رد صلاحیت روحانی، رئیسجمهور قبلی ارتجاع توسط شورای نگهبان، نمایانتر از همیشه، فضیحت خالصسازی و ورشکستگی شعبدهٔ انتخابات خامنهای را پیش روی همگان قرار داد.
آخوند روحانی، در سلسله مراتب حکومتی، طی بیش از ۴۰سال گذشته، همواره بالاترین مناصب را در این رژیم داشته است. در کارنامهٔ جنایات او، ۵دوره حضور در مجلس ارتجاع، ۳دوره (۲۴سال) عضویت در مجلس خبرگان، ۱۶سال در سمت دبیر شورای عالی امنیت رژیم و بالاخره دو دوره (۸سال) ریاستجمهوری دیکتاتوری ولایت فقیه ثبت شده است. سوابق منحصر بهفردی که حذف او را مهمتر از حذف لاریجانی در نمایش انتخاباتی قبلی میسازد. علاوه بر اینها روحانی تا آنجا که میتوانست از خامنهای مجیزگویی کرد و برای نمایش انتخاباتی اسفند ماه نیز بهبازارگرمی پرداخت، اما با این همه شورای نگهبان تحتامر خامنهای صلاحیت او را برای شرکت در انتخابات مجلس خبرگان ارتجاع رد کرد.
پس از انتشار خبر رد صلاحیت روحانی، سخنگوی شورای نگهبان بهشیوهٔ نمدمال و بهمنظور کاهش موقتی آثار شوک وارده بهجماعت اصلاحاتچی که این روزها بهمنظور خوشایند خامنهای، در تبلیغات برای جنگ غزه روی دست هم بلند میشدند، گفت: «هنوز اسامی داوطلبان انتخابات مجلس خبرگان رهبری بهوزارت کشور اعلام نشده است، نتایج بررسیها تا پایان امروز بهوزارت کشور ارسال خواهد شد».
آخوند روحانی از وقتی که رد صلاحیت خود را بو کشیده بود، بنای لغزخوانی را گذاشت و با اشاره بهاین که دوره انتخابات گذشته، گفت: «الان اگر برویم از مردم نظرسنجی کنیم، از مردم بپرسیم، حتماً اکثریت جامعه میگویند آقا انتخابات اصلاً یعنی چی؟ گذشت دورهاش!».
روحانی میافزاید: «این اولین بار است که اقلیت حاکم میخواهد انتخابات خلوت باشد، کسی نرود پای صندوق، اکثریت مردم هم نمیخواهند بروند پای صندوق. عین هم فکر میکنند» (سایت حکومتی اصلاحات نیوز ـ ۲۷دی).
از آن طرف باند خامنهای هم، چماق پیگیری قضایی و محاکمه را برای روحانی بلند کرده و با بهرخ کشیدن پروندههای متعدد او برایش خط و نشان میکشد که: «اگر روحانی و تیم وی بخواهند بهجوسازیها و فضاسازیهایشان ادامه دهند علاوه بر پیگیری قضایی، از طریق رسانه نیز پروندههای تخلفات دولت قبل را بهمردم اطلاعرسانی خواهیم کرد» (آخوند پژمانفر رئیس کمیسیون اصل۹۰ مجلس ارتجاع ـ خبرآنلاین ـ ۳بهمن).
کسی که از دور بهاین صحنه نگاه میکند، ممکن است دچار تحیر شود که با آن التماس و درخواست خامنهای و امام جمعههایش برای مشارکت حداکثری بهخاطر امنیت نظام، چرا وی اقدام بهحذف روحانی میکند؟ آیا این اقدام با دلواپسی او و گماشتگانش از سوت و کوری خیمهشببازی انتخاباتی، تناقض ندارد؟ وانگهی وجود حسن روحانی در مجلس خبرگان که گوش تا گوش آن را سرسپردگان بلا ارادهٔ ولیفقیه پر کردهاند، چه زیانی برای خامنهای میتوانست داشته باشد؟
البته برگزاری نمایش انتخابات با هر قدر رنگ و لعاب که بتوان بهآن داد، مطلوب خلیفهٔ ارتجاع است، اما او خطر نابود کننده و طوفان بنیانکنی را در افق تحولات این سرزمین میبیند، که اندیشیدن بهرنگ و نمای نمایش انتخاباتی در مقابل آن، مَثَل «نقش ایوان» و «خانهٔ از پایبست ویران» را تداعی میکند. آن خطر نابود کننده در تقدیر که خلیفه درمانده از ۹۶ تا ۹۸و ۱۴۰۱ شاهد امواج بنیانکن آن بوده، خطر قیام و مجاهدین یعنی نیروی برانداز، جنگنده، سازمانیافته و سازمان دهندهیی است که خشم و غضب متراکم تودهها را در جهت سرنگونی رژیم سمت میدهد و هدایت میکند. خامنهای برای مقابله با این قیام، هیچ چارهای ندارد جز آنکه تمام شکافهای بالفعل و بالقوهٔ رژیمش را که در شرایط خطیر ظاهر میشوند، از الآن بگیرد و عطای رونق نمایش انتخاباتی را هم بهلقایش ببخشد.
از این منظر اگر بنگریم، همهٔ سیاستها و عملکردهای چند ماه اخیر ولیفقیه ارتجاع، از جنگافروزی در فلسطین تا ادامهٔ ماجراجوییها و موشکپرانیها از عراق و سوریه تا یمن و دریای سرخ، از افزایش جنونآسای اعدامها، از فیلمسازیهای پیدرپی علیه مجاهدین و نمایش مسخرهٔ محاکمه برای مجاهدین ۳۵سال پس صدور حکم اعدام برای تمام مجاهدین توسط خمینی تا بهکار گرفتن حجاببان و شلاق و غیره... که در نگاه اول، غیرعقلایی و غیرمنطقی مینماید، معنا و منطق خود را پیدا میکند و بهسان اجزای یک پازل، تابلو واضحی را ترسیم میکند. همان تابلویی که آن مهرهٔ حکومتی در یک برنامهٔ تبلیغاتی انتخاباتی نسبت بهوقوع آن هشدار داده و میگوید: «اگر خدای نکرده در این کشور اتفاقی بیفتد، بین سید محمد خاتمی و سید احمد خاتمی ۶تا تیر چراغ فاصله هست» (شهاب طباطبایی ـ خبرگزاری دولتی ایرنا ـ ۱۱دی ۱۴۰۲).