایِ اساسی افراد را تأمین کند. اما بنا بهگفته ابراهیم رزاقی، سیاستی که دولت در پیش گرفته خود موجب تورم میشود و به افزایش فقر دامن میزند. چگونه عدهیی با خوشخیالی معتقدند این یارانه میتواند فقر مطلق را از بین ببرد؟ در حالی که خط فقر به ۱۲میلیون تومان رسیده است، یارانه ۴۰۰هزار تومانی چه کاری از دستش برمیآید؟
کار از دست جوانان قیامآفرین برمیآید
تا همین جا تصمیم کبرای آخوند جلاد، مردم را هر چه بیشتر بر خاک سیاه نشانده است. پس تنها امید برای نجات این میهن در خون تپیده از آبادان مجروح تا اقصی نقاط کشور خیرش و قیام جوانان پرشور و سرنگونیخواه است.