مردم ایران به تجربه تلخ این چهار دهه، بهخوبی با زبان معکوس اشغالگران ایرانزمین آشنا شدهاند. آنها دریافتهاند که برای رسیدن به حقیقت یا بخشی از آن، باید وعدهها و اظهارات کارگزاران رژیم را صد و هشتاد درجه برعکس کنند مثلا اگر آنها قسم و آیه میخورند که آرد و نان گران نخواهد شد مردم میفهمند که حتماً کاسهای زیر نیمکاسه است و رژیم برای ربودن نان از سفرهها نقشه کشیده است یا اگر گرانی بنزین در مواضع سران رژیم تکذیب میشود، همه در پی ذخیره کردن بنزین میافتند و صفها طولانی میشود.
این امر در سیاست و وضعیت آشفتهٔ مزدوران رژیم در سپاه و بسیج و انتظامی سرکوبگر هم امتداد دارد و هنگامی که پاسدار سلامی در هفتههای قبل از «وفا»ی پاسداران میگوید و خطاب به رهبر ارتجاع، حرف در دهان آنها میگذارد که «اصحاب با وفایی دارید و هرگز میدان را ترک نمیکنند»! همگان در مییابند که دوباره و چندباره موج ریزش و گسیختگی در سپاه اوج گرفته و وضعیت نیروهای سرکوبگر در حالت قرمز است.
فکاهیات جدید خامنهای
بر مبنای همین وارونهگویی، خامنهای روز ۲۶مرداد پس از چند سال با «فرماندهان و مسئولان سپاه» دیدار داشت. او به سیاق همیشگی خود که روی «تبلیغ» و «تبیین» یعنی دمیدن مستمر در فضاسازی و پروپاگاندا تأکید میکند، در ابتدا روی درد اصلی نظام یعنی شکست همه تبلیغات چهار دههای نظام و تنفر انفجاری مردم ایران از رژیم انگشت گذاشت و به زبان خودش به «فراموش شدن واقعیات و حقایق انقلاب در اذهان ملت ایران» یعنی درک عمیق ملت ایران از ریشه همه مشکلات و اتفاقنظر عمومی برای سرنگونی اعتراف کرد و سپس روی موضوع اصلی صحبتش یعنی وضعیت سپاه رفت.
او گفت: «یکی از بخشهای مهم فعالیت دشمن مخدوش کردن چهره سپاه است مخدوش کردن چهره بسیج است». او همچنین به تروریسم برونمرزی و «چندوجهی» سپاه هم که تقریباً همه جهان – از کشورهای منطقه تا آن سوی آتلانتیک و کشورهای آمریکای لاتین – را در نوردیده است، اشاره کرد که «این مجموعه اکنون به کانونی عظیم و کاملاً مجهز و بزرگترین سازمان ضدتروریستی جهان تبدیل شده که بسیاری از ارتشهای بزرگ جهان از انجام دادن اقداماتی شبیه فعالیتهای آن، ناتوان هستند» و همه فرماندهان وارفته سپاه و همه مسئولان واماندهٔ سیاسی حاکمیتش را یککاسه کرد و به همه دستور داد که خسته و ناامید نشوند، چرا که «به قلهها نزدیک شدیم نباید خسته بشویم امروز روز خسته شدن نیست روز ناامید شدن نیست»!
اما واقعیت چیست؟!
با توجه به در پیش بودن سالگرد قیامها، این دیدار را نیز باید در درجه اول، نوعی «امیدآفرینی» و دلداری به نیروی اصلی حافظ ولایت فقیه در اعتراضها و قیامهای مردم ایران دید. یعنی خامنهای که بهتر از هر کس دیگری به «خسته شدن» و «ناامیدی» در درون صفوف سپاه آگاه است و میداند این سپاه در سالهای اخیر با پدیدهٔ «نفوذ» چه آش و لاشی شده و با هر قیام چه حجمی از فرماندهان و مسئولان سپاه به خیل بریدگان میپیوندند، خودش برای وصله پینه کردن آن به میدان آمده است. فراموش نکردهایم که در دیماه گذشته و در کوران قیام، حمید اباذری از مشاوران فرمانده کل سپاه لو داد که «امروز داریم میبینیم چه بزرگانی، چه خواصی کم آوردند... فرماندهان خود من که لحظه لحظه جنگ را بودند، زخم برداشتند، کم آوردند، مقابل ارزشها ایستادند. مقابل آقاشون ایستادند، مقابل نظام شان ایستادند». بهخصوص که قیام مردم ایران، روزمره با حماسههای کانونهای شورشی جریان دارد و شعلههای عملیات کانونها بسیاری از مراکز سپاه و بسیج را همچون سپاه جوانرود در هم کوبیده و هیبت پوشالی آن را فرو میریزد. جوانان بهجان آمده نیز الگوگیری میکنند و هر روز آمار گوشمالی دادن و تسویهحساب با مزدوران بسیج و انتظامی و خرید و فروش سلاح در کل کشور بالاتر میرود.
بنابراین در آستانه سالگرد قیام ۱۴۰۱، همانطور که سخنگوی مجاهدین به درستی گفت، باید «فکاهیات خامنهای درباره جذابیت سپاه و بسیج در مجمع سرکردگان سپاه» را «واکنش به تنفر عموم مردم ایران با نعل وارونه به بزرگی عمامه ولی فقیه ارتجاع درباره سپاه با عنوان «بزرگترین سازمان ضدتروریستی در همهٔ دنیا»!» دید، همان تنفری که در هر کجا که فرصت یابد تبدیل به فریاد «سپاهی، بسیجی، داعش ما شمایید»! میشود.