به نظر میرسد پس از چهار دهه، مفهوم «آزادی فردی» در دمکراسیِ نوع آخوندی دارد به یک شأن و مقام و جایگاهی میرسد! این نوع آزادی فردی که در چند سطر بعد با آن آشنا میشویم، نه امری برآمده از قانون اساسی جمهوری اسلامی است و نه بهرسمیت شناختن حقوقی و قانونی حق شهروندی؛ بلکه منتی است تفویضشده از جانب دولت به مردم و از سلطان به رعایا!
از روز جمعه ۲۶اردیبهشت ۹۹ به نوعی ابلاغ آزادی فردی برخوردیم که اولین بار هم دارد در دنیا تجربه میشود و آن مخیر کردن دانشآموزان و معلمان ایران در انتخاب اپیدمی ویروس کرونا یا محروم شدن از مزایای تحصیل و حقوق! چنین «حق انتخاب» و «آزادی فردی» را که حسن روحانی ابلاغ کرده، باید قرائت جدیدی از خوانش منشور حقوقبشر دانست! البته چنین «حق انتخاب» و «آزادی فردی» از سه هفته پیش برای سایر اقشار مردم ایران بهرسمیت شناخته شد تا با بیمحلی به ویروس کرونا، به اداره و کارخانه و بازار کار بروند! چه دیدی، شاید اصلاً بزرگکردن کرونا، تبلیغات و تلقینات استکبار جهانی باشد برای فلج کردن اقتصاد دولتیِ ایران!
بهنظر میرسد اصلاً به وجهی از تخریب کرونا توجه و پرداخته نشده و آن ابتلای مشاعر به کرونا باشد. چون وقتی مشاعر آدمی کرونازده شود، دیگر کرونا را هم اپیدمی و در مرحلهٔ بعد، پاندمی نمیبیند. نمونهٔ شاهد و ناظر و حاضر بر فرضیهٔ مشاعر کرونازده را در همین مخیر کردن دانشآمواران و معلمان ایران به رفتن یا نرفتن به کلاس درس شاهدیم. نمونهٔ آزمایشپسداده که کروناگرفتگیِ مشاعرش مثبت است، حکایت مستطاب حی و حاضر حجةالاسلام حسن روحانی مدیر توأمان امید و تدبیر است!
وقتی آزمایش کروناگرفتگیِ مشاعر دبیر یک دولت مثبت میشود، تهدید پاندمی شدن آن منجر به داد و هوار و جیغ کشیدن همخانهگان و همسایگانش هم میشود تا شاید سقف کرونازدگی را هشدار دهند:
«آقایان مسئول! لطفاً این قیام و قعود، این برپا و برجا را تمام کنید! ضدعفونی و بازگشایی مدارس و رفع اشکال درسی دانشآموزان، تبلیغاتی کذایی بیش نیست.
حضرات مسئول! روزانه حدود ۶۰ الی۷۰ نفر به کام مرگ میروند. با این اوضاع بحرانی دیگر مدارس را به اپیدمی کووید۱۹ وصل نکنید.. . این شُلکن، سفتکنها را رها کنید. از این بازیهای روی کاغذ دست بردارید!».(روزنامه مستقل، ۲۸اردیبهشت ۹۹)
هشداردهندگان به مشاعر کروناگرفتهٔ دولتی، فقط یک دلخوشی دارند و آن هم اینکه خانوادههای دانشآموزان ایران برای ابلاغیههای یک مشاعر کرونایی پشیزی قائل نیستند:
«به خودتان زحمت ندهید. خانوادهها از مدتها پیش، زنگ پایان سال تحصیلی را به صدا در آوردهاند».(همان منبع)
وقتی اولویت حاکمیت بهدلیل مرجح بودن مونیسم حفظ نظام بر مقابلهٔ تمامعیار با کرونا است، عواقب مشاعر کرونازده، در بیخیالی و به سیمآخر زدن نسبت به مسئولیت سیاسی و اجتماعی یک دولت بروز پیدا میکند. این عواقب وقتی با دسیسه و حراملقمهگی آخوندی عجین میشود و بوی اشمئزاز آن تا پستوی حاکمیت هم میرود، ناظران خودی نظام همچنین تصمیمگیریای را «صوری» و «مغلطه» میخوانند:
«بازگشایی صوری مدارس، مغلطهای بیش نیست. در واقع مفهومش این است که؛ «اگر مدرسه بروید و کرونا بگیرید به ما ربطی ندارد چون مدارس اختیاری هستند. اگر هم مدرسه نروید و مشکل تحصیلی پیدا کنید باز هم به ما ربطی ندارد، ما مدارس را بازگشایی کرده بودیم!».(همان منبع)
اینها شمهای از نمود بهرسمیت شناختن «آزادی فردی» و «آزادی انتخاب» در نوع خاص دمکراسی آخوندی است. اگر هم چهار دهه دیر شد تا بهرسمیت شناخته شود، به یک آنزیم یا معینعمل نیاز داشت که به مغز و ذهن تصمیمگیرنده خطور کند. بهحمدالله این آنزیم هم با شرفیاب شدن کرونا به مشاعر مدیر دولت تدبیر و امید، وصول شد تا خیرات و برکات و خدمات جمهوری آخوندی به مردم ایران تکمیل شود.
برای آنکه خدمات این جمهوری از قلم نیفتد و حقی کتمان و ضایع نگردد، شایستهٔ یادآوری است که برای نخستین بار در ایران زنان و مردان به تساوی و برابری کامل در دستگیر شدن، زندانی شدن، شلاق خوردن، اعدام شدن، قتلعام شدن و شکسته شدن سنگ مزارشان نائل آمدند!
بهراستی که سرزمین ایران کاشانه و مهد حکایتها و نقالیها است. این هم چند پرده از حکایت آنکه مشاعرش کرونا بگیرد!