اظهارات پاسدار حسین سلامی در تلویزیون شبکهٔ خبر به تاریخ۱۰مرداد ۱۴۰۲، وجه جدیدی از آشفتگی، ترسخوردگی، استیصال و ندانمکاری را در پیکرهٔ فاشیسم دینی به نمایش گذاشت. بیشتر از قبل ثابت شد که رجزخوانیهای تو خالی سردمداران و درشتمهرههای نظام برای لاپوشانی وضعیت وخیم حکومت است.
اجازه دهید اگر یکبار دیگر رئوس مهم آنچه را که حسین سلامی گفت مرور کنیم:
۱ـ او سلسله قیامها و بهخصوص قیام ۱۴۰۱ را «قویترین، خطرناکترین، جدیترین، نابرابرترین، وسیعترین پیکار جهانی» علیه رژیم نامید.
۲ـ برای مقابله با تکانههای سرنگونی در سالگرد قیام سراسری، به مزدبگیران و شحنههای روحیه باختهٔ حکومت فراخوان داد که «اطلاعات خود را گسترش دهند، لیدرها را شناسایی و آنها را مهار کنند» و هشدار میدهد «مبادا پشیمان شویم از اینکه کاری را نکردهایم».
۳ـ به آنها گفت دانشگاهها و مدارس را تحتنظر بگیرند؛ «زیرا نفوذ از یک روزنه کوچک صورت میگیرد گاهی یک سد بزرگ با یک ترک کوچک میشکند یک جامعه [بخوانید یک دیکتاتوری منفور و در معرض سقوط] گاهی در یک نقطه کوچک آسیب میبیند و این آسیب وسیع میشود روزنهها را ببندید».
واضحتر از این نمیشد گفت که نظام ولایت فقیه پس از ضربههای وارده به آن، شکنندهتر از هر زمان دیگر است.
در ادامهٔ آن اظهارات، سخنرانی این گوبلز پروپاگانداساز نظام در بهاصطلاح «همایش اجرای فرمان اعتلای بسیج!» نیز قابل تأمل است. این سخنرانی، علاوه بر هراس دمافزون از سالگرد قیام سراسری، وجوه دیگری از شکنندگی فاشیسم دینی را به معرض تماشا میگذارد.
او در بخشی از سخنانش گفت: «پایگاههای بسیج باید طرح راهبردی داشته باشند!».
طرح راهبردی، برای مقابله با کدام تهدید؟!
پس از فراگیر شدن شعار «دشمن ما همینجاست/ دروغ میگن آمریکاست»، اکنون کمتر کسی است که نداند دشمنسازی از آمریکا یا دیگر طرفهای موهوم برای لاپوشانی جنگی است که بیش از ۴دهه بین مردم و مقاومت ایران از یکسو و این رژیم از دیگر سو در جریان است. این جنگ اکنون به حساسترین مقطع خود رسیده است. منظور پاسدار سلامی از «طرح راهبردی!»، مجموعه اقداماتی است که خامنهای برای ممانعت از سرنگونی شتابان به آن نیازمند است؛ اما کار دیگر از این حرفها گذشته است. معضلی که اکنون فاشیسم دینی با آن دستبهگریبان است، بیانگیزگی، روحیهباختگی و ریزش در بدنهٔ نیروهای سرکوبگر است. آنها در جریان قیام سراسری، خشم مهارناشدنی مردم را دیدهاند و از رویارویی دوباره با آن سخت میهراسند.
سرکردهٔ گزافهگوی سپاه در قسمتی دیگر از حرفهای خود، از «اشتباه» و «پشیمانی» بعد از فرود آمدن ضربه یا سقوط سخن گفت:
«اگر قومی و جامعهیی در لحظهای از تاریخ اشتباه کند ممکن است تا همیشه این خطا و سستی اسلام را در معرض شکست قرار دهد و نور خدا تا مدتها جلوه نکند و اذان بر ماذنهها گفته نشود و حرکت مومنانه میتواند اسلام را از این مسایل و مسلمان را از بند طاغوت نجات دهد».
او به بحرانهایی اشاره کرد که یکی از آنها برای نابودی نظام کافی است. کاربرد تعابیری مانند «جنگ روانی»، «استهلاک روحی و تحقیر!» از سوی او و دلداری دادنش به خامنهای مبنی بر ایستادگی بسجیان، بیانگر وضعیت بحرانی در درون نیروهای سرکوبگر است. افزون بر این چند شیفته فرستادن این نیروها به خیابانها و نقاط قیامخیز حاکی از محدود بودن ذخایر سرکوبگرانهٔ حکومت در شرایط همهگیر شدن قیام و چشمانداز سرنگونی است. چنین جنگی بسا بیشتر از سال قبل در چشمانداز است و پاسدار سلامی پیشاپیش نسبت به آن هشدار میدهد:
«در سال گذشته دشمن خواست جوانان را از انقلاب جدا کند، دانشگاهها و کارخانهجات، بازار، رسانهها و همه را دشمن میخواست میدان جنگ کند... خواهران و براداران بسیجی شما در موقعیت استثنایی تاریخ هستید و آیندگان در مورد شما قضاوت خواهند کرد همانطور که شما گذشتگان را که فرصت را از دست داده بودند نکوهش میکنید، جوانان را دریابید» (خبرگزاری فارس. ۱۶مرداد ۱۴۰۲).
***
اظهارات اینچنینی از جانب بالاترین سرکردگان سرکوب و تروریسم در سپاه پاسداران یا دیگر ارگانهای ضدخلقی رژیم، بیانگر شکنندگی بیشازپیش حاکمیت در مواجهه با خشم جوانان شورشی و خلق بهپاخاسته ایران است. این زوزهکشیهای احتضارآمیز به جای «تولید قدرت»، پالسهای ضعف، وارفتگی و ریزش میپراکنند. پیام آنها سرنگونی فاشیسم دینی است که سرخ و بیتنازل در چشمانداز است.