در جهانی که سیاستورزی در برابر فاشیسم حاکم بر ایران اغلب به دوگانه کاذب «مماشات» یا «مداخله نظامی» تقلیل یافته، راهحل سوم، بهعنوان پارادایمی نوین، مسیری انسانی و واقعبینانه برای برونرفت از این بحران ارائه میدهد. این راهحل فراتر از یک استراتژی سیاسی، فلسفهای بنیادین برای مبارزه با استبداد و فاشیسم و دستیابی به آزادی است.
واضع راهحل سوم
راهحل سوم را برای نخستین بار مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران، در دسامبر ۲۰۰۴ در مجمع پارلمانی شورای اروپا مطرح کرد. او در بخشی از سخنرانی خود در اینباره گفت:
«من باز هم هشدار میدهم: سیاستهای اروپایی، مانند دیالوگ انتقادی، ارتباط سازنده و دیالوگ حقوقبشر، چیزی را در این رژیم تغییر نمیدهد.
مماشات، نه راه مهار رژیم است، نه راه تغییر رژیم است، نه راه پرهیز از جنگ است.
مماشات با بنیادگرایی فقط به رشد آن منجر میشود. پاسخ بنیادگرایی، دموکراسی است.
ما مجبور به انتخاب بین مماشات یا جنگ نیستیم. معادله یا جنگ و دخالت نظامی یا مماشات یک فریب سیاسی است. راهحل سوم در دسترس است. مردم و مقاومت سازمانیافته آنها، ظرفیت و توانایی تغییر را دارند»(مریم رجوی، سخنرانی در پارلمان اروپا، استراسبورگ – ۲۵ آذر ۱۳۸۳ - ۱۵دسامبر ۲۰۰۴)
این راهحل بارها از سوی خانم رجوی مورد تأکید قرار گرفته است؛ تازهترین نمونه آن در سخنرانی در پارلمان اروپا – استراسبورگ به تاریخ ۲۸خرداد ۱۴۰۴ است.
«راهحل ایران نه در مماشات و نه جنگ، بلکه راهحل سوم یعنی تغییر رژیم از طریق مردم و مقاومت سازمانیافته است».
نقد دوگانه کاذب: مماشات و مداخله نظامی
سیاست شکستخورده مماشات، که طی ۴دهه از سوی قدرتهای غربی در برابر رژیم ایران دنبال شده، بر این فرض استوار است که با مذاکره و امتیازدهی میتوان رفتار رژیم را اصلاح یا مهار کرد. با این حال، تاریخ معاصر نشان داده که چنین رویکردی به تقویت رژیم و جاهطلبیهای آن منجر شده است. فاشیسم دینی، با ماهیت تمامیتخواه و بنیادگرایانه خود، از امتیازات بینالمللی برای پیشبرد برنامههای هستهیی، حمایت از تروریسم و سرکوب داخلی بهره برده است.
خانم مریم رجوی در سخنرانیهای متعدد از جمله در شورای اروپا، هشدار داده که معامله با این رژیم، نه تنها مانع توسعهطلبی و بنیادگرایی آن نمیشود، بلکه خطر فاجعهیی جهانی را افزایش میدهد.
گزینه دیگر، یعنی مداخله نظامی خارجی نیز به دلایل متعدد غیرقابل دفاع است. تجربههایی مانند جنگ عراق و افغانستان نشان دادهاند که دخالتهای خارجی اغلب به بیثباتی، ویرانی و رنج انسانی منجر میشوند. چنین رویکردی در ایران میتواند به نفع فاشیسم دینی عمل کند، زیرا این رژیم میتواند با تحریک احساسات ملیگرایانه، از جنگ خارجی پوششی برای سرکوب قیامآفرینان و آزادیخواهان بسازد. علاوه بر این، مداخله نظامی استقلال ملی ایران را خدشهدار کرده و هر گونه تغییر سیاسی را از مشروعیت مردمی محروم میسازد. راهحل سوم، با رد این دوگانه کاذب، بر مسیری متمرکز است که هم از نظر اخلاقی و هم از نظر عملی برتری دارد.
راهحل سوم: تکیه بر توانمندی مردم و مقاومت سازمانیافته
راهحل سوم بر این اصل استوار است که تغییر رژیم باید از درون، توسط مردم ایران و مقاومت سازمانیافته آنها، صورت گیرد. این رویکرد که مریم رجوی آن را در سال ۲۰۰۴ بهعنوان آلترناتیوی در برابر مماشات و جنگ مطرح کرد، ریشه در تاریخ مبارزات مردم ایران برای آزادی دارد. سازمان مجاهدین خلق ایران، بهعنوان ستون فقرات مقاومت و شورای ملی مقاومت ایران، بهعنوان آلترناتیوی دموکراتیک، تجلی اراده نسلی هستند که برای آزادی بهای سنگینی پرداختهاند. این مقاومت، برخاسته از عمق جامعه ایران، از مشروعیت مردمی و اعتبار بینالمللی برخوردار است.
مریم رجوی بارها تأکید کرده که اصلاح رژیم ولایت فقیه توهمی خطرناک است. بدین معنا که ماهیت این رژیم با هر گونه تغییر مثبت ناسازگار است. راهحل سوم، با رد امکان اصلاحات درونی، سرنگونی استبداد مذهبی توسط مردم ایران را تنها راه نجات میداند. این رویکرد، با ارائه برنامهیی روشن برای دوران انتقال حاکمیت از جمله استقرار دموکراسی، جدایی دین از دولت و برابری جنسیتی، بهعنوان نقشهراهی برای آینده ایران عمل میکند.
الزامات تحقق راهحل سوم
تحقق راهحل سوم نیازمند رفع موانع خارجی و تقویت انسجام داخلی است. مریم رجوی بارها به دولتهای غربی تصریح کرده است که مقاومت ایران نه به پول و نه به سلاح نیاز ندارد، بلکه خواستار بیطرفی و بهرسمیت شناختن حق مردم ایران برای مقاومت است. این درخواست که در راستای احترام به اصل تعیین سرنوشت ملتهاست، جامعه بینالمللی را به بازنگری در سیاستهای خود دعوت میکند. ادامه مماشات یا بیعملی، بهمعنای همراهی غیرمستقیم با سرکوب و بنیادگرایی است. در عوض، حمایت از مقاومت ایران، از طریق فشار دیپلماتیک، تحریم نهادهای سرکوبگر و بهرسمیت شناختن کانونهای شورشی، میتواند به تسریع تغییر کمک کند.
در سطح داخلی، تقویت مقاومت سازمانیافته و اتحاد گروههای مختلف اجتماعی ضروری است. تاریخ ایران، از جنبش مشروطه تا اعتراضات معاصر، نشاندهنده ظرفیت بالای جامعه برای بسیج و مبارزه است.
پیام جهانی راهحل سوم
در عصری که بنیادگرایی، تسلیحات هستهیی و تروریسم تهدیدات اصلی صلح جهانی هستند، راهحل سوم پیامی روشن به جهان دارد: پاسخ بنیادگرایی، دموکراسی است. این رویکرد، با تکیه بر توانمندی مردم ایران، علاوه بر آزادی ایران، به ثبات منطقه و جهان نیز یاری میرساند.
در جهانی که شیب خودبهخودی همیشه به سمت مماشات با فاشیسم دینی بوده است، امروز بیشازپیش میتوان دریافت که راهحل سوم نه تنها وظیفهای اخلاقی، بلکه ضرورتی استراتژیک برای حفظ صلح و امنیت جهانی است. آیندهای دموکراتیک برای ایران، نه تنها به نفع مردم ایران، بلکه به نفع کل بشریت خواهد بود.