روزنامههای حکومتی در روز شنبه چهارم دیماه، در سالروز میلاد عیسی مسیح، پیامبر آزادی و عدالت بهصورت زنجیرهیی در سکوت هستند و حتی یک تبریک به هموطنان مسیحی نگفتهاند. روزنامه جوان وابسته به سپاه پاسداران هم هموطنانی را که به استقبال سال نو مسیحی رفتهاند مورد حمله قرار داده است.
از اینکه بگذریم سایر مطالب روزنامههای حکومتی آینهٔ تمام نمای بحرانهای گریبانگیر نظام هستند. از انفجار قریبالوقوع امیکرون در شهرهای میهن بهخصوص تهران تا ادامه گرانیهای سرسامآور آنقدر که روزنامههای همسو با آخوند رئیسی را هم به تذکر به او واداشته است. سایر بحرانهای اقتصادی اجتماعی از خیزش معلمان تا تشدید شکاف طبقاتی از دیگر موضوعات روزنامهها هستند. در این میان باید تأکید کنیم که صحنه مناسبات خارجی نظام هم در روزنامهها دست کمی از وضعیت انفجاری داخل ندارد.
تهدید بزرگ؛ جمعیت بالای نارضیان
در روزنامههای حکومتی مسائل اجتماعی – اقتصادی با هشدار نسبت به تهدید قیام و انفجار خشم مردم به هم پیوند خوردهاند. راه برونرفت این بحرانها را هم روزنامهها رفع تحریمها و گشایش اقتصادی دانستهاند. البته برخی هم تصریح کردهاند که رفع تحریمها بهمعنی عقبنشینی از موشکی و هستهیی و دخالتهای منطقهیی و گردن گذاشتن بر حقوقبشر است. به هرحال تأکید بر شرایط انفجاری محور مشترک مقالات اجتماعی – اقتصادی است.
«خواستههای معلمان را با نگاه امنیتی ببینید» عنوان مطلب همدلی است که با اشاره به خیزش معلمان نوشته است: «اگر برخورد مناسبی با آن نشود، میتواند امنیت کشور را تحت تأثیر قرار دهد. چیزی شبیه به اعتراضات سالهای ۹۶ و۹۸».
«چرا این همه عجله؟» عنوان مطلب مستقل است که با اشاره به شتاب دولت آخوندرئیسی برای حذف ارز ۴۲۰۰تومانی که منجر به صعودی شدن قیمتها میشود نوشته است: «تشخیص اینکه فضا برای اجرای فاز تازه هدفمندی یارانهها مناسب نیست مشکل بهنظر نمیرسد. در کشور نسبت به حذف آنی ارز دولتی نگرانی شدید وجود دارد اما ظاهراً گوش شنوایی در دولت نیست». در ادامه هم افزوده: «تصمیمات عجولانه آن هم در این سطح میتواند نتایج ناخوشایند و وحشتناکی داشته باشد.
جنگ اغنیا و فقرا عنوان مطلب اعتماد است که به تشدید شکاف طبقاتی و دوقطبی شدن جامعه اشاره کرده و نوشته است: «ابعاد فاصله تهیدستان و فرادستان روزبهروز بیشتر میشود! فقیران برخلاف اقشار متوسط یا در سکوت محض بهسر میبرند یا فریادهایشان ناگهان در خیابانها گوش فلک را کر میکند. تجمعات صنفی که رو به تزایدند صدای همان مهاجرت اقشار متوسط به طبقه فقیر است. حالا دیگر دولتیان اصولگرا کاملاً در حال درک و لمس اعداد و ارقام تورم، نقدینگی، خط فقر، جمعیت میلیونی حاشیهنشین شهرها، کسری بودجه، پول مورد نیاز سرمایهگذاری و... هستند و نگذارند برج و باروی اغنیا خشم فقرا را لبریز کند. و هر ناآرامی مثل سم مهلک عمل خواهد کرد».
زنگ خطر اقتصاد؛ ضرورت مذاکره برای رفع تحریم
در مورد بحرانهای بینالمللی رژیم و وضعیت سیاست خارجیش، زیدآبادی در مطلبی در آرمان آنرا به سی کیلومتر اول اتوبان ساوه تشبیه کرده که هیچ قانونی درش نیست و انواع خودرو ها با سرعت در حال سبقت گرفتن از هم هستند. این دقیقاً وضع سیاست در کشور ماست. پنداری برای این یک فعل بشری، نه دانش و تخصصی لازم است و نه مقرراتی برای آن وضع شده است. این است که همیشۀ خدا از راهبندانی به راهبندان دیگر دچار میشویم.
«دستمزد با ریال، بنزین با دلار» عنوان مطلب همدلی است که با اشاره به بحران گرانیها و فضای انفجاری جامعه نوشته است: «بخش زیادی از مصائبی که امروز دولت و جامعه ایران با آن روبهرو است ناشی از تحریمهاست. دولت برای خلاصی از آثار ویرانکننده تحریم راهی ندارد غیر از آن که هر چه زودتر تکلیف مذاکرات و احیای برجام را مشخص کند ... ادامه روند فعلی باعث میشود دولت بیشتر به سمت طرحهای ریاضتی برود، طرحهایی که هر کدام نارضایتیهای اجتماعی بهدنبال خواهد داشت».
شرق هم در مطلبی با عنوان غیاب مردم در مذاکرات وین نوشته است: «هر چقدر این مذاکرات طولانیتر شود، فشارهای اقتصادی بهدلیل تورم افزایش یافته و ایران در وضعیتی نامطمئنتر قرار خواهد گرفت».
«نتیجه مذاکرات باید اقتصاد و سفره مردم را تقویت کند» این حرف قاسم محبعلی در ستاره صبح است که ضمن اذعان به هزینه دو تریلیون دلاری مخارج هستهیی نظام نوشته است: «منفعت ایران در این است که توافق کند. برنامه هستهیی ایران از ابتدا برنامهیی پرهزینه بود و سالهایی که ایران تحریم شد بنا بر محاسبات حدودی بیش از دو تریلیون دلار به اقتصاد ایران خسارتزده است. ادامه این روند بهطور روزانه موجب ضرر بیشتر به کشور و مردم است و در ادامه تداوم این وضعیت خسارتهای سنگینتری بهدنبال خواهد داشت».