در حکومت آخوندی بسیاری از واژهها و افعال، معنایی سراپا متفاوت با چیزی دارند که در فرهنگ لغتهای معتبر نوشته شده است. «مدیریت کردن» یکی از این نمونهها است. در فرهنگ لغت دهخدا «مدیریت کردن» یعنی «برنامهریزی و سازماندهی. ». .؛ اما همین فعل در فرهنگ آخوندی، یعنی «سرکوب کردن»! همان که شب گذشته پاسدار میرحیدری، سرکردهٔ نیروی انتظامی اصفهان، دربارهٔ خیزش بزرگ مردم این شهر گفت: «پلیس با کمک دستگاههای امنیتی توانست» این خیزش «را مدیریت کند!».
اما آیا رژیم توانست این خیزش بزرگ را مدیریت یا در واقع سرکوب کند؟
اگر تأثیر سرکوب را در یک محدودهٔ زمانی چند ساله بررسی کنیم، وقتی یک دیکتاتوری موفق بهسرکوب قیامی میشود که جامعهٔ ناراضی بهخاطر آن سرکوب، دستکم تا سالها نتواند بار دیگر بهپاخیزد. برای نمونه، دیکتاتوری شاه، قیام ۱۵خرداد۱۳۴۲ را سرکوب کرد، هر چند این سرکوب باعث تغییر فاز مبارزه و بسته شدن نطفهٔ مبارزات قهرآمیز سازمانیافته شد، اما دستکم ۱۴سال، تا سال۱۳۵۶ زمان میخواست تا مردم عاصی از دیکتاتوری، بار دیگر بهخیابانها بیایند. اما وقتی شاه بار دیگر همان سرکوب را در ۱۷شهریور۱۳۵۷ و در میدان ژاله بکار بست، تنها دو هفته خیابانها اندکی خالی ماند، اما پس از آن قیام بیشازپیش فوران کرد، رادیکال شد و شعارهای «مرگ بر شاه» همهگیر گشت.
اکنون نیز وقتی سرکردگان رژیم مدعی «مدیریت» یا همان سرکوب خیزش مردم اصفهان میشوند، باید دید آیا این سرکوب، میتواند دستکم تا سالها برای رژیم عمر بخرد؟ یا خود ذخیرهای از کینه و خشم میشود برای خیزشها و قیامهای روزها و هفتههای آینده؟
برای پاسخ کافیست به توالی سلسله قیامهای بزرگ از سال۹۶ تا امروز نگاه کنیم. بهرغم سرکوب و کشتار مردم، نهتنها خیزشها و قیامها خاموش نشده، بلکه فواصل آنها کم و کمتر شده است: قیام دیماه ۹۶- قیام مردم کازرون در اردیبهشت۹۷-قیام تابستان ۹۷ -قیام آبان۹۸ -قیام دیماه ۹۸-قیام سیستان و بلوچستان در اسفند۹۹-قیام خوزستان در تیر و مرداد ۱۴۰۰-قیام مردم اصفهان در آذر۱۴۰۰.
در این میان حتی دستور بهرگبار بستن مردم توسط خامنهای در آبان۹۸ و کشتار دستکم ۱۵۰۰تن از جوانان، نهتنها نتوانست مانع این روند (نزدیک شدن فواصل قیام) شود، بلکه بر تعمیق و رادیکالیسم آن افزود؛ همان واقعیتی که رسانههای رژیم هم بهآن اعتراف میکنند که «آنچه دیروز در خیابانهای اصفهان رخ داد، شعله زیر خاکستری بود که دوباره گر گرفت... التهاب آغشته به دود و فریاد و خشم دیروز» در اصفهان جاری بود! (اعتماد-۶ آذر). واقعیتی آنچنان سرسخت که حتی خود پاسدار میرحیدری هم وقتی مدعی «مدیریت» خیزش مردم اصفهان میشود، مجبور است با نگرانی بهوجود افراد مسلح و ورود سلاح، از جمله وینچستر شورشی و کلت کمری به شهر، اعتراف کند (۵ آذر).
از این رو «مدیریت» قیام ادعایی تو خالی بیش نیست که تنها برای روحیه دادن به نیروهای رژیم استفاده میشود. نیروهایی آنچنان وارفته در برابر جامعهیی انفجاری که سرکردگان نظام مجبورند بهآنها التماس کنند: «کم نیاورید... وقتی دشمن هجوم میآورد، فرار نکنید... سست نشوید» (آخوند نکونام، نمایندهٔ خامنهای در شهرکرد-۴ آذر).
واقعیت این است که دوران سرنگونی، ضعف و شکنندگی رژیم و شدت وضعیت انفجاری تا حدیست که هر کدام از این خیزشها و قیامها، حتی اگر در مقطعی کوتاه متوقف شود، اما بهقول رسانههای حکومتی آتش زیر خاکستر و بذر خیزش و قیام بعدی است. فواصل قیامها پیوسته در حال کم شدن است، شدت و رادیکالیسم آنها در حال افزایش است و قانونمندی و دیالکتیک مبارزه میگوید سلسلهٔ قیامها در یک نقطه بهفاز انقلابی فراگیر جهش خواهد کرد و آن تغییر و دگرگونی بزرگ و تاریخی در ایران، بیتردید رخ خواهد داد.