تمامی کالاها و مایحتاج مردم، تمام رشتههای تولیدی و تجاری، تمام فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی و در یککلام تمامی کشور در چنگال باندهای تبهکار غارتگری است که در خود رژیم آنها را مافیا مینامند. مافیاهایی که بیش از ۸۰میلیون مردم ایران را گروگان گرفتهاند و با بیرحمی و شقاوت غیرقابل تصور بر سرنوشت آنها حکم میرانند.
این روزها نه تنها روزنامهها و رسانههای حکومتی مملو از فاشگوییها دربارهٔ مافیاهای رنگارنگ و قدرتمند است، بلکه حتی سردمداران رژیم هم بهراحتی از مافیاها سخن میگویند. تنها در روزنامههای یک روز(۲۵فروردین) انبوهی مطلب راجع بهمافیاهای مختلف را میتوان خواند که گوشهیی از آن عبارت است از:
- «دام تولید داخل زیادتر از نیاز است، ولی مافیای گوشت اجازه ارزانشدن نمیدهد»
- «مافیای خودرو مانع پیشرفت این صنعت است»
- «مافیای دارو اجازه نمیدهد یارانه بهدست بیمار برسد»
بههمین ترتیب، انواع مافیاها در روزنامههای حکومتی رژه میروند؛ از مافیای کنکور و مافیای تعلیم و تربیت و کتابهای درسی، تا مافیای سکه و قیر و شکر و برنج و روغننباتی و مافیای زباله و هر چیز متصور یا نامتصور دیگر...
حتی رئیس پلیس تهران، بهوجود یک سازماندهی پشتپرده برای استثمار کودکان کار و سوءاستفاده از متکدیان اعتراف میکند(روزنامه سیاست روز ـ ۲۵فروردین).
در همهٔ مواردی که بحث مافیا مطرح میگردد، این نکته نیز بیان میشود که مافیاها در دولت و نهادهای قدرت لانه کردهاند. روزنامهٔ جوان ارگان سپاه پاسداران(۲۵فروردین) مینویسد:
«مافیا خود مدیران دولتی هستند!»، «مافیای کنکور در خود ساختمان وزارت آموزش و پرورش است» و «مافیای خودرو در خود وزارت صنعت است».
یک سایت حکومتی نیز از ”اتاق فکر مافیای آب در وزارت نیرو“ (سایت مجلس رژیم ۲۹آبان ۱۴۰۰) نوشته بود و روزنامه حکومتی اعتماد ۲۵فروردین ۱۴۰۱ نوشت: «اکنون قدرت مافیاها در حد یک دولت است».
حتی رئیسی جلاد هم گفت: «ظاهراً مافیای موجود در حوزه تجهیزات پزشکی و دارو از همه مافیاها قویتر هستند».
راستی داستان چیست؟ چرا خود ارکان حکومت اینچنین مثل نقل و نبات از مافیاها و از سیطرهٔ آنها بر تمامی شئون کشور حرف میزنند و فراتر از آن اعتراف میکنند که این مافیاها در درون دولت و نهادهای حاکمیتی حضور دارند؟
بیتردید انگیزه و نقطه آغاز برخی از این اعترافات، انعکاس کشمکشهای پشتپردهٔ همین مافیاهاست. مثلاً وقتی روزنامهٔ سپاه پاسداران مینویسد: «هیچ مافیایی بدون نفوذ در بدنه دولتها موفق نبوده است»، اگر چه به واقعیتی اشاره میکند، اما با آن اولاً میخواهد بر یک واقعیت بزرگتر دیگر، اینکه مافیای اصلی سپاه پاسداران است سرپوش بگذارد؛ ثانیاً میخواهد به رئیسی فشار بیاورد که دولتش را از بقایای عناصر باند مغلوب پاکسازی کند و گامی دیگر در راستای پاسداریزه کردن سطوح بالایی دستگاه اجرایی بردارد.
اما در نگاهی عمیقتر، اینهمه حرف زدن از باندهای تبهکار مافیایی که حتی یکی از روزنامههای حکومتی(ابتکار ۲۵فروردین) از آن با عبارت «مافیابازی» یاد کرده، وجه دیگری از شگرد شناختهشدهٔ رژیم برای گلآلود کردن آب و گموگیج کردن مردم غارتشده و بهدر بردن سپاه پاسداران بهعنوان مافیای اصلی و پدرخواندهٔ همهٔ مافیاهای حکومتی، یعنی ولیفقیه جنایتکار و بیت سراپا فساد و تباهی اوست. سردمدار این شگرد هم شخص خامنهای است که پیش از این از اژدهای هفتسر فساد سخن گفته است: «اژدهایی که یک سرش را هم که قطع کنی، با ۶سر دیگرش جلو میآید».
او به این ترتیب ضمن سلب مسئولیت از خودش، میخواست مبارزه با فساد را امری ناممکن و سران آن را موجوداتی ناپیدا و ناشناخته وانمود کند. البته این نیز حقیقتی است که مبارزه با فساد و قطع دست باندهای تبهکار در این نظام دزدسالار، ناممکن و یک توهم است. ازهمگسیختن شبکههای درهمتنیدهٔ باندهای مافیایی، صرفاً با قطع و سوزاندن ریشههای آنها در بیت ولیفقیه ارتجاع و ریشهکن کردن اصل ولایت فقیه بهدست توانای مردم بهپاخاسته ایران و در پیشاپیش آنها، کانونهای قهرمان شورشی محقق خواهد شد.