این روزها دیگر بیسوادی یا کمسوادی «شیشکلاسهٔ دروغگو» بر کسی پوشیده نیست و رسانههای حکومتی هم به صراحت میگویند و مینویسند که حتی یک جمله صحیح قابل نشر از این بشر در نیامده است: «یکی از انتقاداتی که به ابراهیم رئیسی وارد است، نداشتن گفتمان اختصاصی است؛ موضوعی که به نظر میرسد رسانههای دولتی و همسو هم با آن مشکل دارند و حتی نمیتوانند یک تیتر و عنوانی از دل سخنرانیها استخراج کنند» (شرق، ۱۳شهریور) بعضی پا را فراتر گذاشته و او را به تخبط و کمعقلی متهم میکنند: «کلا ذخایر مفهومی آقای رئیسی کم است [!]... اکثر تیم کاری دولت او از خالصگرایان، پایداریها و فارغالتحصیلان دانشگاه امام صادق هستند و کار بهتر از این از آب درنمیآید» (همان)
اما این کمبود «ذخایر مفهومی» باعث نمیشود که او در اوامر صادره از بالا کوتاهی کند و چهبسا همین اختلال، عامل سرعت بالا رفتن وی در پلههای قدرت باشد. او مجری بیچون و چرای منویات ولایت فقیه است و برای اثبات خط و خطوط داده شده به هر شیوهای دست میزند و هر مزخرفی را ردیف میکند. در جدیدترین نمونه، در حالی که جنایتکار قتلعام، در خط «خالصسازی» تمام ارکان نظام و پاکسازی نهادهای اجتماعی همچون دانشگاه بیدنده و ترمز میتازد ساز جدیدی را به اسم «تفرقهپرهیزی» کوک کرده است. او و همریشان با این ترفند، هر کسی را که کوچکترین مخالفتی با آنها بکند به ایجاد تفرقه متهم میکنند. هر صدای غیرخودی و نخودی را نشانه «تفرقهافکنی» شمرده و انقباض و جراحی و سرکوب را علامت وحدت و انسجام میدانند!
در اجرای این سیاست، صحبتهای وی در خراسان جنوبی گویاست. او که به بهانه و با سوءاستفاده از مراسم اربعین حسینی به آنجا رفته بود ضمن روضهخوانی و تباکی (گریه الکی) آخوندی درباره عاشورا، وارد بحث سیاسی و شگرد جدید خودش شد و «بر مواضع انقلابی» [همان مواضع انقباضی] خودش و ولینعمتش تأکید کرد و گفت: «بر مواضع انقلابی پافشاری کنیم و نگذاریم در صفوف متحدمان دشمن رخنه بکنه این از وظایف مهمه که همواره باید مراقب باشیم نگاهمون به ولایت باشه و راهنماییها و رهنمودهای او». او که هیچ حرف جدی دیگری نداشت، یک خط در میان، با هشدار نسبت به «تفرقه» به «وحدت و انسجام» و همان خالصسازی نظامش تأکید میکرد: «مبادا یک سخن و کلامی گفته بشه که اون ازش تفرقه و جدایی بخواد استشمام بشه همواره باید بر وحدت و انسجام تأکید کرد» (تلویزیون رژیم، ۱۵شهریور).
البته مثل همیشه او در مسیر تبلیغ و پروپاگاندای آخوندی تنها نیست و بسیاری از آخوندهای حکومتی از جمله همکار و شریک جرم قدیمیاش، آخوند اژهای هم در تلاش برای پیشبرد همین خط جدید ِ «خالصسازی با دسر تفرقهپرهیزی» هستند: «شیطان و شیطانصفتان بهشدت و با شیوههای مختلف برای ایجاد فتنه، اختلاف و تفرقه میان مردم، میان مسئولان و میان مردم و مسئولان، تلاشهای مذبوحانهای را انجام میدهند و برای اینکه نقشه شومشان کارگر بیفتد، سعی میکنند تا از عناصر خودمان علیه خودمان استفاده کنند» (ایرنا، ۳مرداد). امام جمعههای حکومتی نظام هم یکی از محورهای سخنرانیها و توصیههای خود را روی همین «تفرقهپرهیزی» تنظیم میکنند و به مسئولان استانهایشان دستور میدهند «با پرهیز از تفرقه، خدمتگذاری به ولی نعمتان خود را با رعایت اصول مردم داری در دستور کار خود قرار» دهند (ایسنا، ۲۷مرداد). سایر آخوندهای حکومتی هم یار و یاور او برای اثبات همین خط هستند و دائما در حال خواندن ذکر مصیبت «اختلاف و تفرقه» در جامعه هستند: «ما نباید اجازه دهیم که جامعه گرفتار اختلاف و تفرقه شود» (آخوند سالک، سایت جماران، ۱۳مرداد).
بدیهی است وقتی مسیر اصلی نظام در یکدست کردن حاکمیت شکستخورده است سایر پلتیکهای نظیر یکی به نعل خالصسازی زدن و یکی به میخ ِ «تفرقهپرهیزی» هم راه به جایی نمیبرد و بهقول وزیر کشور خاتمی «مثل موریانه ریشههای نظام» را میخورد و به سرنگونی رهنمون میشود. تفرقه و حذف و تضاد، ذاتی این حاکمیت بستهٔ مافیایی است. بنا به منطق تاریخ و تجربه فاز پایانی در همه سیستمهای دیکتاتوری، مسیر چهار دهه توتالیتاریسم و خالصسازی آخوندی هم هرگز به وحدت نخواهد رسید.