خصلت آفرینندگی و تکثیر شدن
جنبشها و قیامهای بزرگ اجتماعی بسان رودهایی هستند که در مسیرشان مدام جویبارهایی شکل گرفته و روانهٔ این سو و آن سوی رود میشوند. چنین جنبشها و قیامهایی خصلت آفرینندگی و تکثیر شدن دارند. همین ۲ویژهگی هم این جنبشها و قیامها را حدفاصل دنیای گذشته و آینده میکند. قیام آبان ۹۸ یکی از این جنبشها و قیامها است که گذشتهٔ قبل از وقوعش و آینده بعد از گسترش و تکثیرش را شاخصگذاری نموده است.
گستردگی اثرگذاری این تحولات، لاجرم راه به کشف قانونمندیهای شکلگیری چنین جنبشها و قیامهایی میبرد. نیروها یا جریانهایی که معمولاً بلافاصله پس از وقوع چنین تحولات بزرگی دستاندرکار شناخت آنها میشوند، دو طیف هستند: دیکتاتوری حاکم و همراهانش که جنبش و قیام علیه آنها واقع شده / براندازان و حامیان و پشتیبانان جنبش و قیام.
مصادر شناخت و جمعبندی جنبشها کجاست؟
یکی از واقعیتهای مسلم این بوده و هست که شناخت این قانونمندیها و ابعاد گسترش جنبش و قیام ــ مثلاً قیام آبان ۹۸ــ هرگز از درون دیکتاتوری حاکم و همراهانش میسر نیست. اینها هرگز نمیتوانند و نمیخواهند که بر علت اصلی و ریشه و اساس چنین جنبشها و قیامهایی انگشت بگذارند؛ چرا که اعتراف به ریشه و علل اصلیِ جنبش و قیام، نفی اصل حاکمیت و دیکتاتوری خودشان است. اینان به هر محیرالعقولگویی متوسل شده و آنها را ردیف میکنند تا هرگز به علتالعلل چنین جنبشها و قیامهایی اشاره نگردد و واقعیتهای رخ داده، واژگونه و معکوس معرفی و شناسانده شوند. البته در دهه ۹۰ که انحصار صدا و سیما و روزنامههای آخوندی بهطور مطلق شکسته شده و بازاری ندارند، این غربال کردنها هم از منظر قیامآفرینان و نسل خیزش و شورش، کوچکترین اعتباری نداشته و ندارد.
یادآوری این نکتهٔ مهم ضروری است که ریشهٔ اصلی جنبشها و قیامهای ۴دهه اخیر ایران در دو عنصر یا اصل لازم و ملزوم به هم بوده است: نبودن آزادی ـ نبودن دمکراسی. نتیجه اینکه تمامی فسادهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی در نظام آخوندی ناشی از سرکوب افسارگسیختهٔ آزادی و دمکراسی بوده است.
هر کسی از ظن خود...
اگر روزنامهها و رسانههای حکومتی را از اواخر آبان تا امروز مرور کنیم، شاهدیم که مدام دنبال بهاصطلاح ریشهشناسی و علت شکلگیری قیام آبان هستند. این رسانهها تلاش دارند با انواع مقالهها، گفتارها، کنفرانسها، میزگردها و مصاحبهها به ریشهٔ اصلی این قیام بزرگ اجتماعی دست یابند تا شاید بهزعم خودشان از تکرار بدتر از آن جلوگیری کنند!
یکی از این تلاشهای عبث، تشکیل میزگردی با عنوان «اعتراضات از کجا آمد و به کجا میرود» در «انجمن جامعهشناسی ایران در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران» میباشد که گزارش آن را روزنامه ایران ارگان دولت در شمارهٔ ۱۰دی ۹۸ درج کرده است. نکتهٔ قابل توجه این است که شرکتکنندگان در این میزگرد هیچ نشانهای از علت سیاسی و بنیادی قیام آبان ۹۸ از خود بروز نمیدهند.
از آنجا که نظام آخوندی غرق در بحران و بنبست اقتصادی ناشی از شدت رانتخواری و چپاول درونی است، تمام روزنههای فکر و نگاه این میزگردنشینان در جستوجوی راهکارهای اقتصادی سلسله دولتهای چپاولگر است. البته در زمینهٔ دزدی و رانت و غارتگری، تصویر روشنی از ۴دهه دولتمداری زیر نظر ولیفقیه ارائه میشود: «این دولتها بهجای «توسعهبخش» بودن، «رانتی» بودهاند. یکی از خصایص دولت رانتی، شعار دادن است و همگی در این زمینه شعار میدهند. نه سیاست اجتماعی دارند و نه پیوندی مابین رشد و عدالت را در برنامههای خود پیگیری میکنند».(روزنامه ایران، ۱۰دی ۹۸)
اعتراف به واقعیتها، مشت بر دهان دیکتاتور
نکتهٔ قابل توجه در ادامهٔ این میز گرد این است که اعتراف به واقعیتهایی میشود که اگر این واقعیتها کنار هم گذاشته شوند، بدل به مشتی میگردند که مستقیم به دهان خامنهای میکوبد که دجالانه و جلادانه معترضان و قیامآفرینان آبان را «وابسته به سرویسهای اطلاعاتی بیگانگان» معرفی میکند. دقت کنید:
«در کشور ما اشتغال، عامل فقرزدایی نیست؛ اتفاقاً افرادی که اعتراض کردند، جزو همین گروهها هستند...هنوز افرادی که در همین قلعه حسن خان هستند، نیازهای پایهای رسیدگی نشده دارند...نسلهای دوم و سوم مهاجرانی که پس از مهاجرت تبدیل به فروشندگان نیمهکار شدند، امروز در خیابانها معترض هستند...افرادی که در قضیه بنزین اعتراض کردند، تنها مسأله آنها بنزین نبوده است».(همان منبع)
همانطور که مشاهده میشود اولاً اعتراف میکنند که مرزی بین مطالبات مردم و گروههای شورشگر نیست و مسأله فقط بنزین نبوده است؛ دوماً تلاش میکنند از ریشهٔ سیاسی قیام که علت اصلی همهٔ بحرانهای اجتماعی و معیشتی است، فاصله بگیرند؛ چرا که دست گذاشتن بر علت سیاسی، به وسط کشیدن پای ولیفقیه و اصل ولایت فقیه است که علت تمام جنایات و کلان فسادهای اقتصادی نظام آخوندی میباشد.
چراغی که برای همیشه خاموش شد
در ادامهٔ این میزگرد به دو اصل پایهای در علت قیام اعتراف میشود؛ منتها بدون اشاره به منشأ و سرچشمهٔ اصلی هر کدام در خود نظام: «تضعیف کارآفرینان در ۴دهه گذشته» و «جامعه ایران بهشدت دچار قفل شدگی نهادی است».
در علت اولی منظوری که بیان نمیشود و آدرسی که داده نمیشود، همان سپاه پاسداران چپاولگر و جنایتگر است که همهٔ مصادر «کارآفرینی» را قبضه کرده و در تیول امپراتوری مالی خود، در چنگ دارد. در دومی هم منظوری که سربسته به آن با عبارت «قفل شدگی نهادی» اعتراف شده، همان بنبست تمامعیار نظام آخوندی در مواجهه با جامعهای میباشد که بدل به جبههای سراسری مقابل ولایت فقیه شده است.
از این نمونه بررسیها و دلنگرانیها برای تشخیص علت قیام آبان ۹۸ بهوفور میتوان در رسانههای حکومتی یافت. اما آنچه مسلم شده، مختصاتی است که بین مردم و حکومت در قیام آبان رقم خورد. مختصاتی که میگوید نه مردم آن مردم قبلی هستند و نه جامعه آن شرایط قبلی را داراست. همین دو عامل متحول شده، حکومت را در درون و بیرونش ملتهب و بیآینده و دچار شقه در شقه و بحران در بحران کرده است. عباس عبدی از دلسوزان همین نظام که این روزها هم تلاش میکند کمک کار بیرون آوردن آخوندها از آثار قیام آبان باشد و آن را مهیای انتخابات پیش رو کند، در یادداشتی به تاریخ ۱۰دی ۹۸ به آخرین وضعیت گردانندگان نظام اشاره کرده است: «از کار افتادن سیستم عصبی و احساس درد مسؤلان» و «سنسورهای مدیران جامعه دچار مشکل شده و کار نمیکنند».
مشاهده میشود که ارتباط جامعه با حکومت و حکومت با جامعه کاملاً قطع است. حکومت هم تمام تلاشش را میکند تا واقعیت کنونی جامعه بعد از آثار گستردهٔ قیام آبان، هرگز به پستو خانهها و تاریکخانههای درون نظام درز نکند که تعادل جلادان و قاتلان قسم خورده به ولایت فقیه به هم نخورد: «ما حتی حاضر نیستیم نتیجهٔ نظرسنجیها را یک سانتیمتر دورتر از بولتنهای بهکلی سری منتشر کنیم».(مسیح مهاجری مدیر مسئول روزنامه حکومتی جمهوری اسلامی، ۸دی ۹۸)
از تغییر به دگرگونی جنس رابطه
جنبش و قیام بزرگ و اجتماعی آبان ۹۸ نوع و جنس رابطه مردم و حکومت را از اساس تغییر داده و تعادل پیشین را بر هم زده است. نتایج بعد از این قیام گویای این واقعیت هستند که برای مردم دیگر هیچ راهی جز استمرار شورش و سماجت برای سرنگونی حاکمیت آخوندی باقی نمانده است.