انرژی حاصله از تلاقی دو آتش قیام و چهارشنبه سوری، رژیم ضدنور و گرما را به وحشت انداختهاست. آتش قیام مردم ایران که از ۷دیماه ۹۶ زبانه کشید، با سرعت شگفتانگیزی که رژیم را غافلگیر کرد؛ با شعارهای مرگ بر خامنهای روحانی، تمامیت آن را با باندهای مختلفاش هدف قرار داد. آتش خشم مردم علیه تمامیت رژیم به حدی بود که یکی از بهاصطلاح اصلاحطلبان گفت: «هم اقشار و لایههای اجتماعی که نیروی اصلی این اعتراضات هستند، با اقشار و لایههای اجتماعی اعتراضات سال ۸۸متفاوت هستند و هم اینکه شعارهای متفاوتی سر میدهند. به هر میزان اعتراضات ادامه یافت شکاف میان اصلاحطلبان و اعتراضات اخیر بیشتر و بیشتر شد... تیر خلاص را رئیس دولت اصلاحات [آخوند محمد خاتمی] به شقیقه ناآرامیها شلیک کرد». (صادق زیبا کلام - خبرگزاری تسنیم بهنقل از روزنامه آرمان ۱۶دیماه ۹۶)
در حقیقت آتش خشم قیام مردم ریشه در ۴دهه چپاول و غارت نجومی ثروتهای ملی و سرمایههای مردم، بهویژه استثمار بسیار شدید از دسترنج کارگران و زحمتکشان ایران توسط باندهای مختلف رژیم دارد. خبرگزاری آسوشیتدپرس نوشت: «بانکها دچار میلیاردها دلار قرض بد هستند... در اینحال عمده اقتصاد در چنگ سرویسهای امنیتی ایران قرار دارد». (خبرگزاری آسوشیتدپرس ۱۹اسفند ۹۶)
اما اوضاع بسیار بسیار دردناکتر از آنچه که خبرگزاری آسوشیتدپرس نوشته است، میباشد «تا اول امسال بدهی دولت به ۷۰۰هزار میلیارد تومان [قطعا الآن بیشتر شده] رسید. ۷۰۰هزار میلیارد تومان یعنی به اندازه دهسال درآمد نفت پارسال ما پیشاپیش بدهکار شدیم» (شبکه یک رژیم اول اسفند ۹۶) بهرغم این بدهی فوقالعاده سنگین دولت به بانکها، این دولت ماهانه حدود ۱۰۰هزار میلیارد تومان باید به این سرکردههای سیری ناپذیر رژیم و این نیروی سرکوبگر بپردازد.
فساد مالی و رانتخواری مهرههای رژیم باعث ایجاد یک قشر اشرافی بنا شده بر روی استخوانهای مردم زیر خط فقر شده است. یکی از روزنامههای رژیم مینویسد: «فاصله طبقاتی و شکاف درآمدی در سطح اقتصاد کشور گستردهتر شده و ثروت در دست عده قلیلی متمرکز شده است. این موضوع را میتوانیم بهراحتی در نوع سبک زندگی اطرافیانمان ببینیم. در خیابانهای شهر ماشینهایی را میبینیم که قیمت میلیاردی دارند و خانههای مسکونی را میبینیم که قیمت هر متر زمین آن به اندازه حقوق پرداختی چند ماه یک کارگر است». (روزنامه جهان صنعت ۱۵بهمن۹۶)
موضوع بسیار مهم این است که مردم بعد از قیام دیماه، مطلقاً گول فریبکاریهای خامنهای و روحانی را نمیخورند زیرا آتش خشم مردم و نفرت آنها از این رژیم بسیار عمیق بوده و پیوسته عمیقتر هم میشود. به این دلیل هر تظاهراتی که در ماههای بهمن و اسفند در شهرهای مختلف ایران انجام شده است، بار و رنگ قیامی دارد. حتی رژیمیها هم اعتراف میکنند «اعتراضاتی که مانند موج دریا عقب میروند و با شدت بیشتر باز میگردند». (سعید حجاریان - روزنامه اعتماد ۴بهمن ۹۶)
اعتراضات و تظاهرات اقشار و طبقات مختلف ایران، هر روز ابعاد گستردهتری به خود میگیرد. سپردهگذاران در مؤسسات مالی که اموالشان توسط همین مؤسسات؛ مانند کاسپین متعلق به پاسداران، به غارت رفته هر روز علیه رژیم تظاهرات اعتراضی در شهرهای مختلف دارند. روز ۱۹اسفند آنها در مقابل مجلس ارتجاع تجمع کردند و شعار مرگ بر روحانی و مرگ بر لاریجانی میدادند. تظاهرات کشاورزان ورزنه از ۲۷بهمن علیه رژیم در شرق اصفهان شروع شده و روزهای ۱۸و ۱۹اسفند با شعار روحانی دروغگو زاینده رود من کو؟ با سنگ و چوب دستی با نیروهای سرکوبگر رژیم رو در رو شدند و روز ۱۹تظاهرات را به اصفهان کشاندند. هزاران کارگر هر روز در شهرهای مختلف در شب عید حقوقهای معوقه چند ماههی خود را طلب میکنند اما پاسخی از کسی نمیگیرند...
در چنین شرایطی که خشمهای ۴دههی گذشته در قیام مردم شعله کشید، اکنون با شدت بیشتری مانند آتشفشانی که در حال فوران باشد در فرصت چهارشنبهسوری زبانه خواهد کشید و این چنین دو آتش علیه تمامیت رژیم با هم تلاقی میکنند.
سرکردگان رژیم برای مهار کردن این دو آتش بسیار تلاش میکنند چون اثر شعلههای آن را کاملاً لمس میکند. مأموران ریز و درشت رژیم هر روز در تلویزیونها ظاهر میشوند و بهطرز مضحکی مردم را از خطرات «ترقه بازی» و «انفجار» و... میترسانند.
اما مردم هوای دیگری دارند آنها خوب میدانند «سانحه»سازی و کارهایی از این قبیل، سالهاست برای مردم کهنه شدهاست. امسال مردم ایران اراده کردهاند به هر قیمتی سنت چهارشنه سوری را برپا دارند و فساد و بدیهای رژیم را در آتشی که خود میافروزند، بسوزانند.
چیزی که امسال را با سالهای گذشته بسیار متمایز میکند؛ علاوه بر شعلههای قیام، وجود کانونهای شورشی در سراسر ایران است. کانونهای شورشی از آثار ظلمت و تباهی سوز تلاقی آتش قیام و آتش چهارشنبهسوری بهخوبی مطلع هستند و برای رسیدن آن لحظه شماری میکنند تا آتش را به ریش و ریشهی رژیم بکشانند.