روز پنجشنبه ۱۵ آبان رئیسجمهور خامنهای ضمن اعترافی وقیحانه به چاپ پول و خالی کردن جیب مردم محروم گفت: «تورم بهخاطر کسری دولت است، وقتی دولت کسری میآورد مجبور است پول چاپ کند، وقتی پول چاپ کردند گرانی بهوجود میآید و فشار تورم فشارش به گردن افراد محروم و فقیر و بیچاره میافتد».
واقعیت نهفته در این جملات پزشکیان این است که رژیم آخوندی طی سالیان با چاپ پول و تورم ناشی از آنکه با غارت سفره و جیب مردم همراه است، هزینههای کلان برنامههای اتمی و موشکی و نیابتیهای رژیم یعنی هزینههای حفظ نظام را تأمین کرده است.
در مورد این واقعیت، روزنامهٔ حکومتی شرق در شمارهٔ ۱۲ آبان مینویسد: «اقتصاد ایران بهجای ثروت، فقر تولید میکند و آنگاه دولت مانند رابین هود ظاهر میشود و بین فقرا یارانه و کالابرگ و... توزیع میکند». این رسانه میافزاید: «آخرین پردهٔ نمایش این وضعیت ناگوار و پیشروندگی فقر و افزایش فقرا، گزارش اخیر مرکز آمار از تورم ۴۸.۶ درصدی مهر امسال نسبت به مهر پارسال و دردناکتر تورم اقلام خوراکی است؛ لوبیا ۲۵۵ درصد، برنج ایرانی ۱۵۵ درصد، لپه ۱۳۵ درصد، سیبزمینی ۸۲ درصد و... در حالیکه درآمد خانوارها و دستمزد حقوقبگیران هیچ نسبتی با این افزایشها ندارد».
در این میان دجالگری حیرتانگیز ولیفقیه در این است که پیوسته در سخنرانیهای سالانهاش از اهمیت تولید و مبارزه با فساد دم میزند، ولی نظامش بر پایه تولید فقر و فساد نهادینه استوارشده و به رژیم «دزد سالار» شناخته میشود.
خامنهای دو ماه پیش (۱۶شهریور) در دیدار با پزشکیان و دولتش ضمن روضهخوانیهای همیشگی خود تأکید کرد که «تولیدکلید پیشرفت اقتصاد کشور است»! اکنون اعتراف وقیحانهٔ رئیسجمهور ارتجاع در تولید فقر با چاپ پول، از سخنان خلیفه شیادان رمزگشایی کرده و معلوم میشود که منظورش «تولید فقر» در مسیر «پیشرفت» سیاستهای حفظ نظام است!
در بارهٔ این مسیر و رابطهٔ چاپ پول و تولید فقر، یک کارشناس حکومتی میگوید: «کشور در تمام سالها با کسری بودجه روبهرو بوده است، اما امسال این کسری بودجه منحصر بهفرد است یعنی روزانه باید ١٠ هزار و ٦٠٠ میلیارد تومان نقدینگی خلق شود تا بودجه تأمین گردد. این به مفهوم فروریختن آوار تورم ٨٠ درصدی بر اقتصاد کشور است» (ستاره صبح، ۲۸مهر).
یک روزنامهٔ حکومتی موضوع قربانی کردن معیشت مردم پای «امنیت نظام» را اینطور توضیح میدهد: «صلح مسلح، وضعیتی است که در آن کشورها با تهدیدهای بالقوه روبهرو هستند، اما درگیری مستقیم اجتناب میشود. این وضعیت، منابع را به سمت بخشهای دفاعی و امنیتی سوق میدهد و سیاستهای اقتصادی را تحتالشعاع قرار میدهد. منطق سیاسی در اینجا به سیاستگذاران میگوید: ”اولویتبندی کن؛ امنیت ملی، پیششرط بقای اقتصادی است”. این بهمعنای تخصیص بودجههای کلان به صنایع نظامی، کنترل سرمایهگذاریهای خارجی برای جلوگیری از نفوذ دشمنان، و حتی تحمل تورم و رکود برای حفظ استقلال است».
با این نسخه، فقر سازمانیافته بهصورت ابزاری سیاسی عمل میکند تا «فضای اجتماعی» را بیحرکت سازد. اما اشتباه محاسباتی رژیم در این است که گمان میکند در باتلاق ورشکستگی و شکست سیاستهای کلان حفظ نظام، با تولید فقر و فشار معیشت و زمینگیر کردن مردم، میتواند از فوران خشم و قیام مردم به ستوه آمده جلوگیریکند.
خطر این اشتباه محاسباتی را یک کارشناس حکومتی به نظام گوشزد کرده و مینویسد: «تحمل مردم اندازه دارد و بهرغم اینکه باید عنوان کرد مردم ما شریف هستند، اما در شرایطی که مشکلات حل نشود شرایط اجتماعی در آینده پیچیدهتر از گذشته خواهد شد. مردم مشکلات و شرایط کشور و چالشها را درک میکنند و شرایط به شکلی نیست که مسئولان گمان میکنند هر کاری میکنند مردم متوجه نمیشوند» (آرمان ملی، ۱۳آبان).