روز جمعه ۱۹بهمن ۹۷ خامنهای با گروهی از پرسنل نیروی هوایی ارتش تحتامر خود دیدار و برای آنها سخنرانی کرد. وی ضمن لفاظیهای بسیار تلاش کرد هیچ حرف مشخصی دربارهٔ بحرانهای گریبانگیر رژیم نزند و باز هم از روی تضادها و مشکلات رژیم بدون موضعگیری عبور کند! تنها حرف مشخص خامنهای التماس و درخواست برای شرکت در نمایش و راهپیمایی ۲۲بهمن بود.
نگاهی به وضعیت عمومی صحنه
این در حالی است که بهلحاظ اجتماعی:
بحران گرانی و کمیابی کالاهای اساسی به مراحل وخیمی رسیده است. همین یکی دو ماه پیش روحانی و سایر اعضای دولتش یکی پس از دیگری میآمدند و میگفتند که جای هیچ نگرانی نیست. همهٔ کالاهای اساسی تأمین شدند و حتی بیش از نیاز در انبارها موجود هستند، اما اکنون همه میبینند که اوضاع از چه قرار است و خود مهرهها و سردمداران رژیم هم ناچارند به وخامت وضع اعتراف کنند. در این مورد حرف خامنهای این بود که «نه اینکه حوادث را نمیشناسم و نمیدانم، گرفتاریها را نمیدانم، گرانیها را نمیبینم؛ چرا، اینها همه چیزهای واضحی است، اطّلاعات و خبرها به ما خیلی بیشتر از خیلی جاهای دیگر هم میرسد». بعد هم که سعی کرد اوضاع انفجاری جامعه را به توقعات و گلهمندی و ناراحتی تقلیل دهد. انگار نه انگار که مهرههای خود رژیم پشت سر هم نسبت به سیل و آتشفشانی که در راه است هشدار میدهند و سراپای رژیم از وحشت به لرزه افتاده است.
بهلحاظ بینالمللی نیز:
چند روزی بیشتر به کنفرانس ورشو باقی نمانده و ضربالاجل بینالمللی برای تصویب FATF نیز رو به پایان است. بیانیه اتحادیه اروپا روی میز نظام قرار گرفته، ملاقاتهای وزیر خارجه آمریکا با همتایان غربی و عربیش درباره ایران، بازتاب ویژهای در رسانهها داشته و اطلاعیه مشترک ۷کشور یعنی آمریکا، فرانسه، آلمان، انگلیس، مصر، عربستان و اردن با تأکید بر خروج رژیم از سوریه نیز علایم ناگواری بهسوی رژیم میفرستند. اما با اینهمه خامنهای به جای ارائه راهحل برای خروج رژیمش از بحرانی که لحظهبهلحظه انزوای جهانی رژیم را بیشتر و طناب حلقه محاصره بینالمللی را به گردن نظامش تنگتر میکند، به بحث پیرامون کم و کیف راهپیمایی ۲۲بهمن پرداخت! و نفراتش را از ایجاد درگیری خیابانی! با همدیگر در جریان راهپیمایی حکومتی ۲۲بهمن دعوت کرد! و گفت:
«من اینجا یک سفارشی هم بکنم؛ گاهی در راهپیمایی بیستودوّم بهمن دیده میشود که مثلاً جنابعالی از فلان آقا خوشتان نمیآید، او هم آمده در راهپیمایی مثل شما، بنا میکنید علیه او تظاهرات کردن و شعار دادن، این درست نیست، یک اختلافنظری است، بالاخره شما او را قبول ندارید به هر دلیلی، فلان مسئول را، فلان رئیس را، فلان آقا را شما قبول ندارید، خیلیخب، اشکال ندارد، امّا جای تسویهحساب، راهپیمایی بیستودوّم بهمن نیست».
واکنش خامنهای به وحشتزدگی نیروهایش
خامنهای در همین صحبتها به وحشتزدگی نیروهایش از وضعیت موجود هم اشاره کرد و گفت:
«کار دشمن دلهره افکندن است. کار دشمن این است که دلهره بیاندازد، بترساند، ناامید کند؛ این کار دشمن است، کار شیطان است، از قدرتهایی که قدرتهای شیطانی هستند نترسید... از انحراف از صراط مستقیم بترسید. اگر کسی از صراط مستقیم منحرف شد، این ترس دارد؛ چون وقتی شما از جادّهٔ مستقیم و صحیح و خوب و درست منحرف شدید، میافتید در بیابان؛ از این بترسید امّا از دشمن اصلاً نترسید، از دشمن نترسید»!
خامنهای در بخش دیگری از سخنانش برای اینکه به پاسداران و بسیجیهایش نشان دهد که خودش اصلاً نمیترسد چند شعار مرگ بر... هم نثار آمریکا کرد و در پاسخ به آمریکاییها که چند روز پیش گفته بودند در ایران هنوز شعار مرگ بر آمریکا میدهند، گفت:
«اولا بنده این را برای حضرات بزرگان آمریکایی روشن کنم مرگ بر آمریکا یعنی مرگ بر ترامپ و جان بولتون و پمپئو مرگ بر اینها یعنی مرگ بر سردمداران، ما با مردم آمریکا کاری نداریم مرگ بر آمریکا یعنی مرگ بر شما چندتایی که گروهی که دارید اداره میکنید کشورتان را مراد این است حالا در این دوره اینها هستند در دوره دیگر هم دیگران، بحث ملت آمریکا نیست...».
مواضع دوپهلو خامنهای در مورد ارتباط با اروپا!
اما همزمان که رو به آمریکا شعار میداد، رو به اروپاییها در سخنانی دوپهلو گفت:
«توصیهام این است که به اروپاییها هم اعتماد نکنید».
حرفی خامنهای دربارهٔ اروپا تکرار حرف و موضع قبلیاش بود. چون نمیتواند مسأله را ببرد و تعیینتکلیف کند، میگوید من اعتماد ندارم اما بروید مذاکره کنید. خامنهای با این دوپهلو گوییها میخواهد راه فرار را برای خود باز بگذارد که اگر خراب شد، بگوید من که گفته بودم! در حالی که همانطورکه ظریف اخیراً در مجلس گفت: «ریز به ریز همه مذاکرات با خارجیها زیر نظر خامنهای انجام شده و انجام میشود».
نقطه حساسی به اسم حقوقبشر
خامنهای در همان سخنرانی گریزی هم به داستان نقض حقوقبشر زد. بالاخص اینکه پرونده نقض حقوقبشر رژیم آخوندی یکی از مفاد ۱۲گانه بیانیه اتحادیه اروپا بود و این مسأله بود که بیانیه اتحادیه اروپا را از شروط ۱۲مادهای پمپئو افزونتر میکرد. خامنهای در پاسخ به این موضع اتحادیه اروپا مدعی حقوقبشر در فرانسه شد و گفت:
«بینید توی خیابانهای پاریس مردمشون را دارند کور میکنند... اونوقت از ما مطالبه حقوقبشر میکنند. آخه شما چهکاره هستید که با حقوقبشر چه نسبتی دارید شما؟ که از یک کشور دیگه از یک ملت دیگه مطالبه حقوقبشر کنید؟ شما اصلاً میشناسید حقوقبشر را؟... اینها نمیشه به اینها اعتماد کرد، نمیشه به اینها احترام گذاشت».
راهپیمایی درمانی؟!
به این ترتیب خامنهای در شرایطی که همگان و حتی باندهای درونی نظامش و سران و سرکردگان حکومتش چشم به دهن او دوختهاند تا وی راهکاری برای خروج از بنبست فعلی بیابد و اگر یافته است آن را اعلام و علنی کند، ترجیح داد که همه چیز را در بلاتکلیفی موجود باقی بگذارد و بگذرد! دلیل وارد نشدن خامنهای به مسائل اصلی گریبانگیر رژیم نیز واضح است. نه او و نه هیچ فرد یا بخش یا باندی در رژیم برای این بحرانها هیچ راهحلی ندارند. مثلاً دربارهٔ وضعیت انفجاری اقتصادی و اجتماعی چه کاری از دست خامنهای برمیآید؟ یاوهٔ اقتصاد مقاومتی هم مدتهاست که رنگ باخته و مضحکه شده است.
در برابر تحولات سیاسی هم هیچ راهی جز این ندارد که بنشیند و نظارهگر این باشد که زیر فشار تحریمها لحظهبهلحظه به خفگی کامل اقتصادی برسد. از سوریه هم که دارد دست و پایش را جمع میکند. در عراق هم به اعتراف زنگنه حتی طلب و قیمت گازی را که فروخته نمیتواند وصول کند. در چنین شرایطی تنها راهی که برای خامنهای باقی مانده، تبلیغات است و رو آوردن به راهپیماییدرمانی!