آتش جنگ و دعواهای باندهای درونی در حاکمیت آخوندی هر روز به شکلی زبانه میکشد. یکی از موارد این جدال کشمکش بر سر طرح سازوکار مالی اروپا به نام اینستکس است که این روزها شاهد ابعاد جدیدی از این کشمکش هستیم.
مشکلات زیرساختی
خبرگزاری ایلنا گفتگویی با نصرتالله تاجیک انجام داده که طی آن این دیپلمات سابق رژیم با اشاره به ورشکستگی رژیم در زمینههای مختلف و ترس از قیام و اعتراضات رو به گسترش اقشار مختلف مردم، زانو زدن در برابر اروپا را توجیه میکند: «اثرات تحریمها اندکاندک در حال نشاندادن خود هستند و کشور را با چالشهای اقتصادی و در نتیجه بحرانهای سیاسی - اجتماعی روبهرو ساخته که میتواند ابعاد سیاسی، اجتماعی و امنیتی در پی به همراه داشته باشد».
وی سپس سازوکار اروپایی را منفذی برای نجات رژیم توصیف کرده و میگوید: «ما با مشکلات زیرساختی روبهرو هستیم... اینستکس میتواند سکویی برای خروج ایران از شرایط تحت فشار باشد».
سازوکار تعریف نشده
اما حشمتالله فلاحتپیشه، رئیس کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع، با آن که خود از موافقان تعامل با اروپا و استفاده از اینستکس است نگرانی خودش را در ارتباط با آن را نمایان کرده و میگوید: «گرهزدن FATF و INSTEX به هم ممکن نیست و اروپا نباید با اتلاف وقت بر روی این موضوع فرصتسوزی کند... در سازوکار مالی اروپا هنوز درباره موضوع فروش نفت توسط ایران مکانیسمی تعریف نشده است و این مسألهای نیست که بتوان از آن چشمپوشی کرد».
به گزارش خبرگزاری نیروی تروریستی قدس حسنبیگی، عضو کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس آخوندی، با اشاره به سازوکار ویژه مالی اروپاییها برای مبادله اقتصادی با ایران موسوم به "اینستکس"، گفت: «نباید ما به وعدههای اروپاییها خوشبین باشیم، بلکه باید راه پیشرفت را در داخل کشور جستجو کنیم... اروپاییها اراده و اختیاری برای اجرای این سازوکار و پایبندی به تعهداتشان ندارند».(تسنیم ۲۹بهمن ۹۷)
همه خدعههای اروپا!
سرمقاله روزنامه سیاست روز نیز با تیتر «همه خدعههای اروپا» که از سخنرانی روز دوشنبه خامنهای گرفته، به موضوع اینستکس میپردازد و کلاف سردرگم این سازوکار را تشریح میکند: «نهادهای اروپا در قالب «اسی.پی.وی» یا «اینستکس» نیز بخش دیگری از نیرنگ آنهاست.
اروپا برای اینکه پیشنهاد سخاوتمندانه! خود را با ایران اجرایی کند، شروطی را گذاشته که غیرقابل پذیرش است. اروپا شرط کرده که اگر قرار است اینستکس اجرا شود، ایران باید کنوانسیونهای سازمان اف.ای.تی.اف را بپذیرد و اجرا کند، در حالی که با وجود توافق هستهای میان ایران و کشورهای عضو گروه ۱+۵، هیچ گشایش بانکی به وجود نیامده است».(سیاست روز ۲۹بهمن ۹۷)
واقعیت این است که بحران درونی لاعلاج حاکمیت که ناشی از بحران بزرگتر سرنگونی است منشأء این اختلافات است، و هر باند فکر میکند که با راهحل خودش میتواند بحران مرگبار سرنگونی را به تأخیر بیاندازد. در صورتی که مردم قیامکننده و کانونهای شورشی که رژیم را دچار گرداب سرنگونی کردهاند، قطعاً نخواهند گذاشت راه تنفس مجددی برای آن باز شود و آن را به گور میسپارند.
مزایای ناچیز اینستکس
دولت روحانی و باند او اینطور وانمود میکنند که اینستکس فرصتی است برای برونرفت نظام از مخمصه تحریمهای گریبانگیر اقتصاد به بنبست رسیده است.
اما واقعیت این است که مزایای اینستکس بسیار بسیار کمتر از مزایای برجام است، که در نتیجه آن (برجام) تحریمهای اقتصادی شدیدی که علیه اقتصاد وضع شده بود لغو شد و نظام هم بهلحاظ مناسبات خارجی و هم بهلحاظ اقتصادی در داخل تا حدودی راه نفسی باز کرد.
مزایای اینستکس بسیار ناچیز و اندک است و به فرض اجرایی شدن آن هم، رژیم همچنان در محاصره تحریمهای بزرگ قرار دارد و این تحریمها آنچنان راه نفس آن را گرفته است که هیچ راهحلی از جانب اتحادیه اروپا نمیتواند آن را از این مخمصه بیرون بکشد.
دمیدن در بادکنک اینستکس
با این وجود دولت روحانی و باند او چارهای ندارند جز اینکه بر بادکنک اینستکس بدمند، زیرا با وجود شرایط سنگین تحریمها و با وجود فروپاشی اقتصادی، اینستکس برای دولت ورشکسته روحانی مزیت بسیار نازلی نظیر مبادله نفت در مقابل غذا و یا نفت در مقابل کالا را دربردارد و اگر اینستکس را نپذیرد از این مزیت نازل هم محروم میشود.
باند خامنهای هم که روی طینت جامزهری لوایح اف.ای.تی.اف انگشت میگذارد و قبول اینستکس را بهعنوان یک خفت و خواری تلقی میکند و... در این توهم است که باید دولت روحانی به اروپا اعتماد نکند و متکی به ظرفیت داخلی باشد.
یک واقعیت غیرقابل انکار
این باند تا آنجایی که پذیرش اف.ای.تی.اف و اینستکس را خفت و خواری برای نظام تلقی میکند روی یک واقعیت غیرقابل انکار انگشت میگذارد، اما آنجایی که به دولت روحانی توصیه میکند که متکی به ظرفیت داخلی باشد حرفش عبث و بیهوده است.
زیرا اگر این نظام هم از نظر منابع و زیرساختهای اقتصادی و هم از نظر تکیه بر مردم که شرط ضروری برای عبور یک دولت از بحران است متکی بود، اساساً وضعیت به اینجا نمیکشید که دولت روحانی دست به دامان اروپا و سازوکار ویژه تحقیر کنندهاش بشود.
منشاء واقعی اختلافات
اکنون این سؤال پیش میآید که منشأء واقعی اختلافات درونی چیست زیرا هر دو باند به بیهوده بودن راهحل دیگری برای خروج از بحران اشراف دارد؟
واقعیت این است که بحران درونی لاعلاج حاکمیت که ناشی از بحران بزرگتر سرنگونی است منشأء این اختلافات است، و هر باند فکر میکند که با راهحل خودش میتواند بحران مرگبار سرنگونی را به تأخیر بیاندازد. در صورتی که فاصله بین مردم قیامکننده و کانونهای شورشی که رژیم را دچار گرداب سرنگونی کردهاند، آنچنان زیاد است که با هیچ رمل و اصطرلابی هم قابل پرکردن نیست.