728 x 90

تیغ دو دم اعترافات

سخن روز
سخن روز

شرایط بغرنج‌تر از آن است که بتوانند به‌طور آشکار دربارهٔ بحران و وضعیت آشفته صحبت کنند. از این رو درها را بستند و مجمع دزدان در مجلس ارتجاع، روز یکشنبه پشت درهای بسته دربارهٔ کسری بودجهٔ رژیم به‌چاره‌جویی پرداخت. اما بعد خودشان گفتند «بیش از ۵۰درصد کسری بودجه» خواهیم داشت (قادری-عضو مجلس ارجاع-۱۸مهر).

به‌رغم مخفی‌کاری و جلسه در پشت درهای بسته، در رویکردی متناقض این روزها شاهد هستیم که از در و دیوار نظام آخوندی اعترافات به‌بحران اقتصادی شنیده می‌شود. یکی می‌نویسد «مردم به ضرب نان خودشان را سیر می‌کنند» و اکنون که «نان ۴۰درد گران» شده معلوم نیست «چه بلایی بر سر زندگی کارگران و سفره‌هایشان می‌آید!» (ایلنا-۱۶مهر)؛ یکی دیگر از «قحطی» می‌گوید و از «آمارهای هولناک از سبد خانوار» و «سقوط قدرت خرید مواد غذایی» و کاهش ۳۵درصدی تقاضای مواد غذایی توسط مردم (سایت حکومتی تحریریه-۱۷مهر)؛ یکی هم اعتراف می‌کند «کارگران در فشار اقتصادی بسیار شدیدی قرار گرفته‌اند» (مردم‌سالاری-۱۸مهر) و آن یکی دربارهٔ عبور «آمارهای اقتصادی ایران» از مرزهای فاجعه می‌نویسد و این‌که «حجم نقدینگی کولاک کرده و قیمت کالاهای اساسی روزبه‌روز از جاهای ترسناک‌تری سر در می‌آورد» (همدلی-۱۸مهر).

 

عمدهٔ این اعتراف‌ها توسط ارگانها و کارگزاران رژیم برای این است که تقصیر را گردن روحانی بیندازند و طوری وانمود کنند که با آمدن رئیسی جلاد بحران اقتصادی درمان خواهد شد؛ با همین هدف هم بود که رئیسی جلاد در روز تنفیذ به تورم بیش از ۴۴درصدی، رشد نقدینگی ۶۸۰درصدی و کسری بودجهٔ ۴۵۰هزار تومانی اعتراف کرد. با این روش (انداختن گردن روحانی) به‌طور موقت هم که شده، به‌حرکت درآمدن ارتش گرسنگان در قالب قیامی آتشین را به‌عقب بیندازند. نمایش سفرهای استانی جلاد هم به‌همین منظور است.

اما آیا چوب زدن به‌مرده، حتی در کوتاه مدت، راه برون رفتی از بحران شدید اقتصادی است؟

واقعیت این است که علت پایه‌یی فاجعهٔ فروپاشی اقتصاد ایران و بحران معیشت مردم، دزدی و غارت نهادینه و حکومتی است؛ از این رو حل بنیادین بحران اقتصادی و معیشت مردم مطلقاً در ماهیت‌شان نیست و نمی‌خواهند و حتی اگر بخواهند هم در توانشان نیست و نمی‌توانند.

 

کافی است به تمامی‌روند ۴۲سال حاکمیت این رژیم نگاه کنیم. از نخستین رئیس‌جمهورش تا آخرین آن. آیا حتی مقطعی بوده که وضعیت اقتصادی کشور بهبود یابد و معیشت مردم وخیم‌تر و بحرانی‌تر نشود؟ مگر روند گرانی‌ها همواره رو به افزایش نبوده؟ مگر سقوط ارزش ریال و بالا رفتن قیمت دلار، در این رژیم امری پیوسته نبوده؟ مگر فقر و بیکاری همواره در حال گسترش نبوده؟ مگر در دوران احمدی‌نژاد که رژیم بیش از ۸۰۰میلیارد دلار درآمد بادآوردهٔ نفت داشت، مردم ایران گرفتار بحران معیشت نبودند؟ مگر همان موقع یارانه‌ها را حذف نکردند؟ مگر خودشان اعتراف نمی‌کنند که از دولت رئیسی هم آبی گرم نمی‌شود، چرا که همان سیاست‌های شکست‌خورده ۴۰سالهٔ نظام را دنبال می‌کند! (آخوند انصاری‌راد-عضو پیشین مجلس ارتجاع).

 

در تمام این ۴۲سال مردم ایران این وضعیت را دیده‌اند و می‌دانند با جابه‌جایی این مهره یا آن خرمهره، چیزی عوض نمی‌شود و دزدی می‌رود و دزدی دیگر می‌آید. از این رو وقتی از درون رژیم به این بحران اعتراف می‌کنند، چوبی است که می‌خواهند به مرده بزنند، اما به‌شخص خامنه‌ای و به تمامی سلسله اعصاب رژیم می‌خورد.

برای همین هم هست که رئیسی جلاد در نمایش‌های خود به هر شهر و استانی می‌رود، با خشم مردم روبه‌رو می‌شود. در یاسوج مردم با خشم جلوی خودروی او را می‌گیرند، تا جایی که خبرگزاری حکومتی ایرنا به حضور «مردم خشمگین» در برابر رئیسی اعتراف می‌کند؛ و در بوشهر مردم هنوز جلاد وارد شهر نشده با فریادهای «عدالت دروغه، دروغه» از او استقبال می‌کنند و رئیسی به بهانهٔ کرونا از روبه‌رو شدن با مردم خودداری می‌کند.

 

البته این همان شرایط عینی آماده و خشم انفجاری مردمی است که همانند شمشیری بالای سر رژیم قرار دارد.

بنابراین هر چه اعتراف‌ها به بحران فروپاشی اقتصادی و معیشت مردم بالاتر می‌گیرد، بر خشم جامعه‌یی عاصی از تمامیت رژیم افزوده می‌گردد.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/edce9058-6e88-4006-9756-d50a447a8060"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات