یکی از وعدههای دجالگرانهٔ پزشکیان، در سیرک انتخابات ریاستجمهوری «رفع فیلترینگ اینترنت بود. این در حالی است که خروجی جلسههای مختلف نهاد سرکوبگرانهٔ موسوم به «شورای عالی فضای مجازی» همچنان ضد و نقیض است و هیچ اتفاق تازهیی در این عرصه رخ نداده است. کشواکشهای این داستان و رفت و برگشتهای آن یک ماجرای لو رفته در نظام ولایت فقیه است تا جایی که خودشان هم مینویسند: «با اخبار رفع فیلترینگ همه را سر کار میگذارند»! (همشهری آنلاین. ۲۵ آبان ۱۴۰۳)
بهرغم داستانسراییهای فریبنده حول سوپرمن بازیهای پزشکیان برای رفع فیلترینگ، آخوند قاسم روانبخش، نایبرئیس اول کمیسیون امور داخلی کشور و شوراهای مجلس ارتجاع گفت: «برداشتن فیلترینگ به شورای عالی فضای مجازی برمیگردد و در آنجا باید مصوب شود و اینطور نیست که رئیسجمهور دستور دهد و این کار انجام شود.» (همان منبع)
یکی از رسانههای رژیم هم در این زمینه آب پاکی روی دست آنانی ریخت که به رفع فیلترینگ در نظام جهل و جنون چشم دوختهاند.
«حتی رئیسجمهور نیز تأکید کرده است که طرح دولت برای رفع فیلترینگ بهمعنای رها کردن فضای مجازی نخواهد بود. به اعتقاد کارشناسان و فعالان نیز نباید انتظار رفع گسترده فیلترینگ را داشت» (دنیای اقتصاد. ۲۵ آبان ۱۴۰۳)
چرا؟... زیرا اینترنت و گردش آزاد اطلاعات برای استبداد قرونوسطایی حاکم بر ایران مانند تاباندن آفتاب تموز بر لجنزار تاریک است. این حکومت بازمانده از اعصار زمهریری تاریخ بیش از ۴دهه تلاش کرد، جامعهٔ ما را به یک زندان بزرگ تبدیل کند؛ زندانی مخوف با درهای بسته و پنجرههای مسدود که در پشت دیوارهای بلند و قطور آن کسی حق ندارد به چیزی جز آنکه مستبد بزرگ (ولیفقیه) میاندیشد و میخواهد، فکر کند. طبق این تفکر موریانهخورده، داشتن آزادی بیان، حق برخورداری از مطبوعات آزاد، دگراندیشی، داشتن عقیدهٔ مخالف و تنوع آرا جرم است؛ جرمی که مجازات آن، سیاهچال، شکنجه و حذف فیزیکی است. در این زندان تنها یک جنس از رسانه حق فعالیت دارد؛ رسانهیی که مجیز ولایت فقیه را بگوید و مروج گفتمان او باشد. سرکوب را جار بزند و تفتیش عقاید را ارزش بداند. تروریسم را اشاعه دهد و به شلاق بستن بیگناهان و اعدام آنها را در ملأعام حق طبیعی حکومت بداند.
این استبداد توتالیتر و مبتنی بر سوءاستفادهٔ دجالگرانه از دین، از ابتدای پیدایش، تاریخ، اقتصاد، سیاست، آموزش، فرهنگ، هنر، کتاب، مطبوعات، تلویزیون، تئاتر، سینما، ارتباطات جمعی، مناسک عمومی و همه چیز سرزمین ما را به گروگان گرفت، به رنگ خود درآورد، سانسور و تحریف کرد یا از سر راه برداشت و قلع و قمع نمود.
اکنون جامعهٔ ایران سیاسیتر و هوشیارتر از هر برههٔ دیگر شده است. عبور این جامعهٔ پویا و بیدار از چند قیام سراسری باعث شده است که دیگر این استبداد قرونوسطایی را برنتابد. فیلترینگ، ابزار حکومت برای مقابله با کانونهای شورشی، جریان سیال براندازی و نیز ارتباط قیامآفرینان با یکدیگر است. با نخستین جرقههای قیام و گسترش آن، نخستین کار متولیان اختناق فیلترکردن اینترنت است. مردم نیز با ابداع راهکارهای مختلف به جنگ با آن رفتهاند. به اعتراف رسانههای حکومتی «فیلترینگ در سالهای گذشته نه تنها به کاهش کاربران منجر نشده، بلکه بهدلیل گسترش نیازهای ارتباطی و اقتصادی مردم، آنها را به سمت خرید فیلترشکنها و استفاده از راههای جایگزین سوق داده است» (تابناک. ۲۳آبان ۱۴۰۳).
بارها افشا شده است که بازار فیلترشکنها در دست همین حکومت و آقازادههای دردانه است و سودهای کلان از آن به جیب میزند. اصرار بر حفظ فیلترینگ، هزینههای کمرشکن بر مردم تحمیل کرده است. بهعبارت دیگر حکومت از یکطرف اینترنت را فیلتر میکند و از طرف دیگر مافیای فیلترشکن را پروار مینماید.
عباس عبدی یک بار این تجارت پردرآمد را به رخ رقیب کشید؛ با این ملاحظه که او به جای افشا کردن دستهای پشت پرده، از عنوان کلی «اپراتورها»! استفاده کرد:
«فیلترینگ نام درستی برای اقدامی که میخواهند انجام دهند یا در گذشته انجام دادند، نیست، بلکه نام درست آن، توزیع و عرضه و فروش فیلترشکن و افزایش حجم ترافیک و کسب سود بیشتر برای اپراتورها است. در حقیقت این یک طرح اقتصادی است و نه طرح سیاسی یا فرهنگی. پوشش آن طرح فرهنگی و رسانهیی است، واقعیت آن طرحی اقتصادی با هدف کسب درآمد بیشتر است» (عباس عبدی. اعتماد. ۱۵مرداد۹۹)
تا آنجا که به این حکومت برمیگردد تا روز سرنگونی یک ساعت هم از اعمال اختناق و سرکوب کوتاه نمیآید. آنچه تحت نام «رفع فیلترینگ» از سوی اصلاحاتیها حلوا حلوا میشود، نوع جدیدی از کلاشی و فریب است. عناوینی مانند «حکمرانی فضای مجازی»! نام دیگر فیلترینگ و تداوم آن است. اگر روزی سانسور، تحریف، تروریسم، اعدام و سرکوب را کنار بگذارد، آن روز دیگر وجود نخواهد داشت.
البته باید تأکید کنیم که سرنگونی این رژیم هیچگاه پشت رفع فیلترینگ نمیماند. ضرورت براندازی، یک حس القا شونده از خارج از مرزهای ایران نیست تا بتوان آن را با فیلترینگ خشکاند. چه با فیلترینگ و چه بدون آن، باید سرنگون شود و سرنگونش خواهیم کرد.