در تاریخ ۳۱خرداد ۱۴۰۴، شهرهای برلین و استکهلم شاهد یکی از بزرگترین تظاهرت و گردهماییهای ایرانیان آزاده بودند که بهمناسبت چهلو چهارمین سالگرد قیام ۳۰خرداد ۱۳۶۰، تحت عنوان «ایران آزاد ۱۴۰۴» برگزار شد. این رویداد که توسط شورای ملی مقاومت ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران سازماندهی شده بود، تجلی عزم جمعی ایرانیان برای تغییر رژیم حاکم بر ایران و نمایشی از انسجام سیاسی و سازمانیافتگی مقاومت در برابر دیکتاتوری دینی بود. در این یادداشت مروری داریم به تظاهرات بزرگ برلین. شهری که حضور گسترده ایرانیان با چترهای زرد، پرچمهای شیروخورشید و تصاویر مریم و مسعود رجوی، این تظاهرات را به صحنهیی از اتحاد، سمبولیسم و پیام سیاسی روشن تبدیل کرد.
زمینه تاریخی و سیاسی: قیام ۳۰خرداد و مقاومت سازمانیافته
قیام ۳۰خرداد ۱۳۶۰ نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران و سرآغاز «مقاومت عادلانه» علیه دیکتاتوری دینی بود. این قیام، که در واکنش به سرکوب گسترده توسط رژیم خمینی شکل گرفت، به تشکیل جبههیی سازمانیافته برای مقابله با ولایت فقیه منجر شد.
مریم رجوی در سخنرانی آنلاین خود در برلین اظهار داشت:
«زمین و زمان گواهی میدهد که خطوط و نظرگاهی که ۳۰خرداد و مقاومت عادلانه از آن برخاست، حق و ضروری بود. چرا؟ چون بهقول مسعود رجوی مهیبترین نیروی ارتجاعی تاریخ ایران سر برداشته بود و هیولا همه چیز را در کام دیکتاتوری دینی فرومیبلعید».
این نقلقول علاوه بر اشاره به اهمیت تاریخی این قیام بر نقش مقاومت سازمانیافته بهعنوان نیرویی سراسری در برابر ارتجاع تأکید میکند.
این رویداد در برلین که با حضور گسترده ایرانیان و حامیان بینالمللی برگزار شد، بازتابی از تداوم این مبارزه است. شعارهایی نظیر «ایران مریم آزادی، شورش عصیان پیروزی» و «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر» بیانگر رد هر گونه دیکتاتوری، چه سلطنتی و چه دینی و تأکید بر خواست و آرمان دموکراتیک مردم ایران بود.
تأکید بر راهحل سوم و آلترناتیو دموکراتیک
سخنرانیهای مریم رجوی، لئو داتسنبرگ، جان برکو، و جان پیر برار بر ۳محور اصلی متمرکز بود: رد سیاست مماشات، تأکید بر راهحل سوم(تغییر دموکراتیک توسط مردم و مقاومت) و مشروعیت شورای ملی مقاومت بهعنوان آلترناتیو دموکراتیک
خانم مریم رجوی با اشاره به سخنان پیشین خود در سال ۱۳۸۳ اظهار داشت:
«حرف ما روشن است: مقاومت رهاییبخش مردم ایران باید بهرسمیت شناخته شود. ما میگوییم نه مماشات و حفظ رژیم آخوندی و نه جنگ. بلکه راهحل سوم: تغییر توسط مردم و مقاومت ایران. تغییر دموکراتیک خواست مردم ایران و حکم تاریخ است.
آیا امروز این خواست اکثریت عظیم مردم ایران نیست؟»
خانم رجوی در ادامه افزود:
«ما امروز در آستانه یک تغییر بزرگ هستیم. نه بهطور خودبهخودی و بدون پرداخت قیمت. بلکه با مقاومت سازمانیافته. با فدای حداکثر در جنگ اصلی که جنگ بین مردم ایران یعنی جبهه خلق با دیکتاتوری دینی ولایت فقیه است. جنگی که ۴۴سال از روز ۳۰خرداد ۱۳۶۰ تا همین امروز ادامه داشته و تا روز سرنگونی و روز پیروزی ادامه خواهد داشت».
لئو داتسنبرگ، با تأکید بر هشدارهای پیشین مقاومت ایران درباره تهدید جهانی رژیم، اظهار داشت: «جهان در کنار مردم ایران قرار نگرفت و مسیر مماشات را در پیش گرفت... الآن زمان آن است که اروپا و جامعه بینالمللی برنامه ۱۰مادهیی را بهرسمیت بشناسند». او با اشاره به سازمانیافتگی مقاومت و وجود کانونهای شورشی در داخل ایران، این جنبش را آلترناتیوی معتبر برای تغییر دموکراتیک دانست.
جان برکو، رئیس پیشین مجلس عوام بریتانیا نیز با قاطعیت از وجود آلترناتیو دموکراتیک سخن گفت: «دروغ رژیم ایران این بود که آلترناتیوی در ایران نیست. من به شما اطمینان میدهم که آلترناتیوی وجود دارد... شورای ملی مقاومت که توسط کانونهای شورشی حمایت میشود، ریشه مستحکم در داخل ایران دارد».
وی با اشاره به برنامه مشخص این شورا و حمایت گسترده داخلی و بینالمللی آن، بر لزوم حمایت جهانی از این جنبش تأکید کرد.
جان پیر برار، سیاستمدار فرانسوی نیز با یادآوری تاریخچه مماشات غرب اظهار داشت: «جهان تا قبل از افشاگری اتمی مقاومت ایران هیچ چیزی از پروژه اتمی رژیم نمیدانست... امروز خانم رجوی یک برنامه روشن ۱۰مادهیی ارائه کرده است». او با تأکید بر نقش کانونهای شورشی، پیروزی مقاومت را نزدیک دانست و افزود: «انقلابیون واقعی نور آزادی را در دل تاریکیها میبینند».
مقاومت در برابر مماشات و دیکتاتوری
وجود یک آلترناتیو سازمانیافته و دارای برنامه مشخص، عاملی کلیدی در موفقیت جنبشهای دموکراتیک است. شورای ملی مقاومت با ارائه برنامه ۱۰مادهیی و تکیه بر شبکههای داخلی کانونهای شورشی، خود را بهعنوان چنین آلترناتیوی معرفی کرده است. این برنامه با تأکید بر اصول دموکراتیک و کثرتگرا، در تضاد با سیاستهای رژیم حاکم و هر گونه بازگشت به دیکتاتوری سلطنتی قرار دارد.
از سوی دیگر، انتقاد مکرر سخنرانان از سیاست مماشات غرب، بهویژه در برابر پروژه اتمی و فعالیتهای تروریستی رژیم، بازتابی از ناکامی جامعه جهانی در حمایت از آرمانهای دموکراتیک مردم ایران است. همانطور که مریم رجوی اظهار داشت: «سیاست مماشات، رژیم آخوندی را در ادامه سیاستهایش جریتر و جنگ را به کشورهای غربی تحمیل میکند». این انتقاد که ریشه در تجربه تاریخی دهههای گذشته دارد، به ناکارآمدی دیپلماسی مماشات در برابر رژیمهای اقتدارگرا اشاره دارد.
نمایشی از یک عزم راسخ برای تغییر در ایران
گردهمایی و تظاهرات در برلین و استکهلم، با حضور گسترده ایرانیان و حامیان بینالمللی، نقش مهمی در تقویت هویت جمعی و انسجام اجتماعی جنبش مقاومت ایفا کرد. چترهای زرد، پرچمهای شیروخورشید و تصاویر مریم و مسعود رجوی بهعنوان نمادهای مقاومت، بیانگر تداوم تاریخی و هویت سیاسی این جنبش بودند. این نمادها، همراه با شعارهایی نظیر «نه شاه، نه شیخ» و «حکومت قتلعام، سرنگون سرنگون»، پیام روشنی از رد هر گونه دیکتاتوری و تأکید بر آرمان دموکراتیک ارائه دادند.
تظاهرات ۳۱خرداد ۱۴۰۴ در برلین، فراتر از یک گردهمایی سیاسی، نمایشی از عزم راسخ ایرانیان برای تغییر دموکراتیک و پایان دادن به دیکتاتوری دینی بود. گستردگی آن ثابت کرد که مقاومت ایران نهتنها یک جنبش سازمانیافته و ریشهدار است، بلکه از پتانسیل لازم برای ایجاد تغییر برخوردار است. همانطور که مریم رجوی اظهار داشت: «تغییر و انقلاب چیزی نیست که بتوان جلوی آن را گرفت». این تظاهرات، با پیام روشن خود، گامی دیگر در مسیر این تغییر تاریخی بود.