خامنهای در جایی که تیغش نمیبرید حکم حکومتی میداد یعنی متوسل بهزور میشد که خط خودش را پیش ببرد.
برای کشتن مخالفانش براحتی حکم قتل به هر شیوهای را صادر کرد حتی حکم مرگ مخالفان باندی خودش و قتل احمد خمینی را به گواهی مسئولان قبلی وزارت اطلاعات منحوس آخوندی صادرکرد.
در قیام 88به فرمان او بود که دانشجویان را از طبقات چندم ساختمانهای دانشگاه تهران به پایین پرت میکردند و میکشتند.
در همان سال در خیابانهای تهران در روز روشن تکتیراندازان سپاه پاسداران جنایتکار، جوانان را بهقتل میرساندند.
در 30خرداد 88صحنه قتل ندا آقا سلطان در خیابان، جهان را تکان داد جنایتی که برای حفظ نظام ننگین خامنهای و به فرمان او انجام گرفت.
در زمینه تروریسم صادراتی و کشتار در سوریه و عراق و یمن که به شکل بسیار غیرقابل تصوری دست به هر جنایتی زد و میزند.
با شروع قیام دی 96 که هزاران تن ازجوانان مخالف در تظاهرات دستگیر شدند.
خامنهای در وحشت از واقعیت جوشان و شرایط انقلابی در جامعه جرأت اعدام تظاهر کنندگان را ندارد.
او تصمیم گرفت که جوانان مقاوم را زیرشکنجه بهقتل برساند تا دیگر جوانان جرأت پیوستن به قیام و تشکیل کانونهای انقلابی و شورشی علیه رژیم را نداشته باشند.
تا کنون بیش از 10تن از این جوانان شجاع زیرشکنجه بهقتل رسیدند.
حالا چه شده است که میگوید خدا ما را ببخشد!؟
خامنهای که خود را ولی مردم میداند اصلاً قبول ندارد که اشتباه میکند.
زمانی کسی میگوید ببخشید یا ما را ببخشند که بپذیرد که اشتباه میکند.
خامنهای که حتی توفان تروریسم خود را تحت عنوان اینکه نمیخواهیم در مرزهای خود در کرمانشاه و غرب کشور بجنگیم میرویم سوریه... توجیه میکرد.
او قبول ندارد که در سیاست خارجی و داخلی اشتباه میکند. حداکثر میگوید که میگویند رهبری نصیحت کند اشکال بگیرد.
یعنی خودش آنقدر در برج عاج نشسته که اصلاً اشتباه نمیکند ضمن اینکه کارش این است که تذکر دهد از موضع پدر نظام! پس درخواست بخشش او برای چیست؟
برای کدام کار ببخشند؟ خامنهای میگوید که من در جریان مشکلات مردم از تجمع مالباختگان، بیکاران کارخانهها، وضعیت معیشت مردم هستم.
البته دجالگرانه سعی میکند القاء کند که بله من تلاش میکنم مشکلات را حل کنم.
از طرف دیگر خامنهای در مورد سیاستهای اقتصادی اجتماعی رژیمش میگوید: «عدالت را نمیگویم؛ در مورد عدالت ما عقبمانده هستیم. در این تردیدی نیست. خودمان اعتراف میکنیم، اقرار میکنیم. در زمینهٴ عدالت باید تلاش کنیم. باید کار کنیم. باید از خدای متعال و از مردم عزیز عذرخواهی کنیم. در مورد عدالت مشکل داریم». (خبرگزاری ایرنای رژیم -5اسفند96)
پس چرا خامنهای عذرخواهی میکند؟ یک بار دیگر هم این موضوع را گفت. هربار هم تصریح میکند که من هم مسئولم، من هم مقصرم، بعضی انتقادها متوجه حقیر هم است. چرا اینها را میگوید؟
از جنبه دیگر تاثیرات بلافصل بحرانهای اجتماعی و اقتصادی در درون حاکمیت آخوندی باعث شده که اختلافات باندهای چپاولگر و آدمکشِ رژیم، بیشازپیش گْربگیرد.
حسن روحانی: «ما امروز در سرزمینمان نیاز به همه اصولگرایان، همه اصلاحطلبان، به همه اعتدالگرایان و همه ملتی که اعتقاد به قانون اساسی دارند، داریم. اگر در دو مسأله ما اختلافنظر داریم، جناحها اختلافنظر دارند، دعوا ندارد، شعار ندارد، صندوق آرا را بیاوریم. طبق اصل ۵۹قانون اساسی هر چه مردم گفتند، به آن عمل کنیم». (روزنامه دنیای اقتصاد 23اسفند 96)
آخوند علم الهدی: «کجا شما مردم را به اصل ۵۹قانون اساسی و رفراندوم حواله میدهید؟ تازه در اصل ۱۱۰قانون اساسی، فرمان همهپرسی و فرمان رفراندوم هم از اختیارات ولیفقیه و ولی امر است». (دنیای اقتصاد -17اسفند 96)
احمدینژاد هم در نامهیی به خامنهای خواهان برگزاری انتخابات بدون تقلبهای خامنهای و دخالت شورای نگهبان شد:
«برگزاری فوری و آزاد انتخابات ریاستجمهوری و مجلس شورای اسلامی، البته بدون مهندسی شورای نگهبان و دخالت نهادهای نظامی و امنیتی و آزاد گذاردن مردم برای انتخاب، یک ضرورت فوری است».
این اوضاع رژیم متعفن آخوندی است. شقهها و
گسستها در این سیستم، واضحترین دلیل سیاسی صورت مسأله سرنگونی است که بعد از قیام ایجاد شده است و خودش را به سیستم تحمیل کرده است.
وقتی صورت مسأله قیام و سرنگونی برای این رژیم مطرح و جدی میشود خامنهای مجبور میشود، درخواست بخشش کند چون میخواهد مانع از سرنگونی رژیمش شود.
این اعترافات ناگزیر خامنهای است، همانطور که در ارتباط با قیام دی ماه خامنهای مجبور شد اعتراف کند که:
پشت قیام دی ماه و هدایت کننده آن سازمان مجاهدین بوده است. این را با صراحت گفت. چون با صورت مسألهای جدی مواجه است؛ اعتراف میکند برای اینکه میخواهد نیروها و دستگاهش را بچیند. پس حرف جدی باید بزند.
هر کدام از سران کنونی و قدیمی رژیم این وضعیت بسیار بحرانی را بهخوبی حس میکنند.
هر کدام از آنها میخواهند نظام خودشان را از سقوط محتوم نجات دهند.
در این فرایند میخواهند که با ضربه زدن به باند مقابل خود، با رمالگری آخوندی، خود را نجات دهنده و حامی مردم و خواستههایشان جلوه دهند!.
احمدینژاد میگوید اگر میخواهید مسائل حل شود، رفراندوم بشود. روحانی میگوید اگر میخواهید مسأله اصولگرا و اصلاحطلب حل شود، به اصل ۵۹قانون اساسی بچسبیم. خامنهای هم که نمیتواند بحث رفراندوم را بکند چون خودش را نفی میکند.
او تلاش میکند با فریب کاری بگوید اشتباهاتی کردیم که ما را ببخشید اما تلاش میکنیم که مشکلات را حل کنیم.
هدف فقط حفظ نظام است. هر کدام با یک حیله تلاش میکنند ماشین نظام را حفظ کنند.
اما واقعیت عینی، توفان انقلاب آنقدر شدید است که این گل گاوزبان خوردن خامنهای برای او سلامتی نمیآورد بلکه زهر به او تزریق میکند.
بله این بحرانها که به این شکل رژیم را در هم پیچیده است صورت مسأله سرنگونی را اثبات میکند.
کاظم ـ الف
مسئولیت محتوای این مطلب برعهده نویسنده است و سایت مجاهد الزاماً آن را تأیید نمیکند