قیام عراق علیه اشغالگران عمامه به سر
ماههاست که خیزش مردم دردمند عراق، به یمن پرداخت بیدریغ جوانان دلیر عراقی، پایا و بالنده پیش میرود.
این اولین بار نیست که مردم بهستوه آمده از قتل و کشتار و انفجار، ظلم و بیعدالتی و طایفهگری در عراق، بپا خاسته و فریاد آزادی و عدالتخواهی سر دادهاند؛ اما آنچه در قیام اخیر برجسته است، همانا نشانهروی دقیق و درست بهسوی علتالعلل و امالفساد نابسامانیها در عراق، یعنی حاکمیت ولیفقیه و مزدوران او در این کشور است.
این هدفگیری صحیح از قضا استمرار و ارتقاء این قیام حقطلبانه را تاکنون ضمانت کرده است. این همان رمز و راز همبستگی سراسری ملی در عراق است که شیعه و سنی را گردهم آورده است و سرتاسر عراق را از بغداد و کربلا و نجف تا ناصریه و بصره فراگرفته و بهرغم توطئههای رنگارنگ، ماههای متمادی است که بدون اعوجاج پیش میرود.
عبور عراقیان از این واقعیت که بهرغم اشغال فیزیکی کشورشان توسط قدرت اول جهان، دشمن اصلی، رژیم ارتجاعی حاکم بر ایران است؛ پارادوکس غامض و غیرقابل فهمی بود که نهایتاً میسر شد؛ آنهم با تأخیر و قیمتی گزاف از خون هزاران هزار مردمان بیگناهی که قربانی قساوت قاسم سلیمانی، ابومهدی المهندس، نوری مالکی و سایر مزدوران رژیم شدند. بنابراین عجیب نیست که امروز مردم کوچه و بازار بیش از مقامات «اسقاطی و قراضهٔ» حکومتی در عراق، ولیفقیه غاصب حاکم بر ایران را آماج اصلی تهاجم خود قرار میدهند و خواستار خروج وی از میهن خود هستند؛ خلیفهای که توسط مزدوران عراقی و ایرانیاش مانند اختاپوس بر تمامی نهادهای دولتی در عراق چنگ انداختهاست.
حشدالشعبی بازوی سرکوب در عراق
پوشیده نیست که مقاصد ضدبشری و سلطهجویانه ولیفقیه در عراق از طریق یک نیروی مزدور بهنام حشدالشعبی پیش میرود. حشدالشعبی مدل عراقی بسیج ضدمردمی در ایران است که خامنهای جانیترین و شقاوتپیشهترین وحوش خود نظیر ابومهدی مهندس و فالح فیاض را برای ادارهٔ آن گماردهاست. بنا بر این تاکتیک صحیح در مبارزه با ولیفقیه در عراق از قضا جمع کردن بساط حشدالشعبی است؛ نیرویی که در حال حاضر به یمن قیام سراسری در عراق به یک نیروی منفور نزد مردم تبدیل شده است. این همان نیرویی است که به دستور خامنهای بارها تلاش کرد مسیر انقلاب را منحرف کند. از حمله به چادرهای و کشتار معترضان عراقی در میدان تحریر بغداد دریغ نکرد و در صحنهٔ سیاسی نیز به تاکتیکهای مزورانه دست زد که تماماً بهدلیل ایستادگی قیامکنندگان به شکست کشاند.
استعفای عادل المهدی نخستوزیر دستنشاندهٔ آخوندها از جمله پیروزیهای قابل توجه انقلابیون عراق و محصول همین ایستادگی بر خط مشی درست بود. به همین سیاق عدم موفقیت رژیم در معرفی و قالب کردن نخستوزیرهای دستنشاندهاش را نیز باید مرهون این سیاست دانست.
جاروی سیاستمداران قراضه و اسقاطی
به نظر میرسد که مردم عراق راه اصلی و درست را یافتهاند و فریب توطئههای رژیم و حشدالشعبی را نمیخورند. مسعود رجوی رهبر مقاومت ایران ـ رهبری که ۴۰سالاست انواع و اقسام توطئههای ارتجاع را به شکست کشانده ـ در پیامش خطاب به مردم عراق بر این تنها رمز و راز پیروزی انقلابیون عراقی انگشت گذاشت و گفت:
« انقلابیون عراق آشغالهای برجهیده از زیر قبای ولایت از قبیل ابومهدی و عبدالمهدی و مقتدی صدر را باید به زبالهدان تاریخ بیاندازند تا راه پیشرفت به جلو باز شود. عبدالمهدی دستآموز دون مایه قاسم سلیمانی در انقلاب اسلامی عراق و مزدوران ۹بدر بوده است.»
تردیدی نیست که سرنوشت هر دو ملت ایران و عراق بهخاطر یک دشمن مشترک با یکدیگر گره خوردهاست. از این رو آزادی و رهایی هر دو کشور در گرو سرنگونی و نابودی نظام ضدبشری ولایت فقیه، قرار دارد. کاری که امروز تودههای دلیر میهن ما بیترس و بیم و در همراهی با مقاومت پیشتاز خود و کانونهای قهرمان شورشی بهآن مشغولند.
آری، سیاست صحیح همان است که مسعود رجوی بر آن تأکید کرد: « انقلابیون عراق باید سیاستمداران قراضه و اسقاطی برجهیده از بمبهای کنار جادهیی آخوندهای حاکم بر ایران را جارو و عراق را از لوث وجود آنان تطهیر کنند. هلاکت قاسم سلیمانی تنظیم کننده مرزهای دوست و دشمن در منطقه است. کسانی که با رژیم و قاسم سلیمانی هستند ماهیت ارتجاعی خود را برملا میکنند و نیروهای میرا و محوشونده هستند.»